• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3921 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۳ مهر

گره‌هاي زباني

محمد زينالي اُناري

برادرم يك خصلت خوبي دارد كه هر نوع بخواهد پاسخ دهد، با روي خنداني آن را مي‌گويد. وقتي هر هفته به او يادآور مي‌شوم كه روزنامه‌هاي اقتصادي را بخواند، مي‌گويد، «دلت خوشه آخه چي ما با خواندن جور شده كه كارمون هم بشه»! و اين را هر بار تكرار مي‌كنم و او هم تكرار. او در زمانه‌اي كه فرصت‌هاي اقتصادي از طريق خبرهاي اقتصادي خودنمايي مي‌كنند، به شيوه مردان قديم، كار مي‌كند و انتظار دارد همين امر كه او زحمت لازم را مي‌كشد، ضامن درآمد و گره‌گشايي در معيشت زندگي او باشد و موجب رشد. اغلب كساني كه به اين شيوه تجارت مي‌كنند، دلگير هم هستند كه «چرا كار برخي راه مي‌افته و آدم‌هاي درست هميشه لنگ‌اند»؟
يكي از رسم‌هاي جا افتاده در كار و كاسبي اين دوره و زمانه، بسندگي هر فردي براي خودش است؛ طوري كه ديگر آن وضعيت اقتصاد خويشاوندي و صله رحم و... در امور مربوط به كار چندان خود را نشان نمي‌دهد. ميزان استقبال كم مردم از تعاوني‌ها و شراكت‌هاي طولاني مدت، نشان مي‌دهد كه اغلب مردم در پي حل فردي امور هستند و جامعه مستعد فردگرايي است. اغلب مردم به صورت معيشتي و تنها كار مي‌كنند و در اين راه به رقابت و كسب سود هم افتاده‌اند. زيركي‌هاي فردي و در اغلب موارد كم بودن سواد افراد موجب دو مشكل اساسي مي‌شود. فقر و سقوط مداوم افراد از سرانه‌هاي اقتصادي‌شان و عدم شكل‌گيري ساخت‌هاي متمركز و همكاري‌هاي اساسي در مشاغل. همين امر موجب مي‌شود كه افراد موفق و ناموفق به دو گروه بزرگ تقسيم شده و بين آنها شكرآب شود.
برادرم سعي مي‌كند مسائل خود را با سرمايه اجتماعي خودش حل كند، چرا كه او معتقد است تعداد دوستان فرد در جاهاي مختلف مفيد است. شايد او اين امر را از پدرم به ارث برده است كه يك زماني مي‌گفت هر فرد بايد در شهرهاي متعدد دوست داشته باشد تا اگر راهش به آن جا افتاد، غريب نماند. امروز هم مردم برنامه زندگي خود را به صورت فردي حل مي‌كنند و تنها وقتي مشكلي به دامن آنها زد، آن را از جامعه و دولت طلب مي‌كنند. در حالي كه آنها مي‌توانستند از طريق ارتباطات صنفي جا افتاده و سازمان‌هاي حمايتي به ياري يكديگر بشتابند. عدم چنين ساختارهايي باعث مي‌شود بسياري از افراد وقتي كه به مشكل يا بي‌كسي افتادند، در پي حل مساله خود سرگردان يا معترض باشند.
اين امر به وضوح در خانواده‌ها ديده مي‌شود. برخي مردم اغلب سعي مي‌كنند با دقت و حواس جمعي فرزندان خود را هدايت كنند، حتي وقتي كه آنها را مستقل كرده‌اند. در حالي كه حتي در مدرسه هم نوعي فرديت و حل مستقل مساله به دانش‌آموزان ياد داده مي‌شود و روح مدرسه، از اتفاقي مي‌افتد كه محصل‌ها همديگر را به عنوان افراد آزاد از هم در مدرسه مي‌يابند. در نتيجه ميان آمرانگي والدين و روابط عرضي دانش‌آموزان يك تضاد اقتدارگرايي و آزادي ديده مي‌شود. زبان اغلب والدين به صورت مقتدري در خانه مي‌چرخد، در حالي كه دانش‌آموزان در مدرسه زباني آزاد از ديگري را ياد مي‌گيرند. بسياري از نوجوانان در رويارويي با والدين با دوستان خود پيوند مي‌يابند و همين عنصر موجب مي‌شود كه بسياري از افراد راه انحراف يا موفقيت خود را در رفقاي خود بجويند.
همين شكاف آزادي كه بين والدين و فرزندان وجود دارد، رفته رفته به تعارض دو فرهنگ «اقتدارگرايي»، آنچه مشابه ارباب و رعيتي مي‌نمايد و «آزادي انتخاب» سامان مي‌دهد و باز هم دو زبان تند و تيز حامل قدرت و حامل آزادي در روبه‌روي هم قرار مي‌گيرند و در صورتي كه قدرت مسلطي وجود داشته باشد، به تدريج احساس فرودستي افراد در عين اينكه اراده‌اي هم به دست يافتن به حقوق خود و آرامش و آسايشي كه در جامعه ديده مي‌شود، دارند موجب دلسردي و خستگي آنان مي‌شود. همين وجه موجب مي‌شود كه احساس ناكامي و افسردگي در جامعه تعميق يافته و رگه‌هاي خشونت در زير اغلب روابطي كه سركوب و آزادي را با هم روبه‌رو مي‌بيند، خود را بنماياند.
همين ماجرا موجب شده است كه نوعي اراده‌باوري ذات‌گرايانه كه از قديم در بسياري افراد ديده مي‌شد، در برابر اميدها، استراتژي‌ها و هدف‌هاي عامه مردم قرار گرفته و آنها را از دست يافتن به اين خواسته‌ها بازدارد. در بسياري از موارد، مردم نمي‌توانند به دنبال اميدشان درباره رسيدن به آنچه مي‌خواهند بروند. چرا كه تكليف آنان در ميان اينكه همه‌چيز مانند موفقيت و شانس به ذات افراد بستگي دارد يا اينكه به بيان كتاب‌هاي راز موفقيت كه اين روزها باب شده است، هر فردي اگر بخواهد مي‌تواند. واقعا دو بيان از اين موفقيت كه « ذيل شانس آدم و سرنوشت مقدر او است» و «با خوردن قورباغه و راه رفتن روي سنگفرش‌هاي خيابان عادي است» در روياروي هم قرار مي‌گيرند، گاه فارغ از اين است كه ميزان استفاده فرد از روزنامه و روش‌هاي جمعي موفقيت چقدر مي‌تواند موثر باشد.
در همه اين تجربه‌ها، دو گزاره هدف و وسيله با هم در تعارض هستند. اگر بهتر گفته شود، اراده فرد براي دست‌يابي به چيزي و راهكار او براي رسيدن خواست خود دو مسير متفاوت را مي‌پيمايند. اراده، اغلب به مفاهيمي چون حقوق فردي، اميد به زندگي، زيركي و موفقيت اقتصادي است و راهكارها اغلب به دنبال كار ساده، فردمحور و عدم تجهيز و استفاده كامل از اطلاعات و قدرت فردي است. در چنين وضعيتي، دو زبان اراده و استراتژي منطبق بر هم نبوده و موجب اختناق مي‌شوند، وقتي زباني كه براي بيان مساله و روش حل آن به كار مي‌رود، متفاوت باشد، امكان رسيدن به نتيجه مطلوب وجود نداشته و موجب بروز مشكلات متعددي مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون