درباره خليج فارس كه بايد خليج فارس بماند
هر قدمي كه عقب بگذاريم، خيانت است
ضيا موحد
ميراث فرهنگي ما، مهم و پرارزش است. ميراثي كه شبيه يك گنجينه قرن پشت قرن به ما رسيده و اگر امروز بخواهيم درمقابل مخالفان يا كساني كه ميخواهند آن را به نام خود ثبت كنند، كوتاه بياييم يا سكوت كنيم. چون هر قدمي كه كوتاه بياييم و ادعاها را ناديده بگيريم، به ميراث خود خيانت كردهايم و آرام آرام، با ادعاهاي غلط، آنچه داريم در اختيار بيگانهها ميگذاريم. ادعاهايي كه سالهاي سال است در منطقه با آن روبهرو هستيم و گاهي حتي، تاريخ را هم تغيير ميدهند تا ميراثي را به نام خود كنند. اما آنچه مسلم است، ميراثي است كه براساس شواهد و ادله تاريخي با قدمتي دوهزار و پانصد سال به ما رسيده است. ميراثي كه مدعيان زيادي دارد و در ميان اين مدعيان هركسي بايد به اندازه خود هوشيار باشد و مراقب. شايد من از منظر تخصصي و تاريخي و فني نتوانم به درستي درباره اين ميراث و اهميت تاريخياش صحبت كنم، اما از منظر فرهنگي، آنچه براي من واضح و روشن است، ارزش والاي اين ميراث است. براي ايستادگي در مقابل اين ادعاها و كوتاه نيامدن مقابل مدعيان دروغگويي كه ميخواهند ميراث ما را به نام خود ثبت كنند، بايد دو توصيه اساسي به مردم و مسوولان فرهنگي داشته باشم. در قدم اول ميخواهم به مديران فرهنگي بگويم كه مومن و معتقد به ارزش والاي اين ميراث باشيد. دولت محمود احمدينژاد در سالهاي گذشته، ضربههاي سخت و جبرانناپذيري به پيكر ميراث فرهنگي وارد كرد. خيانتها در ميراث فرهنگي باعث گمشدن سندهاي مختلف و باارزش و مدارك معتبر ميراث شد. حالا دولت حسن روحاني بايد از آن روند پر از اشتباه و كوتاهنگر، دوري كند. بايد مديراني مومن به فرهنگ و تاريخ ايراني و با قاطعيت در عملكرد خود، در حوزه ميراث تاريخي و فرهنگ مديريت كنند تا بيش از مردم عادي حساس و نگران به اين سرمايه و داشتهها باشند و محافظان واقعي. البته كه در چند سال اخير روند فعاليت دولت روحاني در حوزه ميراث فرهنگي، روند رو به بهبود و خوبي بوده و ميراث فرهنگي را از پس آن سالهاي سخت نجات داده است. اما همچنان حساسيت در اين حوزه وجود دارد و مديران ميراث بايد غيرت و حميت خاصي داشته باشند و مديريت در اين حوزه بايد از هرگونه سادهانديشي، سهلانگاري و عدم قاطعيت، خالي باشد. وظيفه ما، به عنوان انديشمند، هنرمند، مردم عادي و اهالي رسانه هم در حفظ و نگهداري اين ميراث بسيار مهم است. اينكه مردم به شنيدن واژه خالي «خليج» حساس هستند و اعتراض ميكنند، اتفاق بسيار خوبي است. اين حساسيت و دقت بايد روزبه روز بيشتر شود. بايد درباره اين ميراث بيشتر بدانيم و بخوانيم و در جريان باشيم و به محض ديدن هرگونه ادعا و دروغ و سندسازي، اعتراض كنيم و خاموش نمانيم. در اين ميان رسالت رسانهها و مديران باز هم نقش مهمي پيدا ميكند؛ رسانهها بايد اطلاعرسان باشند و هشداردهنده. مديران هم بايد به رسانهها اجازه دهند كه آزادانه اعتراض و انتقاد كنند تا هم به مردم اطلاعرساني كنند و درباره ارزش اين ميراث فرهنگرساني و هم با هوشياري مراقب اين ميراث باشند. در واقع اگر بخواهم در اين زمينه و از زبان سعدي نكته آخر را بگويم، بايد بگويم مراقب باشيم تا «سنگ را نبنديم و سگ را رها كنيم...»
پينوشت: جمعه شب و در فضاي مجازي هشتگ انگليسي «پرشينگلف» بارها و بارها استفاده شد تا كاربران معترض به وزير امورخارجه امريكا بگويند كه در اين منطقه تنها يك خليج وجود دارد و آنهم خليج فارس است. حجم اعتراضات گسترده به همين هشتگ ختم نشد، تصويري از سنگ قبر يك سرباز امريكايي هم دست به دست شد كه روي آن «خليجفارس» نوشته شده بود. ماجراي «خليجفارس» و مبارزه كشورهاي عربي براي ثبتنام اين خليج به نام خود، ماجرايي قديمي است. اما اهميت آن، هيچوقت قديمي نميشود و هميشه و همواره مهم است. به همين دليل در گفتوگويي با ضيا موحد درباره اين اهميت صحبت كرديم و راههايي براي مقابله با اين ادعاها و دروغها. آنچه خوانديد صحبتهاي موحد است كه به شكل يادداشت تنظيم شده است.