روابط تركيه و ايران، از تعارف تا مواضع ناگزير
محمدعلي دستمالي
كارشناس روابط بينالملل
براي تحليل اهميت سفر رجب طيب اردوغان به تهران، اندكي به عقب بازگرديم. يك فلاشبك كوتاه را از نظر بگذرانيم و به روزهايي بازگرديم كه النصره، داعش و چندين گروه تروريستي ديگر، از چندين كشور به زعم خود به قصد جهاد آمده و سوريه را به آوردگاهي تبديل كرده بودند كه ارتش سوريه نميتوانست در برابر آنان اقدامي انجام دهد و ايران و ديگر حاميان بشار اسد نيز براي جلوگيري از سقوط سوريه، شب و روز تلاش ميكردند. در آن روزها، اردوغان و داوداوغلو، نگرش متفاوتي نسبت به راهكارهاي تغيير رژيم سوريه داشتند و بر اين باور بودند كه ميتوان چشم بر ترددهاي شبانه مرز نهصد كيلومتري تركيه و سوريه بست تا بشار زودتر برود و مخالفين سوري تحتالحمايه دولتِ برآمده از حزب عدالت و توسعه، قدرت را در دست بگيرند و به اين ترتيب، تركيه صاحب يك حياط خلوت ارزشمند شود. در آن روزها، تركيه به درخواستها و دعوتهاي ايران براي هماهنگي و مبارزه با ترور، وقعي نمينهاد و اشتياق و تمايل چنداني براي سفر مقامات تركيه به ايران، مشاهده نميشد. اما اينبار، پيش از برگزاري رفراندوم استقلال اقليم كردستان عراق، اردوغان، براي نخستينبار رييس ستاد كل نيروهاي مسلح ايران را به كشورش دعوت كرد تا تدبيري براي جلوگيري از برگزاري رفراندوم انديشيده شود. اما تدابير و هشدارها كارگر نيفتاد و مسعود بارزاني با وجود همه مخالفتهاي منطقهاي و بينالمللي، همهپرسي را نهتنها در اقليم كردستان، بلكه در كركوك و ديگر مناطق متنازععليها نيز برگزار كرد و چنين شد كه اردوغان به دعوت همتاي ايرانياش روحاني به ايران آمد تا اينبار در فضايي ديگر و در شرايطي متفاوت، در مورد كردستان عراق، بحث و گفتوگو شود. چه شد كه اردوغان تا اين اندازه نسبت به مساله كردها حساس شد؟ چرا اردوغان اعلام كرد كه نقشه راه كشورش در مورد تحريم كردستان عراق را پس از ديدار با مقامات جمهوري اسلامي، با افكار عمومي در ميان ميگذارد؟ براي دست يافتن به پاسخ روشن اين سوالات نيز، بايد باز هم اندكي به عقب بازگرديم. به خاطر بياوريم كه رجب طيب اردوغان، رييسجمهور تركيه و رهبر حزب عدالت و توسعه، همان سياستمداري است كه چند سال پيش در بزرگترين شهر كردنشين تركيه يعني در دياربكر، دست مسعود بارزاني را بلند كرد و او را برادر كرد خود خواند و براي نخستينبار، لفظ «كردستان» را بر زبان آورد. در همان مراسم، شوان پرور خواننده مشهور كرد نيز حضور داشت! يعني همان خوانندهاي كه به جرم خواندن ترانههاي انقلابي و ناسيوناليستي، فراري و تحت تعقيب بود اما او همراه با مسعود بارزاني به دياربكر رفت و بعدا در گفتوگو با خبرنگاران اعلام كرد: «وقتي كه در مورد سرنوشت كردها با خانم امينه اردوغان صحبت كردم، اشكهاي او سرازير شد.» البته ذكر اين نكته نيز ضروري است كه دليل تغيير مواضع اردوغان نسبت به مساله كردها، ريشه در تغيير ذهنيت و نگرش سياسي نداشت و اين قضيه ارتباط مستقيمي با امضاي قرارداد پنجاهساله نفتي بين اربيل و آنكارا داشت. يعني همان قراردادي كه غير از اردوغان و بارزاني، فرد ديگري از محتواي آن اطلاعي ندارد!
