ضرورت بازسازي فكري- تشكيلاتي اصولگرايان
علي شكوهي
در درون جريان موسوم به اصولگرايي مباحثي در جريان است كه در جاي خود اهميت دارد. اين جريان ميل به كسب قدرت دارد و اين را نبايد منفي ارزيابي كرد. طبعا آنان تلاش زيادي را در اين انتخابات انجام دادند تا بتوانند ساختار تازهاي را براي انسجام اصولگرايان پديد آورند و اين هم كار بدي نبود. «جمنا» بعد از چند شكست در انتخابات ميتوانست نتيجهبخش باشد و ضعفهاي فكري و سياسي و تشكيلاتي آنان را مرتفع كند اما چنين نشد. مهمترين موضوعي كه اصولگرايان بايد به آن توجه كنند ريشهيابي همين شكستهايي است كه در چند انتخابات نصيب آنان شد. آنان بايد بررسي كنند كه چرا سازمان جديد و نام و چهرههاي تازه نتوانست آنان را به موفقيت برساند.
براي دريافتن پاسخ درست براي اين پرسش، اصولگرايان بايد به دلايل واقعي توجه كرده و خود را نفريبند. آنان هم ممكن است در شناخت عوامل دچار اشتباه شوند و هم در تعيين سهم هر عامل به خطا بروند و در نتيجه معلوم نيست واقعا بتوانند به شناخت درست از عوامل ناكامي خود دست يابند. اصولگرايان بايد بسياري از پيشفرضها و دگمهايي را كه بر ذهنيت و تحليل آنان حاكم است، كنار بگذارند و بدون آن چارچوبهاي تحليلي وارد ميدان بررسي مسائل شوند. آنان بايد دريابند كه با تغيير آدمها يا سازمانها يا اسمها و شعار تبليغاتي نميتوانند اكثريت مردم را با خودشان همراه كنند. آنان بايد دست به بازسازي فكري در گام اول بزنند و در مرحله بعد سراغ نوسازي تشكيلاتي بروند. آنان بايد به مردم نشان دهند كه براي آنان حق و سهمي در مشروعيت نظام قايلند. بايد واقعا باور كنند كه تكثر سياسي به نفع كشور است و بنابراين تحمل جريانهاي منتقد و مدارا با طيف اصلاحطلب يك ضرورت و نياز و انتخاب واقعي اصولگرايان است. آنان بايد بپذيرند كه تكيه بر نهادهاي حاكميتي براي كسب پيروزي حزبي يك تبعيض آشكار است كه مردم آن را تحمل نميكنند و واكنش نشان ميدهند. آنان بايد خيلي از مسائل مشابه آن را درك كنند تا بتوانند در بازسازي تشكيلاتي هم موفق شوند. اگر آن ضعفهاي اساسي و فكري مرتفع شود نوسازي تشكيلاتي سخت نخواهد بود.