حاشيههاي پنالتي
طارمي
علي عالي
با كارشناس فوتبالي حرف ميزدم كه زماني مهاجم بود. اعتقاد داشت مهدي طارمي، مهاجم ششدانگي نيست. ميگفت طارمي از لحاظ شخصيتي، خصوصا مسووليتپذيري و تمركز مشكل جدي دارد و براي همين نميتواند فورواردي تمامعيار باشد. توانايي حركت پا به توپ، تكنيك، سرعت و البته شخصيت قيدوبندگريزي كه او را براي پست مهاجم سايه، 10 كاذب يا هرچه نامش را بگذاريم، مناسب ميسازد. فوتبال ايران در برهوت مهاجم خوب، دو فصل پياپي جايگاه آقاي گلي را به مهدي طارمي داده است، چه بسا كه اگر گروه آناليزي ميبود و موقعيتهاي از دسترفته را حساب ميكرد، احتمالا طارمي، گلنزنترين بازيكن ليگ بود. اما بحث در اينجا از دست دادن پنالتي نبود. بازيكناني بزرگتر از طارمي هم پنالتي از دست دادند. قبل از سرزنش مهدي طارمي، خودمان را سرزنش كنيم كه با القاي قدرتي خداگونه به او، خلق وهمي از يك بهشت فوري را از او انتظار داشتيم. براي همه توپهايي كه گل نميشد و ناگهان در حساسترين لحظات به تور ميچسبيد. فراموش ميكرديم و همين شد نقطه ضعف ما. پرسپوليس صدرنشين نبود، از حريف صدرنشين جلو نبود، موقعيتهايش را گل نميكرد و به گل نيازي حياتي داشت. چگونه ميتوان بيمسووليتي عمومي در باشگاه را توجيه كرد وقتي پنالتي را به بازيكني ميدهند كه هشتاد درصد پنالتيهاي اخيرش در تيم را خراب
كرده بود؟ چگونه ميتوان بيمسووليتي شخصي در تيم را توجيه كرد كه با ضربه چيپ، اعتمادبنفس حريف را بيش از پيش كند؟ پرسپوليس بد بازي نكرد. شايد يكي از بهترين بازيهاي فصل هم بود. اكثر اوقات حاكم زمين بود اما تيم برانكو چيزي ندارد كه تيم كيروش دارد؛ ريتم ثابت منجر به گل. روزي كه حسين ماهيني بيش از نود و شش درصد پاسهايش به مقصد رسيد. تيمي كه چهارصدوپنجاه و چهار پاس در طول بازي داشت و شصتوچهاردرصد پاسها هم موفق بود. اما يك تصميم نادرست، يك خودخواهي بچگانه، همه آرزوها را نقش برآب كرد. احساس گناهي هست؟ نميدانيم. ناسزا ندهيم، دوران بيغيرت خواندن گذشته، اگر بيمسووليتي ديديم، خودمان بيمسووليت رفتار نكنيم. ما با وجود همهچيز بههم تكيه كرديم و زخمهايمان را ليسيديم.