صداي مردم، صداي خداست
يكي از دلايل اصلي تقاضاهاي حيرتانگيز افراد از حكومتها در طول دو- سه سده گذشته، به خصوص روشنفكران كه نوك تيز حملههاي خود را همه جا به همان مثلث سهگانه حاكميت متوجه ميكردند اين بود كه اگر شما دست از سر مردم برداريد آنها مشكلي نخواهند داشت، مشكل شما هستيد. اين برداشت از انسان، هيچ حكومتي را براي شما تجويز نميكند و در پي آنارشيسم است. آن ايدههايي كه بعدا در تفكر ماركسيستي و تفكر اسلامي جديد –نه قديم- تحت عنوان پاكي و بيگناهي مردم مطرح شد و جمله معروف روسو كه «صداي مردم، صداي خداست» نيز از همين تفكر بيرون آمد، در دنياي قديم چنين ايدههايي وجود نداشت.