• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3863 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۴ مرداد

گفت‌وگو با اورهان پاموك درباره ادبيات و كمي هم سياست

بهار سرلك

روزنامه نيويورك‌تايمز در ستون «از كتاب»
(By the Book) مصاحبه‌هايي با نويسنده‌ها و هنرمندان را منتشر مي‌كند كه حول ادبيات و زندگي ادبي آنها مي‌چرخد. يازدهم نوامبر 2008 مصاحبه اين بخش از نشريه با اورهان پاموك منتشر شد. اين نويسنده ترك در اين گفت‌وگو از سلايق ادبي‌اش و كمي هم سياست مي‌گويد.

چه كتابي روي ميز عسلي‌تان هست؟

«شاهنامه» فردوسي كه ترجمه و تنظيم ديك ديويس است. مانند «مثنوي» مولانا يا «هزارويك شب»، شاهنامه اقيانوسي از داستان‌هايي است كه گهگاه سراغ ترجمه‌هاي تركي و انگليسي‌اش مي‌روم تا از آن الهام بگيرم يا داستاني باستاني را از آن اقتباس كنم مثل كاري كه در «نام من سرخ» و «كتاب سياه» انجام دادم. در دل اين كتاب حماسي جنگجويي بزرگ به نام سهراب در جست‌وجوي پدرش، رستم است؛ رستم كه نمي‌داند سهراب پسرش است او را در نبردي مي‌كشد.

جايگاه اين روايت تراژيك در حلقه ادبي پارسي، عثماني و مغول شباهت بسياري به جايگاه اسطوره اديپوس در حلقه ادبي غرب دارد اما داستان هنوز در انتظار فرويدي خلاق است تا شباهت‌ها و تفاوت‌هاي اساسي آنها را بيرون بكشد. ادبيات تطبيقي نسبت به محتواي نظريه «برخورد تمدن‌ها» آموزه‌هاي بيشتري درباره غرب و شرق دارد.

بهترين كتابي كه به تازگي خوانديد، چه نام داشت؟

بهترين كتاب‌ها هميشه رمان‌ها هستند: «آنا كارنينا»، «برادران كارامازوف»، «كوه جادو»... درست همانند «شاهنامه»، گهگاه سراغ اين كتاب‌ها مي‌روم تا به خاطر بياورم چطور كتابي بزرگ ما را تحت تاثير قرار مي‌دهد يا آن را به دانشجوهايم در دانشگاه كلمبيا تدريس كنم.

و بدترين كتابي كه تا به حال خوانده‌ايد؟

بدترين كتاب‌ها هم هميشه رمان‌هاي بد هستند. همانطور كه كتاب‌هاي خوب لذت سرزندگي را به من مي‌بخشند، رمان‌هاي بد هم من را افسرده مي‌كنند و به محض اينكه از صفحات كتاب اين افسردگي را دريافت مي‌كنم، از خواندن دست مي‌كشم. از طرفي اگر فيلمي بد باشد از بيرون آمدن از سينما تعلل نمي‌كنم. زندگي كوتاه است، و بايد به هر لحظه آن احترام بگذاريم.

كتاب يا گاهنامه‌اي هست كه از خواندن‌شان لذت ببريد اما همزمان احساس گناه و شرم كنيد كه چرا آنها را خوانديد؟

مدت‌ها بود كه ساده‌لوحانه فكر مي‌كردم تريلرها و رمان‌هاي كارآگاهي وقت حرام كردن است. و گمان مي‌كردم به همين خاطر است كه از لذت بردن رمان‌هاي پاتريشيا هاي‌اسميت احساس گناه مي‌كردم. بعدها فهميدم اين احساس گناه از خواندن تريلرها نمي‌آيد بلكه از شيوه هوشمندانه‌اي است كه باعث مي‌شود خواننده با قاتل همزادپنداري كند. هاي‌اسميت يكي از نويسنده‌هاي برتر داستان‌هاي جنايي سبك داستايوفسكي است. همچنين حالا آرزو مي‌كنم كه ‌اي كاش از آثار ژان‌لو‌كره بيشتر مي‌خواندم.

آخرين كتابي كه براي‌تان خنده‌دار بود؟

با احترام و تحسيني كه براي اسكار وايلد قايلم، او همواره من را به خنده مي‌اندازد. او در داستان‌هاي كوتاهش ثابت كرده است كه هم مي‌توان كنايه‌آميز، حتي مسخره بود و از طرفي هم عميقا دلسوز بود. با ديدن جلد كتاب اسكار وايلد در كتابفروشي به خنده مي‌افتم. جوليان بارنز هم آن شوخي‌هاي بي‌رحمانه و دلسوزانه‌ را دارد. از «درك يك پايان» بارنز هم خيلي خوشم مي‌آيد.

آخرين كتابي كه شما را عصباني كرد؟

كتاب «شبح شاه لئوپولد» نوشته آدام هاشيلد درباره ظلم‌هايي است كه ارتش و مردم شاه لئوپولد دوم بلژيك بين سال‌هاي 1885 تا 1908 با بهانه «مبارزه با برده‌داري» روا داشتند اما در واقع براي پول درآوردن در كنگو بوده است. مردان لئوپولد حدود 10 ميليون انسان را در آفريقا كشتند. همه ما مي‌دانيم لفاظي با «تمدن، مدرن‌سازي» عذري موجه براي كشتن مردم است اما اين كتاب بزرگ همه را از كوره به در مي‌كند.

اگر بخواهيد كتابي را به رييس‌جمهور امريكا توصيه كنيد، آن چه كتابي است؟ به نخست وزير تركيه چه كتابي را توصيه مي‌كنيد؟

چند سال قبل از اينكه اوباما براي رياست‌جمهوري امريكا انتخاب شود، او را براي نوشتن كتاب «روياهاي پدرم» مي‌شناختم، كتاب خيلي خوبي است. به او و به همه رييس‌جمهورهاي امريكا كتابي را توصيه مي‌كنم كه گاهي به دوستانم هديه مي‌دهم با اين اميد كه آن را بخوانند و از من بپرسند: «اورهان چرا اين كتاب را انتخاب كردي؟» كتاب «ذن و فن نگهداشت موتوسيكلت: واكاوي ارزش‌ها» كتاب امريكايي خيلي خوبي است كه براساس گستردگي امريكا و جست‌وجوي فردي براي ارزش‌ها و معناي زندگي است. اين كتاب رمانتيك، رمان نيست اما كاري كه يك رمان بايد انجام دهد را انجام مي‌دهد و بهتر از تمام رمان‌هاي بزرگ هم انجام مي‌دهد: فلسفه‌سازي از جزييات ريز زندگي روزمره.

من به سياست‌هاي نخست‌وزير تركيه در كنار زدن ارتش از سياست و بازگرداندن آن به سربازها احترام مي‌گذارم گرچه خوشحال نمي‌شوم مثل خيلي‌هاي ديگري كه طي دوره او به خاطر عقايد سياسي‌شان به دادگاه رفتند، من هم به دادگاه بروم. كارتونيستي كه او را به شكل گربه‌اي كشيده بود، تحت پيگرد قانوني قرار گرفت، هرچند هر كسي كه به تركيه مي‌آيد مي‌داند ما در استانبول عاشق گربه‌ها هستيم. مطمئنم اردوغان از كتاب «من يك گربه‌ام» نوشته نويسنده ژاپني ناتسومه سوزكي لذت خواهد برد. اين كتاب رماني هزلي درباره خطرات اهريمني غرب‌زدگي بيش از حد است كه راوي آن گربه‌اي باهوش است.

فرض كنيد در سفر به جزيره‌اي دورافتاده مي‌توانيد سه كتاب با خودتان ببريد. كدام كتاب‌ها را انتخاب مي‌كنيد؟

«دانشنامه بريتانيكا» ويراست سال 1911، ويراست نخست «دانشنامه اسلام» (1936-1913) و «دانشنامه استانبول» (1971- 1958) كه درباره آن در كتاب «استانبول» نوشته‌ام، اين كتاب‌ها تا ده سال من را سرگرم مي‌كنند. تخيلم با حقايق بهتر كار مي‌كند مخصوصا اگر اين حقايق تقويم‌نگاري هم شده باشند. پس از 10 سال بايد من را از جزيره دورافتاده ببرند تا رمان‌هايي كه نوشتم را منتشر كنند.

شما به امريكا در رفت‌وآمد هستيد. كدام يك از نويسنده‌هاي امريكايي را تحسين مي‌كنيد؟ كدام يك روي كارهاي شما تاثيرگذار بوده‌اند؟

جان آپدايك مرحوم زماني نوشته بود همه نويسنده‌هاي كشورهاي جهان سوم تحت تاثير فاكنر هستند. من هم يكي از همين نويسنده‌ها هستم. فاكنر به ما نشان داد كه شايد موضوع ما منطقه‌اي، دور از تمركزهاي غربي و بحران‌هاي سياسي باشد اما مي‌توانيم آن را با نگاهي فردي و مبتكر بنويسيم و همه دنيا خواننده آن باشند.

تقريبا تمامي كارهاي فاكنر و همينگوي و فيتزجرالد را خوانده‌ام. همچنين همه نقد و معرفي‌هاي ادبي كه آپدايك براي مجله نيويوركر مي‌نوشت. خيلي چيزها از آپدايك ياد گرفتم و معرفي‌هاي او از كتاب‌هايم خيلي برايم سودمند بود. از آنجايي كه من در دبيرستان غيرديني امريكايي كالج رابرت در استانبول درس خواندم، «تام ساير» يكي از خوانش‌هاي الزامي بود. همچنين «صلح مجزا» و «كشتن مرغ مقلد» كه از روحيه دموكراتيك و تساوي‌گراي اين دو كتاب لذت بردم. در آن زمان آثار سلينجر تدريس نمي‌شد بنابراين «ناطور دشت» را به عنوان كتابي شورشي در سال‌هاي دبيرستان خواندم. رمان‌هاي توماس پينچن و ذكاوت نيكولسون بيكر را تحسين مي‌كنم. براي ديو اگرز احترام قايلم. اما وقتي كسي درباره ادبيات امريكا از من مي‌پرسد، فورا به هاثورن، ملويل و پو فكر مي‌كنم. از نظر من اين سه نويسنده روحيه امريكايي را بيش از هر نويسنده ديگري در آثارشان به نمايش گذاشتند. شايد به اين دليل كه براي من آسان‌تر است تا با تنش عقايد و افكار محدود محلي و تخيلات رام‌نشدني آنها، تعداد محدود خوانندگان آنها در زمان خودشان و انرژي و خوش‌بيني‌شان، موفقيت وشكست‌هاي بي‌نظيرشان، همزادپنداري كنم. در تخيلاتم پو، ملويل و هاتورن را وابسته به رازهايي مي‌دانم همان‌طور كه مثلا نقاش‌هاي دوره رمانتيك آلمان را به چشم‌اندازهايي كه عنصري ماوراي تجربيات انساني در آن هست، وابسته مي‌دانم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون