• 1404 دوشنبه 5 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3108 -
  • 1393 يکشنبه 25 آبان

راز ماندگاري آيدين آغداشلو

بهزاد خورشيدي

« نقاش محبوب دولت‌ها نبودم، نقاش مردمم».
همين كلام كافي است تا بدانيم هنرمند وارسته و روشنفكر زمانه ما آيدين آغداشلو همه عمر دغدغه با مردم و در كنار مردم بودن را داشته است. در آستانه 76 سالگي با افتتاح نمايشگاه نقاشي كه بعد از 40 سال برگزار كرد (به گفته خود) وارد دوره تازه‌يي در زندگي شده است.
آيدين آغداشلو،‌زاده رشت است و پدرش از مهاجران   باكو.
نقاش چيره‌دست ما، از همان دوره جواني كه 14 سال بيشتر نداشت نخستين تابلوي نقاشي‌اش را مي‌فروشد و راه گذران زندگي را مي‌يابد. سخت‌جاني، جسارت و كار زياد  برآيند 60  سال مداومت در اين مسير پر سنگلاخ  و
پر حاصل  است.
آغداشلو در همه اين سال‌ها، تكه‌هاي گمشده فرهنگ و هنر ايران زمين را كنار هم مي‌گذارد و مي‌كاود. نقب مي‌زند بر تار و پود نقاشي، نگارگري، خط ايراني و در يك كلام هر آنچه با هنر درآميخته است.
به واقع دامنه اين جست‌وجو‌گري نشان از وسواس و دقت نظري دارد كه همواره برآن اصرار داشته و عمري را بر اين جايگاهي كه بنا نهاده ثابت قدم ايستاده است. پنج هزار شاگرد از تعليم او بهره جسته‌اند. اگر رفتند چيزي و كسي براي خود و جهان شدند. به يقين از مشقي كه از استاد گرفتند فخر و مباهات خواهند داشت. بيش از 500 مقاله نوشته و بخشي را هم در هشت جلد كتاب منتشر ساخته  است.
در آن سوي جهان هم افرادي بودند و هستند به مانند «امبرتو اكو» با نظريه‌پردازي و كنكاش در هنر قرون وسطي، رنسانس تا هنر مدرن، تحقيق و مكاشفه مي‌كنند. آيدين آغداشلو هم ديرسالي  است به اين مهم مي‌پردازد. درست از همان عهد شباب، به نقوش روي گلدان و تكه سنگ عتيقه‌يي عاشقانه دل مي‌بندد و اين را عامل وصل به ميراث گذشته اين ديار مي‌داند. برآيند تحقيق و «جست‌وجو در نقاشي قديم ايراني» را با گروهي در قالب فيلم مستند دوازده قسمتي «به سوي سيمرغ» در سال 1360 براي تلويزيون مي‌سازد. اين فيلم مستند از ارزشمند‌ترين و از تنها آثار تصويري به جا مانده از معرفي نقاشي ايراني است. صداي گرم و دلنشين آغداشلو هم بر زمينه اين فيلم مستند از نكات بارز اين اثر است. در دوره‌يي هم «گرافيست تمام وقت» مي‌شود. روي جلدكتاب و مجله طراحي مي‌كند و براي سينما هم پوسترهايي به يادگار مي‌گذارد. پوسترفيلم حاجي واشنگتن علي حاتمي مي‌شود از مهم‌ترين پوسترهاي تاريخ سينماي ايران.
