بحث حضور ورزشكاران ملي در شوراي شهر تهران، يكي از موضوعات چالشبرانگيز شوراي سوم و به خصوص شوراي چهارم بود. چرا كه بسياري از منتقدين براين باور بودند كه شورا نهادي است تخصصي و نه جايي براي افرادي كه تنها به مدد اسم و رسمشان در عرصههاي ورزشي وارد اين گود شدهاند. با اين حال هادي ساعي، قهرمان تكواندوي ايران كه تاكنون دوبار حضور در شوراهاي سوم و چهارم را دركارنامه خود دارد، براين باور است كه اينها بهانههايي است از سوي برخي از سياسيون شورا كه فكر ميكنند ورزشكاران جاي آنها را تنگ كردهاند. جداي از اين، به گفته ساعي ورزشكاران، در اين دوره منشأ بسياري از خدمات مختلف براي شهربودهاند. همين موضوع بهانهاي شده براي انجام گفتوگويي تقريبا مفصل با يكي از چهار عضو ورزشكار شورا؛ گفتوگويي از حاشيههاي حضور ورزشكاران تا نقد شورا و شهرداري.
خوب است گفتوگويمان را با شما از اينجا شروع كنيم كه دليل اصرار شما براي حضور مجدد در شورا چيست؟ يعني چه عواملي باعث ميشه تا هادي ساعي دوباره بيايد در شورا ثبتنام كند؟
درحال حاضر واقعا انگيزهاي كه باعث شده تا دوباره بخواهم ثبتنام كنم و حضور داشته باشم اين است كه بالاخره من يازده سال تجربهاي را به دست آوردهام كه در نوع خودش ارزشمند است. اتفاقا تجربه گراني بوده است. چه براي خودم چه براي شهر... الان شايد فقط 8-7 نفر از اعضاي شورا چنين تجربهاي را داشته باشند. اتفاقا اين تجربه در خيلي از موارد در صحن شورا و كميسيونها به ما كمك كرده و باعث ميشود كه دوبارهكاري نكنيم. ضمن اينكه من الان ديگر رشته تحصيليام هم مرتبط با شهر و شهرسازي است.
رشتهتان چيست؟
شهرسازي خواندهام و بطورتخصصي در بافتهاي فرسوده كار ميكنم.
و الان عضو كميسيون برنامه و بودجه هستيد؟
نه الان عضو كميته شهرسازي هستم. يعني رييس كميته بافتهاي فرسوده هستم. البته نميخواهم حالا شعار بدهم و بگويم براي خدمت ميخواهم بيايم و... من اصلا اهل اين شعارها و اين بحثها نيستم ولي به هر حال به توصيه دوستان و به خاطر تجربهاي كه دارم و حس ميكنم ميتوانم مثمر ثمر باشم دوباره ثبتنام كردم. حتي شايد خودم زياد راغب نبودم، چرا كه كار شورا كار بسيار سختي است. اصولا پاسخگويي به مردم كار سختي است. من اگر بخواهم، باز هم نميتوانم چشمم را روي خواستهاي مردم ببندنم، چون بالاخره در جامعه همه من را ميشناسند و به بنده لطف دارند. درواقع اين اعتباري كه الان دارم از همين مردم دارم. شايد دور اولي كه كانديدا شدم اين انتقاد به من وارد بود كه: آقا شما به عنوان يك ورزشكار چرا آمديد و عضو شورا شديد؟! البته همان مقطع هم اين حضور، واقعا نياز بود. اينكه حداقل به عنوان نماينده جوانها و دوم به عنوان نماينده ورزشكارها فردي در شورا باشد. چون در شورا همه مسائل شهر مورد بررسي قرار ميگيرد. از مسائل اجتماعي و فرهنگي گرفته تا مسائل ورزشي. شما به تركيه نگاه كنيد. شهر استانبول نزديك صد و هفت - هشت عضو شورا دارد كه هر كدام تخصصي دارند و اتفاقا خيلي هم موفق موفق هستند. حالا ما آمدهايم و شورا را كوچك كردهايم. من معتقدم 21 عضو براي تهران رقم ناچيزي است. به دليل اينكه ما فقط 22 منطقه داريم كه هر كدام براي خودش شهري است. يعني اگر بخواهيم هر عضو هم براي يك منطقه بگذاريم باز هم يك نفر كم ميآوريم.
اگر بخواهيد مقايسهاي داشته باشيد از عملكرد شوراي شهر در اين دو دورهاي كه عضو آن بوديد، چه تحليلي را از روند فعاليت آنها ارايه ميدهيد؟
ببينيد در اين دو دورهاي كه من عضو شورا بودم اتفاقات خوبي براي شهر تهران افتاد حالا هم دوره قبلي هم اين دوره اگر بخواهم اين دوره را با دوره قبل مقايسه بكنم ميتوانم به اين نكته اشاره كنم كه ما از دوره قبل شروع كرديم به شفافسازي در خصوص بحثهاي مالي شهرداري (كه اتفاقا در اين دوره موفقيت خوبي هم در اين زمينه داشتيم و به آنچه ميخواستيم دست پيدا كرديم) . منظورم بحث شفافسازي مالي شهرداري است كه از مهمترين وظايف شورا محسوب ميشود. بگذاريد در اين مورد مثالي بزنم. ما در همين دوره سال شورا بيش از 5 هزار ميليارد اصلاحي در تفريغ بودجه داشتيم. ولي امسالي كه گذشت آخرين سالي كه ما اصلاحيه داشتيم، زير 600 ميليارد تومان بود. اين نشاندهنده اين هست كه واقعا در اصلاح بودجه موفق بودهايم.
حتما شنيدهايد كه به شوراي شهر شوراي شهرداري ميگويند. شما هم با اين عقيده موافقيد كه هر چي ما جلوتر ميرويم شوراي شهر بيشتر زير نفوذ شهرداري ميرود؟
نه. اصلا چنين نيست. مثلا واقعا درمورد بحثهاي مالي ميتوانم بگويم كه فشار زيادي روي شهرداري آورديم. اتفاقا همين فشارها باعث شد تا براي شورا ذيحسابي هم تعيين شود كه به ما در بررسي وضعيت مالي شهرداري كمك زيادي كرد. اين موارد باعث شده تا بالاخره اول سال بودجهاي كه ميبنديم و برنامهاي كه تصويب ميكنيم واقعيتر باشد. ولي طبيعي است كه در «اجرا» گاهي همهچيز مطابق پيش بيني ما جلو نميرود. گاهي چيزهايي را دراينجا تصويب ميكنيم ولي در عمل، قابل اجرا نيست و مجبوريم براي آنها اصلاحيه بزنيم.
شما اشارهاي داشتيد به نقطه مثبت شورا كه همان «شفافسازي» باشد. خب حالا از منظر مقابل به مساله نگاه كنيم، مهمترين نقدي كه ميتوانيد به شورا داشته باشيد چيست؟
مهمترين نقدي كه بتوان به شورا داشت اين باشد كه وقت و انرژي ما به قدري صرف شفافسازي و تصحيح مواردي چون بحثهاي بودجهاي صرف ميشود كه شايد كمي از وظايف نظارتيمان غفلت كرده باشيم. مثلا در مورد همين حادثه دردناك پلاسكو، معتقدم شورا به عنوان يك نهاد نظارتي وظيفهاش را به خوبي انجام داده است. به عنوان نمونه مصوباتي را دررابطه با آتشنشاني و حتي ساختمانهايي كه نا ايمن و خطرناك هستند داشتيم ولي البته شهرداري هم باز دوباره كار خودش را كرده است! گرچه معتقدم اين مساله نيازمند اين بود كه ما بيشتر پيگيرموضوع باشيم. البته شهرداري هم چندين بار اخطار داده بود و حتي خواسته بود آنجا را پلمب كند. ولي خب، پلمب كردن جايي كه 600 -500 خانواده از قبل آن نان ميخورند، ميتواند تبعات فراواني را به دنبال داشته باشد.
كمي هم از عملكرد شهرداري صحبت كنيم. در طول اين يك دههاي كه در شورا هستيد عملكرد شهرداري تهران را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
بطور خلاصه من شخصا به عملكرد شهرداري در حوزه شهري نمره قبولي ميدهم گرچه براين مساله نيز تاكيد دارم كه همچنان تا نقطه مطلوب، فاصله زيادي دارند.
خب چرا اينقدر كلي؟! با چه متر و معياري به چنين نتيجهاي رسيده ايد؟
مثلا در اين چند ساله اخير شهرداري عملكرد خوبي را در حوزه حمل و نقل عمومي داشته است، ضمن آنكه انصافا شورا هم خيلي خوب از آن حمايت كرده است. به نظرم، اين جزو نقاط مثبت اين دوره بوده كه بالاخره ما موفق شديم در حوزه حمل و نقل عمومي به خصوص در بخش « مترو» پيشرفت خوبي داشته باشيم. البته همانطور كه بارها گفته شده، اگر دولت كمك ميكرد مسلما وضعيت بهتر از امروز بود. اين هم تاحدودي برميگردد به نداشتن تعامل بين شهردار و دولت. البته خوشبختانه هماكنون وضعيت دراين دوره بهتر شده است. ولي واقعيت اين است كه متاسفانه در دوره قبل، به دليل تقابلي كه بين دولت و شهرداري بود شهر تهران لطمه بسياري خورد. البته من اصلا « سياسي نيستم». شايد تنها عضو شورا باشم كه مستقل هستم.
بگذاريد سوالم را اينگونه مطرح كنم، اصولا شهرداري بهتر بود در چه مواردي ورود پيدا ميكرد كه نكرده است؟
شايد يكي از مواردي كه بتوان گفت شهرداري در آن كاستيهايي داشته است در مورد موضوعات اجتماعي بود. يعني فكر ميكنم جا داشت كمي بيشتر روي مسائل اجتماعي و فرهنگيكار ميشد. البته در مقابل در خصوص مواردي مانند فضاي سبز اقدامات خوبي انجام شده است. امروز وقتي فردي بعد از سالها دوري از تهران دوباره قدم به پايتخت ميگذارد، از اينهمه تغيير و زيبايي حيرت ميكند يا در بحث بلندمرتبهسازي، شهرداري بايد مقداري دقت بيشتري ميكرد كه نكرد! من خودم «انتقاد» دارم. مثلا شما نگاه كنيد... در مورد بلندمرتبهسازيها و مراكز تجاري، الان شما هر كجاي تهران را كه نگاه ميكنيد يكي از اين مراكز تجاري را ميبينيم. براي همين است كه ميگويم در كل من نمره قبولي به شهرداري تهران ميدهم. چون به قول معروف فقط ديكته نانوشته بيغلط است. بالاخره نميشود كار اجرايي گسترده كرد و خطايي نداشت. مهم اين است كه اين كاري كه كرده است چقدر براي شهر مفيد و مثمر ثمر بوده است.
در طول اين دو دورهاي كه در شورا بوديد، از هيچ كدام از دو طيف سياسي اصولگرا يا اصلاحطلب براي پيوستن به آنها دعوت و درخواستي نداشتيد؟
چرا اتفاقا. خوشبختانه هر دو طرف به من هادي ساعي لطف دارند. اصولا احترام خاصي براي من قائل هستند. حتي بعضي اوقات كه ميخواهند يك نفر را به عنوان نماينده شورا معرفي كنند، هر دو طيف، بنده را كانديدا ميكنند. يا هر وقت كه در صحن رايگيري است وبه شمارش نياز هست، حتما من هستم كه با توافق همه آراء را ميشمارم. اين براي خود من يك سرمايه است. سرمايهاي ناشي از اعتمادي كه هم همكاران و هم مردم به من داشته و دارند.
پس چطور در طول اينهمه سال، باز هم به هيچ يك از اين دو طيف نپيوستيد؟
به دليل همان استقلالي كه دارم. من شخصا واقعا تمام سعيام اين بوده كه هميشه حقيقت را بگويم.
وجه ديگر هادي ساعي، وجهه ورزشكاري اوست. به نظر خودتان هادي ساعي كه كشكولي از انواع مدالهاي قهرماني را بر دوش دارد، آيا توانسته در جايگاه يك عضو شورا كاري براي ورزشكاران بكند؟
در همان چهار سال اول، كاري براي ورزشكاران كرديم، كارستان. سال اولي كه وارد شورا شديم ورزش همگاني شهر تهران 700 ميليون تومان بودجه داشت. نخستين بودجهاي كه براي سال اول درخواست شده بود حدوديك ميليارد تومان بود. ما همان سال اين رقم را به هشت ميليارد تومان افزايش داديم كه درتاريخ بلديه بيسابقه است. شايد بد نباشد كه بدانيد همان سال بودجه ورزش همگاني وزارت ورزش براي كل كشور 4 ميليارد تومان بود. حتي براي اين اقداممان در همان روزها بارها مورد حمله، همكارانمان و سياسيون قرار گرفتيم.
پس اگر ورزشكاران شورا اينهمه مثمر ثمرهستند، چرا اين همه هجمه پشت سرشان است؟
يك بخشي از اينها به بحثهاي سياسي بر ميگردد. شايد هم دوستان سياسي ما فكر ميكنند كه ورزشها، جايشان را تنگ كردهاند. شايد هم حق داشته باشند! چون واقعا ورزشكارها، چهرههاي محبوب و شناخته شدهاي هستند و به راحتي راي ميآورند. ولي به جرات ميتوانم بگويم، امروز ورزشكاران ما ورزشكاران 20 سال 25 سال پيش نيستند كه فقط ورزش كردن را بلد باشند و بس. الحمدلله امروز ورزشكاران ما همه تحصيلكرده هستند. همه تحصيلات آكادميك دارند. از همه اينها گذشته مگر غير از اين است كه به قول قديميها، عقل سالم در بدن سالم است...؟ پس چرا حالا اين همه انتقاد ميكنيم؟
از اينها گذشته قبل انقلاب هم تمام مديران ارشد ورزش كشور سياسي بودند. بعد از انقلاب هم همينطور بود. پس چرا ما ورزشيها صدايمان درنميايد ؟ چرا ما طاقت اين موارد را داريم ولي شما طاقت حضور ورزشكاران در شورا را نداريد؟ البته من هم معتقدم نيستم صرف اينكه فردي ورزشكار معروف و شناخته شدهاي است و قهرمان است بخواهد بيايد وعضو شوراي شهر بشود. من هادي ساعي اگر 10 سال پيش بود اين ايراد بهم وارد بود ولي امروز نه. عليرضا دبير الان دكتراي مديريت دارد كه ما در شوراي شهر كمترمثل وي داريم. ميخواهم بگويم كه ما هم تخصصش را داريم و هم توانايي و تجربهاش را.
پس هادي ساعي كه اين همه صحبت دارد و اينهمه نقد و بحث هاي كارشناسي، چرا در اين 4 سالي كه ما در شورا هستيم كمتر صحبت كرده وجزو كم حرفترين اعضاي شوراست؟
درست است كه كم صحبت كردهام ولي «درست» صحبت كردهام.
يعني اعتقادتان به كم حرفي است يا اصلا روحيهتان اينگونه است؟
من كلا آدمي جنجالي نيستم. يعني كلا آدمي نيستم كه دنبال مصاحبه و جنجال مطبوعاتي و تلويزيوني باشم.
شايد بحث ورزشكاران به اين خاطراينهمه بولد شد كه آراي ورزشكاران بين دو كفه اصلاحطلبان و اصولگرايان تاثيرگذار بوده است.
بله. تاثيرگذار بوده است. امروز سياسيون از اين ميترسند كه ما تاثيرگذاريم. اتفاقا خيلي جالب است كه همهشان به اين نتيجه رسيدهاند كه ورزشكاران در شورا تاثيرگذارترين هستند، براي اينكه كفه ترازو دست آنهاست و ما ورزشكاران نميگذاريم كه خيلي جاها به آن موارد سياسي خودشان دست پيدا كنند. ما براي مردم كار ميكنيم.
از سوي ديگر خيليها ميگويند دليل اصرار ورزشكاران براي حضور در شوراي شهر، منافعشان است. درست است؟
در واقع من راجع به شخص خودم صحبتميكنم . من آبرويم را ذره ذره جمع كردهام و حاضر نيستم با هيچ منفعت مادي عوض كنم و بالاترين دستاورد عمرم اعتماد مردم به من است. منِ هادي ساعي خانهام هنوز همان جايي است كه وقتي به شورا آمدم همان جا بود. ماشينم هم قبلا بهتر از آني بوده كه الان دارم. درآمدم هم قبلا كه ورزشكارحرفهاي بودم نسبت به امروز كه عضو شوراي شهر هستم كمتر شده است. از سويي بسياري از كارهايي كه ميتوانستم بكنم را به خاطر همين حضورم در شورا نكردم. گذشته از اينها من هنري دارم كه هيچ كس نميتواند آن را بگيرد؛ هنري به نام ورزش. به محض اينكه از ايران پايم را بيرون بگذارم به اندازه 100 تا كارخانه ميتوانم كار كنم وپول در بياورم. ولي الان كه عضو شوراي شهر هستم نميتوانم بروم كلاسهاي خارج از كشور درس بدهم. نميتوانم بروم بشوم مربي تيم ملي. ميتوانستم يك هفته درس بدهم سي، چهل هزار يورو پول بگيرم.