استيضاح وزير آموزش و پرورش و مصحلت كشور
بهرام پارسايي
سخنگوي فراكسيون اميد مجلس
در چند روز گذشته باز هم خبر استيضاح وزير آموزش و پرورش مطرح شده است و متقاضيان استيضاح مصرانه تلاش دارند كه استيضاح دانشآشتياني را به صحن مجلس بكشانند. در شرايطي كه وزير آموزش و پرورش زمان كوتاهي است كه مسووليت هدايت و مديريت وزارت را به عهده گرفته است، ميتوان استيضاح را اقدامي غيرمنطقي دانست. براي آنكه تصميم منطقي براي استيضاح بگيريم بايد حداقل عملكرد و برنامههاي يك ساله وزير را به عنوان معيار و محك ارزيابي قرار داد. در حالي كه دانشآشتياني چندين ماه است كه در سمت وزير وزارتخانهاي قرار گرفته است كه ميراثدار چندينساله مشكلات و ناآراميهاي بسيار بوده است، منصفانه نيست كه در اين مدت كوتاه كه دانشآشتياني در راس وزارتخانه قرار گرفته است، از او انتظار معجزه داشته باشيم و بازخواستش كنيم. اينكه ما بخواهيم ظرف سه - چهار ماه پاياني فعاليت دولت، وزير آموزش و پرورش را استيضاح كنيم، ضربه سنگين و مهلكي به آموزش و پرورش وارد ميكند. از سوي ديگر در شرايطي كه زمان كوتاهي تا برگزاري انتخابات رياستجمهوري باقي مانده است مطرح شدن استيضاح فضاي آرامش حاكم بر سيستم اجرايي كشور را دچار خدشه ميكند و استيضاح ميتواند مقدمهاي براي نااميدي و يأس مردم در پاي صندوق راي باشد. وزارتخانه آموزش و پرورش بزرگترين و تاثيرگذارترين نهاد فرهنگي كشور است و كوچكترين تنش و نا آرامي ميتواند شرايط حساسي براي آن ايجاد كند. علاوه بر اين در اواخر سال تحصيلي و برگزاري امتحانات دانشآموزان قرار داريم و استيضاح به دلايل متعدد به صلاح كشور، جامعه و
ذي نفعان اين وزارتخانه نخواهد بود. بسياري از نمايندگان استيضاحكننده خواستهها و انتظارات منطقهاي دارند در حالي كه يك وزير نميتواند خواست تمام نمايندگان را برآورده كند. چرا كه ممكن است هر نماينده مطالبهاي در منطقه خود داشته باشد. بيشك استيضاح و سوال حق نمايندگان مجلس است. اگر با استيضاح يك وزير كه حق نمايندگان است، كاري انجام ميشود و مشكلات بر طرف شوند بهتر است كه اين استيضاح صورت گيرد اما در شرايط كنوني به نظر ميرسد كه استيضاح وزير به صلاح كشور نيست. اما بايد تمامي نهادها، ارگانها و قوه مقننه در جهت مصالح كشور گام بردارند و نبايد منافع ملي را قرباني منافع جناحي، منطقهاي و خودمان كنيم. بعضا در ميان برخي شاهد اين نكته هستيم كه به واسطه دغدغهها و مسائل استاني خود از اهرم استيضاح بهره ميبرند. براي مثال بودند كساني كه به دليل عدم تغييرات مديرتي در آموزش و پرورش يك استان اقدام به فشار آوردن به آموزش و پرورش و در نهايت مطرح كردن بحث استيضاح ميكنند؛ رويكردي كه به هيچوجه منطقي نيست و چالشهاي آموزش و پرورش در كشور را دوچندان ميكند و معمولا بيثباتي در آموزش و پرورش از همين مسائل است كه به وجود آمده است. فرهنگيان كشور نيز براي حل مسائل و چالشهاي خود نياز به وزارتخانهاي دارند كه با ثبات و آرامش و با طرحهاي منطقي كار را پيش ببرد و اين نياز هماكنون در كشور بيش از هر زماني احساس ميشود.