اردوغان اميدوار بود كه با تقويت روابط خود با اقليم كردستان عراق و شخص بارزاني، اين اهداف مهم را دنبال كند: 1- دستيابي به منابع ارزان و ارزشمند نفت و گاز براي مصرف داخلي و كسب درآمد از ترانزيت مازاد آن. 2- مديريت پ.ك.ك و همچنين كنترل مناطق كردنشين سوريه. 3- معرفي تركيه به عنوان دوست و حامي بزرگ كردهاي منطقه. 4- تضمين حقوق تركمانها در كركوك. 5- تضعيف دولت مركزي عراق. 6- كسب امتياز در رقابت با ايران.
در يك نماي كلي، ميتوان چنين تصويري ديد كه اردوغان توقع داشت اقليم كردستان عراق، نه به يك دولت مستقل كردي، بلكه به يك ايالت كنفدرال تحتالحمايه تركيه تبديل شود كه در ظاهر به خاك تركيه الحاق نشود اما در عمل، به طور كامل وابسته و تحت امر آنكارا باشد. اما اقدام بارزاني براي تاسيس دولت كردي آن هم بدون هماهنگي با آنكارا، اردوغان را به خشم آورد. معتقدم كه بخشي از نگرانيهاي اردوغان، عبارت از بلوف سياسي و امنيتي است و او، پيش از آنكه «نگران» باشد، «عصباني» است. عصباني از اينكه چرا بارزاني از او تبعيت نكرده است. همچنين بايد بخشي از مواضع تند اردوغان را با فشار مليگرايان تركيه مرتبط بدانيم. يعني مليگرايان تندي مانند دولت باغچلي و مصطفي دستيجي كه حمايت آنان از اردوغان بر سرنوشت انتخابات 2019 تركيه، اثر مستقيم ميگذارد و ظاهرا قرار است دستكم در مقطعي كوتاه و موقتي كردهاي عراق، قرباني پيروزي اردوغان و حزب او شوند.
اقليم كردستان و تفاوت مواضع ايران و تركيه
شكي نيست كه ايران و تركيه در پرونده سوريه، اشتراك نظر ناچيزي دارند و بر سر هرچه كه توافق كنند، نهايتا در فاز پاياني و فينال پرونده سوريه، نظام بعث و شخص بشار اسد، مطلقا مانند هم نميانديشند. در مورد اقليم كردستان و سرنوشت عراق نيز، ايران و تركيه، به طور كامل مانند هم نميانديشند و نميتوانند مانند هم عمل كنند. اين جمله كليدي روحاني در كنفرانس مطبوعاتي مشترك با اردوغان، مهم بود: «ما نميخواهيم به مردم كردستان عراق، فشار بياوريم.» يكي از معاني اين عبارت روحاني، اين است كه ايران در حوزه تحريم زميني و هوايي، به دنبال اقدام تند و طولاني مدت نيست و حتي با در نظر داشتن اين مساله كه مديريت پرونده عراق و سوريه در دست وزارت امور خارجه نيست، باز هم ميتوان چنين پيشبيني كرد كه ايران نميخواهد به شكل تند و قاطعانه با اقليم كردستان، برخورد كند. اين در حالي است كه تركيه به راحتي در مقابله با پ.ك.ك، به راحتي خانههاي صدها شهروند كرد تركيه را ويران ميكند و اِبايي از اعمال خشونت ندارد. بنابراين نگرش تركيه و ايران، نميتواند كاملا منطبق بر هم باشد و از ديگر سو، نبايد اين واقعيت را نيز از ياد برد كه تغيير مواضع ناگهاني، براي تركيه آسان و براي ايران، بسيار دشوار است.
اگرچه فعلا نميتوان در مورد احتمال استفاده از گزينه نظامي و اعزام نيرو پيشبيني كرد اما چنين سناريويي با وجود تمام تلفات احتمالي، به نفع تركيه خواهد شد و اگر چنين سناريويي روي ميز باشد، خروج تركيه از كردستان عراق، بسيار ديرهنگام خواهد بود و رضايت دادن به چنين تصميم مخاطرهآميزي، اقليم را به ميدان هميشگي جولان قدرت تركيه تبديل خواهد كرد.