نگاهي به فيلمهاي شبكه نمايش خانگي«چهارشنبه»
سروش واحد
روز چهارشنبه قرار است حكم اعدام انجام شود. چهار خواهر و برادر در پي قصاص شخصي كه ظاهرا در ادامه قرار است با خانوادهاش فاميل هم شوند، با يكديگر اختلاف دارند. دو خواهر به نظر عضوي خنثي ميآيند ولي با سليم؛ برادر بزرگترشان براي بخشش و دريافت ديه موافق ترند. اما مشكل اصلي بين دو برادر است. برادر كوچكتر (طاهر)، به اصطلاح كلهاش خيلي باد دارد و در پي گرفتن انتقام است ولي برادر بزرگتر سليم (با بازي شهاب حسيني) تمايل به بخشش و دريافت ديه دارد. از همين رو طاهر دو روز فرصت دارد تا سهم برادرش از ديه را جور كند.
موضوع قصاص و انتقام از جمله مباحث و قصههايي است كه همواره فيلمهاي زيادي در اين خصوص ساخته شده است. چهارشنبه هم يكي از آنهاست ولي با رويكردي متفاوت. اينبار كشمكش و اختلاف بين خانوادههاي قاتل و مقتول نيست و فقط در يك صحنه التماسهاي خانواده مقتول را تصوير ميكند. اختلاف ميان دو برادر اصليترين مشكل قصه است و زمان زيادي از فيلم صرف خيره سريهاي طاهر، حرف گوش نكردنهاي بچگانه و تهيه پول براي برادرش ميشود. وي كه 33 سال سن دارد دست به يكسري كارهاي بچگانه ميزند. آدرس خيرين را از دفتر خيريه مسجد برميدارد و خودش به دنبال جمع كردن كمك نزد آنها ميرود.
اما در ادامه لايه ديگري از فيلم كه مرتبط با موضوع اصلي نيز هست خود را نمايان ميكند و آن ازدواج اكرم و مجيد است. دختر مقتول محرم خواهرزاده همسر قاتل است و از او باردار است. جالب اينجاست كه نوع ارتباط زوركي و سرسختانه اين دو موضوع به هم با پيش كشيدن مساله بارداري اكرم هم كاري از پيش نبرده و حال و هواي تازهاي به فيلم نميدهد. بحث انتقام و قصاص معمولاروايت قابل توجهي براي تماشاگر سينماست. اما ايجاد حفرههاي دروني فيلم و پر نشدن اين حفرهها تا انتها نميتواند آنگونه كه بايد فيلم را برجسته سازد. نداشتن پيام و محتواي اصلي داستان هم يكي ديگر از ايرادات است كه به ناكام ماندن آن كمك ميكند.
اصلا چرا بايد طاهر اينچنين سرخود و خيره سر باشد؟ يا مثلا مادر مجيد چرا نبايد قضيه بارداري اكرم را ميدانست. سليم در پي بخشش و گرفتن پول است و طاهر چشم بسته و بيمنطق در پي گرفتن انتقام. كه در انتها هيچ كدام هم به خواسته خود نميرسند.
شايد اگر فيلمنامه كمي منسجمتر و هدفدارتر نوشته ميشد، ميتوانست التهاب و شور بيشتري از طرف كارگردان به مخاطب القا كند و در نهايت فيلم جذابيت بيشتري ايجاد كند و در اين امر ناكام نماند. پس در نتيجه نه فضاي مناسب و قابل توجهي به چشم ميخورد و نه ديالوگ دلچسبي در طول فيلم به گوش ميرسد و در ادامه كاري از دست شهاب حسيني هم برنميآيد. اما به عنوان نخستين تجربه براي كارگرداني جوان و آيندهدار قابل تقدير است.