با اين همه محدوديت، كلهر در موسيقي جهاني شد
محمدعلي ابطحي
فعال سياسي
گروه بينالمللي موسيقي جاده ابريشم با حضور كيهان كلهر، استاد كمانچه در پنجاه و نهمين دوره جوايز گرمي، جايزه بهترين موسيقي بخش جهاني را به خودش اختصاص داده است. جشنواره گرمي اعتباري هم تراز با اسكار سينمايي دارد؛ جايي كه معتبرترين جوايز موسيقي را توزيع ميكنند. اين خبر اگر براي هر كشوري اتفاق ميافتاد، خبر مهم آن كشور بود. در ايران با توجه به مظلوميت موسيقي خبري مهمتر از اخبار مهم ساير نقاط دنيا بايد تلقي شود. اينكه يك موسيقيدان هنرمند پرآوازه ساكن در همين مرز وبوم ميتواند در مجموعه بهترينهاي موسيقي جهان قرار بگيرد مايه افتخار مضاعف است. به اين نكته دقت كنيد كه اين هنرمند در داخل ايران بوده است. رشدش را در بعد انقلاب انجام داده است؛ در شرايط ويژه ايران در مورد موسيقي. انكارناپذير است كه موسيقي در طول ۴۰ سال گذشته مورد تشويق قرار نميگرفته. امكانات كافي در اختيار موسيقي قرار نداشته است. يك موزيسين كه نميتواند آخرين امكانات جهاني در اين حوزه را دست و پا كند. در بيشتر نقاط دنيا استوديوهاي مجهز با آلات و ابزار جديد كه البته گرانقيمت هم هست توسط دولت و حكومت آماده ميشود تا موسيقيدانان بتوانند پيشرفت اندكي داشته باشند. ابزار نو و همراهي با پيشرفت تكنولوژي كار آموزي را خيلي جلو مياندازد. دهها وسيله تشويقي براي هنرجويان فراهم ميكنند تا با حضور آنان هنرمندان بزرگشان بتوانند موسيقي را به ديگران آموزش دهند. در ايران در مورد موسيقي كسي سعي در پنهان كردن ندارد كه سياست كلي مديران و كارگزاران حداقل عدم تشويق وترويج موسيقي بوده است. در عمل كه خيلي فراتر از اين رفتهاند. يكي اعلام ميكند شهر و استان ما موسيقي ممنوع است. دليلش را هم به پاي مقدسات وشرع و دين مياندازند. چند استان ديگر هم در اين مسابقه وارد ميشوند. از نظر روحي ومعنوي اصل اينكه كل موسيقي را در برابر مقدسات ديني قرار دهند هم براي دين و هم براي مردم و هم براي موسيقي آسيبزا است. بيشترجوانان و علاقهمندان به موسيقي در كشور كه بيترديد ساعتهاي فراواني را به شنيدن موسيقي ميگذرانند و دل و روح خود را با آن جلا ميدهند، اگر به آنها القا شود كه با شنيدن اين موسيقيهاي حلال در برابر دين و مقدسات قرار گرفتهاند، نميتوانند نسبت به دين دلگير نشوند. براي مردم هم اين تقابل بد است چون نميتوانند بفهمند اين آوازهايي كه دليل بر حرمت آن نيست، چرا نبايد بشنوند و دچار خمودگي روح ميشوند. يكي از جديترين دلايل بد بيني به دين و دوري از اعتقادات ديني در جامعه ما اين انتسابهاي بيجا به ساحت دين است. دولت در مقام رسمي و حكومتي پاسدار هنر بايد باشد. اين يك وظيفه حكومتي است. نميتواند در اين حوزهها غير از نظر مقام معظم رهبري، به نظرات افراد و شخصيتهاي ديني و سياسي ديگر توجه كند. و موسيقي يكي از اين هنرهاست كه بايد حاكميت پاسدار آن باشد. همچنان كه مسوولان و صاحبان مكتب يا هر مقام ديني، نميتوانند سليقه خود را براي سياستگذاري در موسيقي اجرايي كنند. شايد كسي به هر دليل، نميخواهد و يا دوست نداشته باشد موسيقي گوش كند. ياكسي اصلا موسيقي را نميشناسد و لذت بردن از موسيقي را تجربه نكرده باشد. اين فرد ميتواند موسيقي گوش ندهد. اما نميتواند مردم يك كشور را با تاريخ پر فرهنگي كه دارد از موسيقي جدا كند. متاسفانه با وجود همه اين نبايدها، از ابتداي انقلاب تاكنون حوزه موسيقي دچار التهابات زيادي شده است. فشارهاي فراواني روي آنان بوده است. تحقيرهاي زيادي شدهاند. تحقير اينكه صداي موسيقي قابل شنيدن باشد اما آلات آن غيرقابل پخش از رسانه ملي باشد، تحقير كمي نيست. وقتي از دل همين محدوديتها كيهان كلهر يكي از كساني است كه به قله موسيقي جهان ميرسد، يعني يك معجزه تمام عيار و كلهرو بزرگان موسيقي در اين شرايط يعني افتخارهاي تمامعيار. بزرگان هنري سرمايههاي گرانقيمت هر كشوري هستند. بيمهري نسبت به شجريان و آواز بينظير او كه صدايش به عنوان اثر جهاني ثبت شده است يا در حاشيه قرار دادن اين موفقيت بزرگ كلهر، يا كم لطفيهاي ديگر نسبت به موسيقي نشانه خوبي براي بخش فرهنگي و هنر كشور نيست. اين كارها نه شجريان را كمرنگ ميكند و نه قدر كيهان كلهر را پايين ميآورد. اين رفتارهابه آبروي كشور آسيب وارد ميكند. نسلي كه همزمان با شجريان و كلهر در اين كشور نفس ميكشد، از اين همدورهاي بسيار احساس غرور ميكند. به عنوان يك ايراني به گروه موسيقي به همراهي آقاي كلهر كه بهترين موسيقي جهان را خلق كردهاند، تبريك ميگويم و براي سربلندي هنر در سرزميني كه به هنر اعتبار بخشيده بود، آرزوهاي خوب دارم.