• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3780 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۳ فروردين

اظهار ارادت و خاكساري

سيد علي ميرفتاح

كمي نگران‌ بودم كه نكند از سعدي‌خواني اين چند روزه حوصله‌تان سر برود و از همراهي با كرگدن‌نامه باز بمانيد. اما خدا را شكر اين طور نشده و اتفاقا ابيات سعدي به دل‌تان نشسته. درست است كه در اين سري يادداشت‌‌ها مخاطبم مسوولان، مديران و حاكمان بودند، اما آنها معمولا گوش شنيدن ندارند. سرشان شلوغ است و آنقدر گرفتارند كه وقتي براي سعدي ندارند. وقتي حوصله سعدي را با آن همه ملاحت و حلاوت ندارند، حوصله من بي‌نمك را داشته باشند؟ مع‌ذلك من اين بحث را به هزار دليل زمين نمي‌گذارم. مهم‌ترين دليلش همين كه رفقايم- كه شما باشيد- شيفته سعدي‌اند و از بازخواني ابيات او حال‌شان و وقت‌شان خوش مي‌شود... امروز نازنين متين‌نيا، مسوول صفحه آخر زنگ زد و گفت كاش استثنائا امروز را به مطلبي در اظهار ارادت به حضرت علي و بزرگداشت مقام پدر بنويسيد. منظورش اين بود كه اين بازخواني‌هاي سعدي را همين يك امروز تعطيل كنيم و در مقام شامخ پدر و در مناقب حضرت امير(ع) حرف بزنيم. خيلي هم خوب. سمعا و طاعتا. اما نيازي به وقفه انداختن در برنامه سعدي نيست. همين چه بهتر كه به جاي من الكن سخن سعدي را در اين خصوص بازخواني كنيم. شيريني سخن سعدي دوچندان مي‌شود وقتي مي‌بينيم كه او نه از موضع يك شيعه و مريد حضرت امير كه از موضع يك سني معتقد، به اظهار ارادت امام اول مي‌پردازد. او در چند جا به مقام و منزلت اهل بيت(ع) خصوصا علي‌بن ابي‌طالب اشاره مي‌كند و اظهار عشق و سرسپردگي مي‌كند. يكي از اين جاها در ابتداي قصيده‌هاي فارسي است. او مطابق يك رسم متداول اول شكر و حمد باريتعالي را به جا مي‌آورد و بعد نعت رسول مي‌گويد و به نكوداشت صحابه درجه يك مي‌پردازد و به اسم اميرالمومنين مي‌رسد. اما تعابيري كه درخصوص حضرت به كار مي‌برد شگفت است: «كس را چه زور و زهره كه وصف علي كند/ جبار در مناقب او گفته هل اتي» طبق اكثر تفاسير آيه نخستين سوره دهر در شأن امام علي و فرزندانش نازل شده است. «زورآزماي قلعه خيبر كه بند او/ در يكدگر شكست به بازوي لافتي» اين هم كه مي‌دانيد اشاره است به حديث نبوي در وصف حيدر كرار كه لافتي الا علي لاسيف الا ذوالفقار.» مردي كه در مصاف، زره پيش بسته بود/ تا پيش دشمنان ندهد پشت بر غزا» اين هم متواتر نقل شده كه زره آن حضرت پشت نداشت و در شجاعت و صلابت چنان بود كه هيچگاه عقب نمي‌نشست.» شيرخداي و صفدر ميدان و بحر جود/ جان بخش در نماز و جهان‌سوز در وغا/ ديباچه مروت و سلطان معرفت/ لشكركش فتوت و سردار اتقيا» اين تعبير شير خدا يكي از قشنگ‌ترين تعابير است؛ اسدالله. مولوي هم وقتي در آن غزل معروف مي‌خواهد به اميرالمومنين اشاره كند تعبير شير خدا را به كار مي‌برد. اما بيت بعدي سعدي حيرت‌آور است. او شيعه نيست، شيعه غالي كه به طريق اولي نيست اما در كمال فصاحت و بلاغت مي‌گويد: «فردا كه هر كسي به شفيعي زنند دست/ ماييم و دست و دامن معصوم مرتضي/ پيغمبر آفتاب منير است در جهان/ وينان ستارگان بزرگ‌اند و مقتدا/ يا رب به نسل طاهر اولاد فاطمه/ يا رب به خونه پاك شهيدان كربلا...» سعدي كه ايراني است و ايراني‌ها سرسپرده نسل طاهر فاطمه‌اند، حتي ابوالعلامعري هم در رساله الغفران (اگر اين رساله حقيقتا منسوب به او باشد) دست به دامن اهل‌بيت و اولاد فاطمه مي‌شود تا به بهشت عدن راه يابد. حواس‌تان باشد كه دارم درباره شاعر هيچ انگاري حرف مي‌زنم كه به هيچ چيز دنيا اعتنا ندارد و احدي را به حساب نمي‌آورد. اما حساب علي و اولادانش از بقيه جداست و هيچ آزاده‌اي نيست در جهان كه به اين خاندان ارادت نداشته باشد. به قول حافظ شيرازي «حافظ اگر قدم زني در راه خاندان به صدق/ بدرقه رهت شود همت شحنه نجف.» ما هم از اين بزرگان پيروي مي‌كنيم و رو به سوي آفتاب منير و اقمار مستنير مي‌كنيم و دست به دامن امام المتقين مي‌شويم از ايشان همت مي‌طلبيم.
در مقام پدر نيز چه چيزي ارجمندتر از اينكه محمد و علي پدران اين امتند و به ما هرچند كه گنهكار و پريشان روزگاريم به چشم پدري مهربان نگاه مي‌كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون