نويسنده خوب
براي بچههاي خوب
هجده تيرماه در تقويم ايراني پر است از وقايع و اتفاقهاي مختلف. اتفاقهاي خوب و بدي كه ميشود درباره آنها نوشت و يادآوري كرد و از گذشت تاريخ و وقايعش درس گرفت. اما كمحاشيهترين و يكي از نزديكترين اين اتفاقها مرگ مهدي آذريزدي است. نويسنده محبوب و بزرگ ادبيات داستاني كودك كه در تابستان داغ سال 88 و در هياهوهاي بسيار از دنيا رفت. يزدي در زمان مرگ 88 سال داشت و اتفاق مرگش هم شبيه زندگي هميشه مهجور و ساكتش بود.
در آن تابستان با خبرهايش، مرگ آذريزدي در حوزه ادبيات، براي اهالي اين حوزه بسيار مهم بود اما خارج از اين حوزه و براي مردم درگير، خبري بود شبيه همه خبرها.
در آن تابستان آذريزدي با همه قصههاي خوب رفت و زمان لازم بود تا داغي تابستان 88 بگذرد و بگذريم و به اين سالها برسيم تا در تقويم مواجه با روزي شويم كه يكي از بهترين نويسندگان حوزه كودك و نوجوان از دست رفته است. مهمترين كتاب آذريزدي براي كودكان كتاب «قصههاي خوب براي بچههاي خوب» بود. كتابي كه پنجاه و سه سال پيش براي او جايزه يونسكو را به ارمغان آورد و نام يزدي را در خاطره نسلهاي مختلف اهالي كتابخوان
ايراني ثبت كرد.
يزدي سالهاي سال همراه پدرش در زمين رعيتي كار ميكرد و بعدتر هم در كارگاه جوراببافي. سرنوشت اما باعث شد تا كمي بعد كارگر دومين كتابفروشي يزد شود و از همينجا به ادبيات برسد؛ به جهاني كه زندگي او را تغيير داد و باعث شد تا حالا نويسندهاي داشته باشيم كه كتابش به زبانهاي مختلف براي كودكان ترجمه شده و بيشتر از 30 عنوان كتاب براي
كودكان دارد. مهدي آذريزدي در اواخر عمر گفته بود كه آثاري منتشر نشده دارد، اما بدون مجوز. آثاري كه بعد از مرگ او هم سرنوشتش مشخص نشده و حالا در آستانه 9 سالگي درگذشت او شايد بشود سراغ آنها را گرفت و پرسيد ميراث نويسنده كجاست و چطور ميشود به ناخواندههايش رسيد و آنها را پيدا كرد و در كنار فهرست آثار
ديگرش قرار داد؟