• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3743 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۲۳ بهمن

پرونده جشنواره با چه فيلم‌هايي بسته شد؟

سحر عصرآزاد منتقد سينما

 


سي و پنجمين جشنواره فجر با معرفي برگزيدگان به كار خود پايان داد اما اين تازه ابتداي راه براي تحليل و بازنگري در فيلم‌هايي است كه در اين دوره به نمايش درآمدند و نتوانستند كيفيت قابل انتظاري را از خود به جاي بگذارند.
«زير سقف دودي» به نويسندگي و كارگرداني پوران درخشنده قصه يك طلاق عاطفي با تكيه بر يك الگوي كليشه‌اي است كه تلاشي هم براي تغيير پرداخت تكراري آن نشده است. يك مثلث عشقي آشنا و چند معضل اجتماعي برآمده از گسست در خانواده‌ها و البته يك تريبون در مطب پزشك روانكاو كه آسيب‌شناسي اين موقعيت را طرح كرده و پرونده فيلم به همين شكل قابل انتظار بسته مي‌شود.
«گشت 2» بر اساس فيلمنامه مشترك مهدي محمدنژاديان و سعيد سهيلي به كارگرداني سهيلي ساخته شده است. فيلمي كه از معدود دنباله‌هاي سينماي ايران است اما نگاهي به قسمت اول آن، انتظار خاصي از دنباله‌اش باقي نمي‌گذارد. هرچند قرار است سرنوشت سه كاراكتر اصلي در زمان حال دنبال شود اما از خط قصه نصفه و نيمه‌اي كه در فيلم اول وجود داشت هم خبري نيست و همه‌چيز در موقعيت‌ها و شوخي‌هاي لحظه‌اي و بي‌ربط خلاصه شده بدون آنكه قرار باشد اين موقعيت‌ها ارتباط دراماتيك و منطقي با هم داشته باشند.
«سوفي و ديوانه» بر اساس فيلمنامه مشترك مهدي سجاده چي و مهدي كرمپور به كارگرداني كرمپور ساخته شده است. فيلمي كه به همراهي يك دختر جوان و مردي مي‌پردازد كه قصد خودكشي در مترو را دارد و قرار است در پايان روز از اين كار منصرف شده و با واقعيت تلخ زندگي‌اش روبه‌رو شود.
ويژگي مثبت فيلم بازيگر نقش سوفي است كه وجه فرشته‌گون و رئال را توامان تداعي مي‌كند و روايت او از داستان‌هاي تخيلي كه سرهم مي‌كند، به تدريج جذابيت پيدا كرده و انرژي وارد كار مي‌كند.
همچنين موقعيت‌هاي مختلفي سر راه اين دو كاراكتر طراحي شده كه با پيوند خوردن به جهان رئال و مقصدي كه سوفي در پايان روز دارد، فيلم را از يك فانتزي نچسب دور كرده و قابل
تامل مي‌كند.
«خوب، بد، جلف» به نويسندگي و كارگرداني پيمان قاسمخاني ساخته شده كه نخستين تجربه كارگرداني اين فيلمنامه‌نويس است. به همين دليل هم فيلمنامه چندين گام جلوتر از كارگرداني جلب نظر مي‌كند. ويژگي فيلم قصه پر و پيمان آن است كه شخصيت‌هايي شناسنامه‌دار را بر بستر قصه‌اي پر‌جزييات دنبال كرده و روند دراماتيك جذابي دارد. خلق دو كاراكتر ابله كه به واسطه سريال «پژمان» مخاطب از آنها پيش‌زمينه دارد و تكيه بر جهان ذهني آنها كه از فيلم‌هاي سينمايي كه ديده‌اند، ساخته شده جذابيت خاصي به كار داده و تاثير شوخي‌ها و طنز فيلم را دو چندان مي‌كند و مي‌تواند تبديل به فيلمي پرفروش شود.
«آذر» بر اساس نويسندگي مشترك احسان بيگلري و پريسا هاشم پور به كارگرداني محمد حمزه‌اي ساخته شده است. فيلمي كه مي‌خواهد قصه زني با روحيات مستقل را روايت كند اما نه مي‌تواند شخصيت او را به درستي پرداخت كرده و نه موقعيت‌هاي طراحي شده براي رسيدن او به تصميم نهايي را قابل باور كند. آذر بيش از هر چيز يك شخصيت تخت و يك بعدي است كه مهارت موتورسواري او نمي‌تواند وارد بافت درام فيلم شود و در نهايت بحران مياني به گونه‌اي لق و پر سوال شكل مي‌گيرد كه پيچيده شدن عجيب و غريب آن در ادامه، فقط برآمده از ناگزيري در جمع كردن تور قصه است و بس.
