مهدي رحمتي به پايان همكارياش با استقلال منصوريان نزديك شد
تئوري پدرخواندگي...
رسانهها از پيشنهاد نفت تهران به دروازهبان ناراضي آبيها خبر دادند
حسين قهار
خبرها حكايت از يك اتفاق باورنكردني دارد. اينكه حالا بايد براي داستان پرفراز و نشيب استقلال با هدايت عليرضا منصوريان و مهدي رحمتي نقطه پايان گذاشت، دليلش هم مشخص است. تعريف حريم امنيتي در هر خانواده يا جامعهاي در قدم اول نيازمند مشخص شدن تعريفي از خودي و ديگري و تعيين شدن مرزهاي هويتي بين افراد آن جامعه و خانواده است. حالا اگر بخواهيم اين پديده را در مقياس خانواده استقلال بررسي كنيم به خوبي همه به يك نقطه نظر واحد خواهند رسيد. آنچه امروز آرامش، ثبات، انگيزه و آينده استقلال و احساسات هواداران ميليوني اين تيم را با خطر جدي مواجه كرده، تنها نتايج ضعيف تيم در ليگ برتر و شكست مقابل نفت تهران در جام حذفي و خداحافظي تلخ با اين رقابتها و از دست رفتن يك جام نيست. بلكه اتفاقات، اختلافات و جنجالهايي است كه به دور از چشم هواداران در تيم و باشگاه استقلال رخ داده است. اين واقعيت امروز در بحثهاي به وجود آمده بين سيدمهدي رحمتي و عليرضا منصوريان براي همه قابل لمس شده است؛ گويا شاهد عدم تطبيقپذيري دو پديده محبوب در يك خانواده هستيم.
بازيكنان استقلال وقتي در زمين مسابقه اشتباهات فردي انجام ميدهند با برخورد و فريادهاي كاپيتان روبهرو ميشوند. درخشش و عملكرد استثنايي دروازهبان به قدري در سالهاي اخير خوب بوده كه او را تبديل به محبوبترين بازيكن بين تماشاگران كرده است. در چنين فضايي «ناجي»، شخصيتي قدرتمند براي خودش به مرور زمان دست و پا كرده است. به هر حال بررسي تاريخ به خوبي بعضي حقايق را به مردم نشان خواهد داد. بهطور مثال از اوايل تاريخ اسطورهاي ايران و پادشاهي جمشيد جم و بعدها ضحاك ماردوش، زمان گذشته است تا به تاريخ سياسي و اجتماعي معاصر و كنوني رسيدهايم. در تمام اين دورهها معمولا هيچ فرآيندي در ايران شكل نگرفته، مگر اينكه يك روحيه فردي قدرتمند آن را معرفي كرده باشد. به اين ترتيب از گذشته تا به امروز روحيه سلطهگري و به دنبال آن سلطهپذيري، پديده غير قابل كتمان بوده است. از آنجايي كه در چنين فضاي بهوجودآمدهاي پوزيشن قدرت تعيينكنندهترين نقش را ايفا ميكند، خواسته يا ناخواسته مسووليت در اختيار كانون قدرت قرار ميگيرد. در واقع هميشه اراده جمعي و امور خانواده و جامعه معمولا تحت نظر يك فرمانده قرار ميگيرد و با اين فرماندهي زندگي ادامه پيدا ميكند.
البته وجود تفكر سلطهگري در بخش ديگري از تاريخ ايران باعث به وجود آمدن يك گزاره ميشود. جايي كه سعدي در يكي از مشهورترين شعرهاي خود برگرفته از اين فرهنگ ميگويد: «ده درويش در گليمي بخسبند و دو پادشاه در اقليمي نگنجند...»
جالب اينجاست كه بزرگترين شكستها را ميشود بااين گزاره آسيبشناسي و بررسي كرد. حالا در نمونه ورزشي و فوتبال آن داستان عليرضا منصوريان و سيدمهدي رحمتي، دو چهره فوقالعاده محبوب بين استقلاليها به نظر ميرسد كه به آخر خط رسيده است.
اختلافات از كجا شروع شد. اگر فكر ميكنيد نيمكت نشين شدن رحمتي سرآغاز اين ماجراست سخت در اشتباهيد. حتي ماجراي قبل از بازي استقلال و نفت تهران در جام حذفي نيز همهچيز نيست. سيد مهدي رحمتي قبلا با امير قلعهنويي هم اختلافاتي پيدا كرده بود. او با حضور مظلومي روي نيمكت استقلال به اين تيم بازگشت اما در نهايت آن طور كه در رسانهها نوشته شد با او هم دچار اختلاف شد. داستان مظلومي اما براي عليرضا منصوريان هم حالا تكرار ميشود. مهدي رحمتي در تمام سالهاي اخير رقيب نداشته و تبديل به يكي از نامهاي تاثيرگذار در باشگاه استقلال شده است. او ابتداي فصل در پروسه نقل و انتقالات به كادر فني كمك ميكند. نخستينبار خبر حضور بختيار رحماني در استقلال را حتي قبل از باشگاه اعلام ميكند. طبيعتا بعضي بازيكنان به خاطر دوستي نزديك مورد حمايتش قرار ميگيرند و بعضي ديگر بازيكنان تازه وارد و جوان زيرنظرش در تيم قرار ميگيرند. زمان سپري ميشد و استقلال ليگ برتر را بد شروع ميكند. با شكستها اختلافات يكي يكي شروع ميشود. بعد از هر اشتباه و حتي گل خوردن، مهدي رحمتي بهشدت از بازيكنان انتقاد ميكند. لبخواني صحبتهاي تند او با بازيكنان در تلويزيون و رسانهها بازتابي گسترده پيدا ميكند.
فريادهاي او بر سر دستياران سرمربي براي انجام تعويضها يكي ديگر از سوژههاي جنجالي به وجود آمده لقب ميگيرد. يك روز عليرضا منصوريان برسر يكي از بازيكنان كناري با تجربه تيم فرياد ميزند و از او سوال ميكند كه چرا نفوذ نميكند؟ درجواب ميشنود كه كاپيتان تيم به او دستور داده كه نفوذ نكند. منصوريان ميگويد كه سرمربي تيم من هستم يا كاپيتان؟... در نهايت اين مدافع كه يعقوب كريمي نام دارد به منصوريان تاكيد ميكند كه رحمتي به او تاكيد كرده در زمين مسابقه كاپيتان و همهكاره و بزرگتر تيم است و او ميگويد كه بايد نفوذ انجام بدهد يا خير. اين اتفاق هم حواشي زيادي را براي استقلال در محافل ورزشي و رسانهها به وجود ميآورد.
استقلال خوب نتيجه نگرفته و هركسي براي نتايج ضعيف تيم يك علت را مطرح ميكند. در اين گيرودار رابطه برخي اعضاي هياتمديره هم با منصوريان تيره و تار ميشود و تلاشهايي براي بركنارياش بعد از مصاحبههاي جنجالي در رسانهها صورت ميگيرد. با مربيان خارجي هم مذاكره ميكنند. با اين حال منصوريان از چند روز قبل با وزير ورزش نشستي داشته و در مصاحبههايش از ادامه حضور در استقلال حرف ميزند. به همين ترتيب ليست انتخاب شده خروجي بازيكنان استقلال در تعطيلات نيم فصل به اختلافات به وجود آمده شدت ميبخشد. حالا ديگر اعضاي كادر فني هم با رحمتي مشكل پيدا كردهاند و از دخالتهاي او در كار فني و اعتراضهاي بازيكنان عاصي شدهاند. استقلال با چنين اوضاع و احوالي به نفت تهران در يك چهارم نهايي جام حذفي ميرسد. آنها ميخواهند با شكست اين تيم، راه كوتاهتري را براي كسب جام و سهميه مستقيم آسيا به دست بياورند. پيش از مسابقه اما رحمتي به تيم و كادر فني شوك ميدهد. او ميگويد كه به خاطر بيرونروي و حال بد نميتواند بازي كند. پس حسيني جايگزين او ميشود. در نهايت اما در آستانه شروع مسابقه رحمتي كه در جلسات فني رختكن حضور نداشته، تصميمش را عوض ميكندو ميگويد كه ميخواهد بازي كند. منصوريان بدون توجه به توصيه دستيارانش دوباره تركيب را تغيير و به رحمتي بازي ميدهد. بازي 120دقيقه انجام ميشود. رحمتي چند واكنش خوب داشت. اما بدون ترديد استقلال حذف ميشود. بعد از حذف، شايعه بركناري منصوريان به بالاترين حد خود در ماههاي اخير ميرسد. اما باز هم وزير ورزش به مديرعامل باشگاه دستور ميدهد كه از تصميمات عجولانه صرفنظر كند و باز هم به اين مربي جوان و محبوب بين تماشاگران فرصت بدهند. با منتفي شدن پروسه اخراج منصوريان، حالا معادلات تغيير ميكند. استقلال بايد خودش را آماده بازي حساس و سخت در هفته پانزدهم ليگ برتر مقابل سپاهان كند و از چند روز قبل از بازي از تمرين تيم يك خبر جنجالي به بيرون منتقل ميشود... مهدي رحمتي در اين بازي روي نيمكت خواهد نشست.
استقلال بدون رحمتي مقابل سپاهان قرار ميگيرد. آنهايي كه بازي را ديدند به خوبي متوجه ميشوند كه انگار خون تازهاي در رگهاي اين تيم جريان پيدا كرده است. بازيكنان با آرامش و فراغ بال بيشتري نسبت به گذشته، فوتبال بازي ميكنند. آنها حتي بيشتر از گذشته دوندگي دارند و حاصل اين بيشتر شدنها در روزي كه مهدي رحمتي روي نيمكت نشسته است، ارايه بهترين فوتبال استقلال در تمام مسابقات اين فصل است. منصوريان با جوانهايش بهترين جواب را ميگيرد و هواداران و كارشناسان از اين تصميم جسورانهاش حمايت ميكنند. در اين گير ودار رضا افتخاري، مديرعامل باشگاه در مصاحبهاي رسمي خبر شكرآب شدن رابطه رحمتي و منصوريان را به رسانهها و مردم اعلام ميكند. همين جا بود كه ديگر همه باور كردند ماجراي نيمكتنشيني رحمتي به هيچ عنوان فني نبوده است. پس با پيگيري داستان، حكايت نهايي روايت شد. رمزگشايي از اتفاقات رختكن و فرودگاه خروجياش يك خبر بود. مهدي رحمتي از استقلال جدا خواهد شد. در چنين فضايي بازار شايعات داغ شد. رحمتي جديترين پيشنهاد را از نفت تهران و علي دايي دريافت ميكند. وحيد طالبلو و محسن فروزان و يكي دو دروازهبان ديگر نامشان در بين گزينههاي جانشيني رحمتي قرار ميگيرد. گفته ميشود مديرعامل باشگاه هم به صورت شفاهي با جدايي رحمتي و جذب جايگزين مناسب براي او موافقت كرده است. چيزي كه منصوريان هم به آن رسيده و حتي طبق اخبار منتشر شده در تمام رسانهها در حاشيه اعتراض رحمتي به نيمكتنشين شدن در جلسه سهنفره سرپايي در فرودگاه در حضور حميد بابازاده، به او اعلام كرده است: «من سرمربي تيم هستم و تصميمات فني توسط كادرفني گرفته ميشود. اگر نميتواني نيمكتنشين باشي مشكلي با جدا شدنت وجود ندارد.» وقتي تهديدهاي رحمتي كارساز نميشود، او كه از اين اتفاق شگفتزده شده بود اين پست كنايهدار را در صفحه اينستاگرامياش منتشر ميكند: «به هر كسي اعتماد نكنيد، شيطان هم روزي فرشته بوده است.» با اين پست خيال همه راحت شد. حالا همه منتظر يكسره شدن اين قضيه هستند.