با نام‌ها و چهره‌هايي آشنا در هنر و فرهنگ و سينما، هم‌كلامي و دوستي ديرينه داشته است. با عباس كيارستمي در دوره مدرسه همكلاس بوده كه منجر به دوستي طولاني شده و عمري 60 ساله دارد. با بزرگاني همچون مرتضي مميز، پرويز تناولي، احمدرضا احمدي آشنايي و دوستي ماندگار داشته است و در وصف او مي‌گويد «وظيفه شاق و مشكلي است چون- به قول قدما چگونه مي‌شود بحر را در كوزه ريخت؟ چطور مي‌شود درباره يك زندگي _ يك زندگي سراسر آكنده از كار و معنا _ در چند كلمه صحبت كرد؟» همواره از بزرگان و گذشتگان اهل فرهنگ به نيكي ياد مي‌كند و با نوشته و نثر خوش آهنگ خود بر آنان ارج مي‌نهد. برايش فرقي هم ندارد اين بزرگ وطني باشد يا اهل ديار فرنگ. در سخنداني و خطابه هم بسيار خوش آوا كلام مي‌راند چرا كه از وسعت دانش و ميزان اطلاعاتي كه در حوزه فرهنگ بر آن اشراف دارد بهره بسيار برده است.
آيدين آغداشلو يك عاشق سينما و
 (به زبان امروزي‌تر) خوره فيلم هم هست. از ويسكونتي، فليني و آنتونيوني تا اينگمار برگمن و آندري تاركوفسكي و روبر برسون. سينماي مدرن و جديد يا به قول و گفته خودش هر فيلم قابل ديدن را مي‌بيند. وقت و حوصله‌يي هم باشد بر آن نقدي قلمي مي‌كند.
شايد در قول و ديدار زياد خوش وعده نباشد! ولي به دليل كلام پر مهرش، كسي را به رنجشي از خود باقي نمي‌گذارد.
انزواي خودخواسته را براي پركاري‌اش برگزيده است. از معاشرت زيادي گاه و بي‌گاه كاسته و همسر و فرزندانش در فرنگ زندگي مي‌كنند.
«اين انزوا وقتي تشديد شد كه حس كردم هياهوي جامعه روشنفكري بيرونم بيهوده، پوچ و وقت تلف‌كن است».
به مانند هر هنرمند دغدغه‌مندي وقتي سخت آزرده و غمگين مي‌شود كه جامعه و دولتمندان را نسبت به فرهنگ بي‌انگيزه و دور مي‌بيند. به تعبير آيدين آغداشلو «ما در قرن و دوره‌يي به سر مي‌بريم كه عصر زوال سليقه قومي عمومي _ ترويج سليقه‌يي منحط يا عوام زده گرفتار شده‌اند». رنجش خود را از انبار شدن تابلو‌هاي گرانسنگ «رضا عباسي» و آسيب به آن را حاصل بي‌تدبيري و عدم شناخت مديران مي‌داند.
وقت و مجال هم باشد به سفر مي‌رود و هوايي تازه مي‌كند. بسيار سفر‌هايي كه به سوداي ديدار از موزه و نمايشگاهي گذرانده است. از گذشته چنين خلق و خويي داشته است. در ديدار از جشنواره هنر اسلامي لندن در سال 1976، يادداشت مفصلي هم بر آن مي‌نويسد. نمايشگاهي بي‌نظير كه در دل خود مجموعه‌يي نفيس از آثار نقاشي، گچ‌بري، حجاري و معماري اسلامي دارد. گاهي هم «مجموعه‌داري» از اقصي نقاط جهان او را
فرا مي‌خوانند تا بر آثار عرضه شده «عيار» بزند.
روزي آغداشلو در يكي از گفت‌وگوهايش گفته بود «شايد ما آني نشديم كه روزي آرزويش را داشتيم». استاد، معلم، محقق هنري، منتقد سينما، عتيقه‌شناس، گرافيست، نقاش و در يك كلام    هنرمندجهانشمول.
همه اينها تنها القاب و نسبت پرجاذبه او نيست، اين همه اجزاي درهم تنيده يك انسان است كه هرچه را خواست با جانمايه گوهر وجودي خود درهم آميخت. آموخت كه چگونه مي‌شود عمري را با عزت و بزرگي سپري ساخت و راز ماندگاري هنرش را در كنار مردم بودن مي‌داند. مردمي كه بي‌گمان قدرشناس هنرمند خود خواهند ماند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها