دانش و تدبيري براي قلب تپنده جامعه
هدي امامي
پژوهشگر اجتماعي
درباره سپردن وزارت علوم به دستان علوم انساني
مولا اميرالمومنين علي (ع) در واپسين لحظات عمر خود خطاب به فرزندان مكرمش و در واقع خطاب به امت اسلامي، دو عامل مهم و حياتي كه همانا رمز سعادت و بهروزياند را سفارش ميكند: «اوصيكم بالتقوي الله و نظم امركم» شما را به تقوي (پرهيزكاري) و نظم در كارها سفارش ميكنم. بيان اين توصيه در آن شرايط سخت، بيانگر ميزان بالاي حساسيت و اهميت موضوع است. چونان در ميان گذاشتن يك راز بزرگ با وارثاني كه بايد راهي را ادامه دهند و نيازمند شاهكليد طلايي هستند. امروزه، به جوامع پيشرفته كه مينگريم از نخستين خصوصياتي كه به چشم نيز ديده ميشود، رعايت نظم در امور است كه در مولفههايي چون قانونگرايي و تخصصگرايي تبلور يافته است. نظم يعني هر چيز در جاي خود قرار گرفتن، هر نكته به وقت مناسب گفتن و هر فردي را به كاري گماشتن كه آن كار دانستن.
اكنون نگاهمان را به سمت خود و عملكردمان بازميگردانيم. چقدر در انجام امورمان قايل به رعايت نظم هستيم؟ پاسخ اين سوال در ميزان قانونگرايي، نكتهداني و تخصصگراييمان مشهود خواهد شد. خصيصههايي كه در نوشتارها و مقالات بسياري از لزوم توجه به آن و احساس كمبود آن! سخنها رانده شده است. اكنون به لطف تخصصي شدن شاخههاي علم، با انبوه افراد توانمند در رشتههاي گوناگون روبهرو هستيم. صدها رشته تخصصي در علوم تجربي و رياضيات و علوم انساني در دانشگاهها تدريس ميشود به اميد اينكه هر كدام از علماندوزاني كه با صرف وقت و هزينه بسيار، تربيت ميشوند در جاي خود و مناسب با تخصص خود به كار گمارده شوند. اما دريغ كه توصيه مولايمان به نظم در امور به جهاني رسيده و عالمي آن را عملي كرده و ما خود در خم كوچه اول ماندهايم.
متخصصين ما بعضا آنجايي ميايستند كه علمش را ندارند و از سويي خود دچار عذاب و سختي بسيار ميشوند واز سوي ديگر در خوشبينانهترين وضعيت، پيشرفتي به جلو و بهبود امور نخواهند داشت. در اين ميان، كمترين اعتماد در به كار گماردن افراد، ناظر بر فارغالتحصيلان علوم انساني است. همانها كه بايد ركن اصلي برنامهريزي و سياستگذاري كشور باشند و از آنچه درباره جامعه و فنون تعامل و راهبري آن آموختهاند در جهت اعتلاي كشور بهره گيرند و در جايگاههايي كه با علوم انساني گره خوردهاند -چون فرهنگ و آموزش- نقشآفريني كنند.
راهبري نظام آموزشي نيازمند دانش و تدبير كافي است. نظام آموزش عالي چون قلب تپنده جامعه، نيروهاي جوان را دريافت كرده، ميپرورد و تربيت ميكند و دوباره چون خوني تازه به بدنه جامعه تزريق ميكند پس نقشي حياتي براي اجتماع ايفا ميكند. پرواضح است كه راهبر چنين نظام كليدي بايد نسبت به مختصات آن اشراف كامل داشته باشد و فرآيند آموزش و پرورش در سطح كارشناس و متخصص را خوب بشناسد. راهبر آموزش عالي بايد رويكردي ميانرشتهاي و تعاملي داشته باشد و علوم را به يكديگر نزديك و هميار كند. راهبر بايد گفتوگو بداند. گفتوگو با فرهيختگان و اساتيد دانشگاه، همدلي و حفظ كرامت ايشان و گفتوگو با دانشجويان جوان و سرهاي پرشور و سوداگرشان. راهبر نظام آموزشي بايد فرهنگ را بشناسد و كار فرهنگي بداند و فضاي فرهنگي هر دانشگاه و مختصات آن را بشناسد. او بايد بتواند امور فرهنگي را پابهپاي آموزش علوم چنان پيش ببرد كه دانشجويي متعهد به اخلاق و آگاه نسبت به داشتههاي فرهنگي خود تربيت شود. راهبر نظام آموزشي بايد نشاط اجتماعي را بشناسد و اين مولفه را در دانشگاهها تقويت كند تا خمودگي و بيانگيزگي از بين دانشجويان اين مرز و بوم بگريزد و مهم آنكه راهبر اين نظام بايد جامعه هدفش را كه عمدتا جوانان هستند شناخته و درك علمي از جوان و جواني داشته باشد. مطالعات جوانان و جامعهشناسي جوانان از جمله شاخههاي نوين علوم اجتماعياند كه اين ديد و دانش را به متخصصان ميبخشند.
به اين اعتبار، كار زعامت نظام آموزش عالي كاري است علوم انساني و به طور اخص علوم اجتماعي كه اميد است امكان اين مهم فراهم شود. و صد البته توصيه نخست مولا علي(ع) كه آن امر به پرهيزكاري و تقوي الهي است به عنوان ركن نخست بايد مورد توجه باشد تا تعهد و تخصص در كنار يكديگر قرار گيرد و رستگاري، جامعه را حاصل شود.