«فراري» بر اساس فيلمنامه‌اي از كامبوزيا پرتوي به كارگرداني عليرضا داودنژاد ساخته شده است. فيلمي كه از همان ايده اوليه درباره دختري شمالي كه مي‌خواهد با يك فراري عكس بگيرد، از مخاطب فاصله مي‌گيرد. تلاش نويسنده براي باورپذير كردن اين هدف و همراهي دختر با يك راننده تاكسي و سر زدن به گوشه و كنار شهر، بيشتر به پرسه زدن در عرض قصه‌اي مي‌ماند كه خط طولي آن با لكنت و كاستي روبه‌رو است. نقطه مثبت فيلم تلفيق اين قصه خطي با فيلم‌هاي موبايلي و مستندگون است كه بعد از رويداد پاياني را ثبت كرده و از زاويه نگاه افراد مختلف به تحليل دختركي مي‌پردازد كه در قصه خطي با او همراه هستيم.
«تابستان داغ» بر اساس فيلمنامه پيام كرمي به كارگرداني ابراهيم ايرج زاد ساخته شده است. فيلمي كه موقعيتي ملتهب و جذاب را براي شرح و بسط انتخاب كرده اما از دو وجه آسيب ديده است. بخش ابتدايي معرفي كاراكترها و پهن شدن تور قصه تا رسيدن به گره محوري، كند پيش مي‌رود و دير به بحران مي‌رسيم اما موقعيت محوري با مهارت و هوشمندي مخاطب را ميخكوب مي‌كند. اما متاسفانه ادامه كار نيز از دست نويسنده و كارگردان خارج شده و با رفت و برگشت‌هاي غيرمنطقي براي رسيدن به گره پاياني كه آنچنان هم تعيين‌كننده نيست، اين چيدمان خوب به برداشت قابل تاملي نمي‌انجامد.
«يك روز بخصوص» بر اساس فيلمنامه مشترك مجيد قيصري و همايون اسعديان به كارگرداني اسعديان ساخته شده است. فيلم ايده جذاب و دراماتيكي دارد كه كشمكش‌هاي يك روزنامه‌نگار بين آرمانخواهي و عدالت جويي و نجات جان خواهرش است.
اما اشكال از جايي ايجاد مي‌شود كه همه اطرافيان به طرز غريبي به دور از واقعيت تنها متكي بر الگوهاي ذهني، او را از اين كار منع مي‌كنند درحالي كه كشمكش اصلي بايد بين قهرمان با خودش باشد. كاراكتر دلالي كه عمل پيوند را با تقلب جلو مي‌اندازد نيز به شكلي غير واقعي، تنها مي‌تواند برآمده از جهان تخيل و نمايش
باشد و بس.
«خفه گي» به نويسندگي و كارگرداني فريدون جيراني قصه‌اي ملتهب و پر تب و تاب را با ساختاري متفاوت و در فضايي بي‌زمان و بي‌مكان روايت مي‌كند كه در عين نامتعارف بودن، يكدست و جذاب است. قصه‌اي كه چه بسا بر بستري رئال و شناسنامه‌دار تبديل به ملودرامي متداول درباره يك مرد عاشق ساديستي مي‌شد اما با اين خوانش روايي و بصري تبديل به فيلمي متفاوت و كنجكاوي‌برانگيز در ژانر جنايي شده كه همه اجزاي آن با هم همخواني دارند و به همين دليل هم تجربه‌اي خاص براي مخاطب است.
«رگ خواب» به نويسندگي معصومه بيات و كارگرداني حميد نعمت‌الله ساخته شده است. فيلمي كه قرار است فروپاشي يك زن را به تصوير بكشد اما واقعيت اين است كه از ابتداي كار آنچنان حقيرانه به اين زن نگاه شده كه هيچ جلوه مثبت انساني و قابل قبولي كه مخاطب را به همراهي وادارد، در او نيست. زني كه نه عزت نفس دارد نه غرور و به شكلي يكسويه در مرد طرف مقابلش حل شده كه نمي‌تواند از او ببُرد و لابد به همين دليل لايق هر نوع حقارت و ذلالتي است! چطور مي‌توان انتظار داشت با چنين كاراكتر بي‌مايه‌اي مخاطب همذات پنداري كرده و پيگيري سرنوشت او برايش مهم و جذاب شود درحالي كه هيچ‌ وجه جذاب و دراماتيك و نكته برانگيزاننده‌اي ندارد؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون