ايجاد اتاقهاي تفاهم و گفتوگو براي رفع اختلافات
محمود ميرلوحي
فعال سياسي اصلاحطلب
دو جناح موثر، فعال و تعيينكننده در كشور وجود دارد. جريان اصلاحطلب با عبور از شرايطي كه مجلس و دولت را در اختيار داشت به جايي رسيد كه حتي سياست ورزي نيز برايش سخت و مشكل بود و محدوديتهاي زيادي بر سر راهش وجود داشت. اين شرايط سخت تا جايي پيش رفت كه برخي از اصولگرايان اذعان داشتند كه جريان اصلاحات حق حيات نيز ندارد. جريان رقيب نبايد اصلاحطلبي را مطابق با مصلحت و منافع خود تعريف كند. اين جريان سياسي بايد توجه داشته باشد كه اصلاحطلبان همواره در حفظ نظام و حمايت از قانون اساسي و ارادت به امام، رهبري و انقلاب پيشرو بودهاند.
امروز اين جريان در چارچوب قانون اساسي عمل ميكند. اصولگرايان متاسفانه گاهي اوقات خود را همسنگ كل نظام و اسلام و انقلاب معرفي ميكنند. با اين حال امروز كسي نميتواند انكار كند كه اصلاحطلبان نيز جزوي از جناحهاي سياسي هستند و رقابت بين جريانهاي سياسي براي گرفتن سهمي از اداره كشور وجود دارد.
امروز جريان اصولگرا بايد به تغيير اوضاع كشور توجه داشته باشد. آنها حتي اگر نپذيرند كه مجلس دهم اصلاحطلب است، به هر حال بايد اين را قبول كنند كه مجلس شوراي اسلامي ديگر اصولگرا نيست. همچنين از سويي دولت دو دوره است كه از دست اصولگرايان خارج شده است. در عين حال سمتهاي انتصابي كشور عموما در اختيار اصولگرايان قرار دارد. صداو سيما، قوه قضاييه، ائمه جمعه و نيروهاي مسلح در اختيار اين جريان سياسي است. بنابراين اگر بخواهيم مشكلات كشور را رفع كنيم و براي رشد و توسعه كشور بكوشيم بايد دو جناح سياسي با هم همكاري كنند. همكاري قوا الزام و نياز امروز كشور است. همه اذعان دارند كه بسيج و نيروهاي مسلح در آينده كشور موثر هستند. لذا همكاري بين دو جناح بايد به طور جدي پيگيري شود. زماني اصلاحطلبان بحث وحدت ملي را عنوان كردند. گفتيم قبول داريم كه مردم با هم مشكلي ندارند. امروز بايد اين نوع مسائل بيش از پيش پيگيري شود. امروز شخصيتي مثل آقاي خاتمي نزد مردم اعتبار و جايگاه دارد. بايد بتوانيم به سمتي پيش رويم كه محدوديتهايي از اين دست براي اين نوع شخصيتها رفع و رجوع شود. در انتخابات 96 شعار تعداد زيادي از مردم رفع حصر بود. اكثريت چنين مطالبه و خواستي دارند. آيا كسي ميتواند انكار كند كه مطالبه اكثريت بوده است؟ از حيث بينالمللي نيز نياز به اتفاق و انسجام داريم. در عرصه داخلي براي حل مشكلات در حوزه اقتصاد نياز به اتحاد نيروهاي سياسي داريم. سرمايهگذاري در حوزه اقتصادي بسيار ضروري است. جذب سرمايهگذاري داخلي و خارجي هم نيازمند وفاق و همدلي در داخل كشور است. در غير اين صورت نميتوانيم سرمايههاي داخلي و خارجي را در خدمت توليد در كشور به كار بگيريم. ما بايد مشكلات كشور را حل كنيم. براي انجام كارهاي بزرگ در كشور انسجام ملي بسيار اهميت دارد و پيشنياز محسوب ميشود.