ماجراي پرفراز و نشيب رحمتي- منصوريان- استقلال اتفاق جديدي نيست. اتفاقي است نشات گرفته از روحيه متداول در فرهنگ 4500 ساله فلات ايران. در حوزه ورزش هميشه بودهاند افرادي كه مسير آنها به فرماندهي و سلطهگري و پدرخواندگي و قرار گرفتن در راس و تبديل شدن به يك سمبل ختم شده است. چرا كه ادبيات رفتاري و فرهنگي در جامعه مردسالار ايران چنين پديدهاي را خواسته يا ناخواسته به وجود ميآورد. در مباحث جامعهشناسي يك تئوري بسيار مهم به نام توسعه يكپارچه وجود دارد كه در آن افراد در اصطلاح به صورت كلوني جمع شده و هر كاري را در راستاي يك هدف مشترك مشخص با هم انجام ميدهند. آنها فارغ از اينكه افراد اين كلوني چه گذشته و سابقهاي دارند، بر اساس تقسيم وظايف مسير خود را براي توسعه طي ميكنند و همهچيز سر جاي خودش قرار دارد. اما وقتي در يك سيستم و بهطور مثال در خانواده باشگاه استقلال، تئوري «سبقت از ديگري» جايگزين تئوري توسعه پيشرفته ميشود، روحيه جمعي تحت تاثير روحيه فردي قرار ميگيرد و همهچيز دست به دست هم ميدهد تا شكست پشت شكست رقم بخورد. حالا با در نظر گرفتن اين حقايق و گزاره «دو پادشاه در يك اقليم نميگنجند» استقلال، به نظر ميرسد كه يا بايد جاي مهدي رحمتي باشد يا جاي عليرضا منصوريان، سمبل مربيان جواناولهاي امروزي. در چنين شرايطي هواداران در نهايت تحت تاثير فرآيند نتيجه قرار ميگيرند و با درنظر گرفتن نتيجه عملكرد افراد را ميسنجند. با عملكرد استقلال مقابل سپاهان اين منطق، اذهان عمومي را به همان سمتي سوق ميدهد كه در خبرها ميخوانيم؛ اينكه رحمتي جدا خواهد شد. چون هوادار صرف نظر از خدمات افراد، بيشتر برايش نتيجه تيم مهم است تا حضور افراد!
رحمتي: به خاطر نيمكت نشيني تسليم نميشوم
مهدي رحمتي در مورد شايعاتي كه در مورد ناراحتياش از نيمكتنشيني به راه افتاده به سايت ورزش سه گفت: «از ابتداي فصل عدهاي جوسازي كردند كه من در تصميمهاي فني و غيرفني باشگاه نقش تعيينكنندهاي دارم. اميدوارم هواداران استقلال امروز متوجه شده باشند كه مهدي رحمتي يك بازيكن است مثل همه بازيكنان تيم و در طول دوراني كه فوتبال بازي ميكنم هميشه ياد گرفتهام به تصميم سرمربي تيمم احترام بگذارم. حالا هم نيمكت نشينيام در بازي با سپاهان تصميم آقاي منصوريان بوده و هيچ مشكلي با آن ندارم. اگر دروغهايي كه عدهاي در رسانهها و شبكههاي اجتماعي پخش كردند، واقعيت داشت ديروز در بازي با سپاهان اتفاق ديگري رخ ميداد. »او در مورد شايعه جدايياش از استقلال تاكيد كرد: «اين شايعه، هدف همان گروهي است كه از طريق برخي رسانهها به دنبال آن هستند اما من بازيكني نيستم كه به خاطر نيمكت نشيني تسليم بشوم و به احترام تك تك هواداران استقلال كه هيچ چيز برايم در فوتبال مهمتر از رضايت آنها نيست، در استقلال خواهم ماند و طبق اصول حرفهاي تا زماني كه با باشگاه قرارداد دارم به تعهداتم پايبند خواهم بود. » كاپيتان استقلال درباره اينكه گفته ميشود قلعه نويي در روز قبل از بازي با سپاهان به منصوريان توصيه كرده كه رحمتي را بازي ندهد، گفت: «درباره مسائلي كه از آن اطلاع ندارم، صحبت نميكنم. »