ثبت 9500 همسرآزاري در 6 ماه گذشته در پايتخت
آمار همسرآزاري نيمه اول سال در تهران اعلام شد؛ 9500 ثبت در 6 ماه. اين آمار كه از سوي پزشكي قانوني اعلام شده است، تهران را صدرنشين نزاع و درگيري در كشور كرده است. مديركل پزشكي قانوني استان تهران، با اشاره به ميزان مراجعات به پزشكي قانوني در شش ماهه نخست امسال، گفت: «۱۵۴هزار و ۸۱۱ مورد مراجعه براي معاينات داشتيم كه بيشترين مراجعات با ۴۵هزار و ۵۹۱مورد مربوط به نزاع بوده است.»بالا رفتن آمار همسرآزاري و مراجعه آمار بالاي زنان نسبت به مردان در اين خصوص، نشان از بالا بودن خشونت نسبت به زنان است، خشونتي كه ميتواند جسمي، روحي، عاطفي و جنسي باشد.رييس انجمن مددكاران اجتماعي ايران، معضل خشونتهاي خانگي را مختص به ايران نميداند و به «اعتماد» ميگويد: اين موضوع فقط خاص جامعه ما نيست، در همه جوامع وجود داشته و دارد كه ما هم از آن مستثني نيستيم. گستردگي خبرهاي مربوط به خشونتهاي خانگي در دو دهه اخير نشان از اين است كه به اين موضوع در افكار عمومي، مجامع علمي و برنامهريز و سياستگذار به شكل گستردهتر پرداخته شده.حسن موسويچلك در ادامه ميگويد: موضوع خشونت خانگي عمدتا برميگردد به آزارهاي جسمي، آزارهاي روحي و عاطفي يا آزارهاي جنسي كه با مصاديقي كه دارند از موضوعاتياند كه كمتر به آنها پرداخته ميشود. آمارهاي پزشكي قانوني آمارهاي كساني است كه بعد از آزار، براي تشكيل پرونده اقدام كردهاند و از آنجايي كه يك سيستم ثبت دقيق، مستمر، همهجانبه و فراگيري در آسيبهاي اجتماعي وجود ندارد، آمارهاي رسمي اين موضوعات با آنچه وجود دارد، فاصله زيادي دارد.گستردگي منابع اجتماعي و بيشتر شدن دسترسي افراد به خدماتي چون اورژانس اجتماعي نسبت به 10 سال قبل، از ديگر دلايل پررنگتر شدن اين مساله از نگاه اين مددكار اجتماعي است.مراجعه بيشتر زنان نسبت به مردان، يكي از مواردي است كه بايد در اين خصوص به آن پرداخته شود. موسوي چلك يكي از دلايل اين امر را مراجعه راحتتر زنان به حوزههاي قضايي ميداند. او معتقد است: گذشته از اين موضوع، عوامل مختلفي چون ويژگيهاي فردي، خانوادگي و شرايط اجتماعي در اين مساله دخيلاند؛ اگر فرد مهارت همسرداري و زندگي را ياد نگرفته باشد، قوانين كافي و حمايتگر نباشند يا به درستي اجرا نشوند يا در منطقهاي فرهنگي حاكم باشد كه من مالك زنم هستم يا اگر زنم كتك نخورد، زندگي پيش نميرود، موارد متفاوتياند كه بايد در جاي خود به آن رسيدگي شود. به گفته رييس انجمن مددكاري اجتماعي، بخش قابل توجهي از كساني كه آزارگر هستند، يا در دوران كودكي تجربه آزار داشتهاند يا در خانواده و اطرافيانشان ديدهاند. گاهي مواقع زني كه مهارت همسرداري بلد نيست، ميتواند بستري براي آزار از سوي همسرش باشد در اين ميان، ويژگيهاي فردي چون اختلال، سوءظن يا اعتياد هم در آزار خانگي تاثير دارد.ايجاد ساز و كار براي افزايش مهارتهاي زندگي، تقويت فرهنگ گفتوگو، افزايش مهارت حل تعارض و تصميمگيري و كنترل خشم از مواردي است كه از نگاه اين مددكار اجتماعي بايد به گونهاي در جامعه آموزش داده شود كه در مردم نهادينه شود. در حال حاضر، اين آموزش در جامعه فراگيري لازم را ندارد.
موسوي چلك و گفت: همسرآزاري هم فردي و خانوادگي است و هم اجتماعي. تاثير اين رفتار هم در مورد كساني كه مورد آزار قرار ميگيرند بايد بررسي شود و هم پيامدهاي اجتماعي آن. در خانوادههاي نابسامان معمولا خشونت جسمي بيشتر خودش را نشان ميدهد. در خانوادههاي مرفه، بيشتر خشونتهاي رواني است. آنچه اهميت دارد اين است كه موضوع خشونت در خانواده موضوعي است كه نميشود و نبايد كتمان كرد.