براي خوزستان و اين روزهايش ...
شرمنده باشيم
حميد فرخنژاد
اتفاقي كه اين روزها در خوزستان رخ ميدهد مايه شرمندگي و شرمساري است. شرمندگي و شرمساري براي تمام مديراني كه مسووليت اين اتفاق را به عهده دارند. ميگويند تلاش كرديم، ميگويند دست ما نيست، ميگويند بودجه نميرسد و... اما هيچكدام اينها باعث نميشود تا خوزستان مايه شرمندگي نباشد. تلاش كردم تا اطلاعرساني كنم و راهي پيدا شود؛ به مدير منطقه آزاد آبادان پيشنهاد دادم كه همايشي برگزار كنيم؛ سمينار تخصصي. با معاونت فرهنگي دانشگاه تهران صحبت كردم و حتي يك جلسه مشترك با مدير محيطزيست سازمان ملل در ايران ترتيب دادم تا مشكلات بررسي شود و نگاه جهاني معطوف شود، اما متاسفانه هيچ پيگيري از طرف مسوولان منطقه آزاد انجام نشد. مدتها تلاش كردم تا درباره وضعيت آبادان و خرمشهر بعد از جنگ و بازسازي آن اطلاعرساني كنم تا شايد توجهي شود و اين مردم شريف، خسته و بيچاره اين مناطق بالاخره رنگي ديگر از زندگي در شهر خود را ببينند. اما به هيچ نتيجهاي نرسيدم؛ آنقدر كه گفتم ديگر حرفي نميزنم. حالا وضعيت از بازسازي شهرها هم بدتر شده است؛ حالا مساله هوايي است كه مردم تنفس ميكنند و جانشان را به خطر مياندازد. مردم خستهتر از مواجهه با اين شرايط هستند و جز تحمل چاره ديگري ندارند. اين اعتراض سياسي نيست. اين روزها همه برخوردها سياسي است و انگار صلاح مردم در درجه دوم اهميت است و هرجناحي بهانه خودش را پيدا ميكند؛ يكروز اينطرفيها گرد و خاك خوزستان را بهانه ميكنند و ميخواهند مسوول پاسخگو كه از جناح رقيب است جواب دهد و يك روز ديگر هم آنطرفيها حادثه پلاسكو را پررنگ ميكنند و دنبال رقابتهاي سياسي هستند. اما مردم هيچ نقشي در اين اتفاقها ندارند. انگار نه انگار كه زندگي مردم است كه قرباني اين بازيهاي سياسي و اين درست عمل نكردن به وظيفهها ميشود. اگر در اين ميان كاري از دست مدير سازمان محيطزيست برنميآيد، چرا استعفا نميدهند تا افكار عمومي متوجه مشكلات شود و بدانند از دست ايشان هم كاري برنميآيد؟ كاش يكبار دقيق نگاه كنيم؛ زندگي مردم را ببينيم و شرمنده انجام ندادن وظيفه خود باشيم و نه رقابت جناحي. كاش يكبار اين شرمندگي را حس كنيم تا شايد بيدار شويم و مردم از اين وضعيت نجات پيدا كنند.