به لحاظ بينالمللي نيز مشكلاتي در منطقه و در سطح بينالملل داريم كه جز با همكاري و وحدت ملي نميتوان آنها را مرتفع كرد. بالاخره ما در منطقه به خاطر حمايتهايي كه از دولت سوريه و عراق ميكنيم مشكلاتي داريم. ما از هر پيشنهادي براي شكلگيري گفتوگوي ملي استقبال ميكنيم. مرحوم عسگراولادي انسان حرفهاي و ورزيدهاي در حوزه گفتوگو و تعامل بين جناحهاي سياسي بود. آن زمان كه ايشان زنده بود با آقاي رضا خاتمي به عنوان دبيركل حزب مشاركت نشستها و نامهنگاريهايي داشتند. آن زمان همچنين در خانه احزاب فضا براي گفتوگو بين جناحهاي سياسي فراهم شده بود.
متاسفانه امروز اين فضاها وجود ندارد. از تريبونها و ابزارهاي نادرست مسائل را پيگيري ميكنيم. ابزارهاي قضايي نبايد در موارد اختلافي بين جناحها به كار گرفته شود. گفتوگو بين جريانهاي سياسي بايد در اتاقهاي تفاهم و جلسات كارشناسي صورت بگيرد. نه اينكه از پشت تريبونها فقط به تهديد و تهمت به يكديگر بپردازيم.
امروز ديگر نميتوان گفت كه اصلاحطلبان اقليت محدودي هستند. در چند انتخابات گذشته ثابت شد كه نفوذ جريان اصلاحات چقدر در بين مردم زياد است.
اصولگرايان اگر حرف امام و رهبري را قبول دارند، بايد به راي مردم و در نتيجه اصلاحطلبان احترام بگذارند. ديديم كه در دو انتخابات مردم تهران به تمام ليست اصلاحطلبان راي دادند. مگر حرف رهبري را قبول ندارند كه راي مردم حق الناس است؟ اگر چنين است نبايد همان حرفهاي پيش از انتخابات را عليه دولت آقاي روحاني به كار ببرند و همان ادعاها را مطرح كنند. مردم حرفهاي شما را پيش از انتخابات شنيدند و انتخاب خود را مطرح كردند. ديديد كه مردم به اعتبار حرف آقاي خاتمي راي ميدهند. امروز ديگر جناحهاي سياسي نبايد همچنان بر طبل اختلاف بكوبند. در نظام جمهوري اسلامي مردم تصميمگيرنده هستند. مردم نظر گسترده شان را در انتخابات نسبت به دولت آقاي روحاني و اصلاحطلبان مطرح كردهاند. وقت آن رسيده كه گفتوگوها صورت بگيرد. ما قبول داريم كه در اصول انقلاب با اصولگرايان تفاوت و اختلاف نداريم. اصل انقلاب و قانون اساسي و ولايت فقيه براي اصلاحطلبان نيز وجود دارد اما متاسفانه اصولگرايان كمترين اختلافات در روشها را نيز برنميتابند. آنها ميگويند مثل ما فكر كنيد و موضع بگيريد. جناحهاي سياسي بايد نيازها و خواستههاي مردم را در نظر بگيرند. اصولگرايي نبايد نسبت به خواست مردم بياعتنا باشد. در اين صورت با پاسخ منفي مردم مواجه ميشوند. مردم در انتخابات گذشته نشان دادند كه اين نوع روشها را نميپذيرند. وقت اين است در ارتباط بين جناحهاي سياسي بازنگري و گفت وگو كنيم. اهداف و منافع ملي را در نظر بگيريم. اجازه دهيم تنوع فكري در كشور وجود داشته باشد و هر نيروي سياسي افكار و عقايد خود را بيان كند. براي نزديك شدن به مردم هر يك از جناحهاي سياسي شعارها و راهكارهايي دارند و الزامي هم وجود ندارد كه اين شعارها منطبق با يكديگر باشد.