تداوم و روشنگري
سيد علي ميرفتاح
نهتنها «كرگدن» سر جايش ميماند، بلكه «كرگدننامه» هم همينجا كه هست،به قوت خود ميماند. قبول دارم كه با يك دست نميشود دو تا هندوانه بلند كرد، اما مجله، روزنامه قضيهاش فرق ميكند. اگر شما كمك كنيد، اگر رفقا و همكاران هوايم را داشته باشند، ميروم بولتن داخلي آب و فاضلاب جابلقا را هم كنترات ميكنم... اما منكر اين حقيقت نيستم كه كاري كه دست گرفتهايم سخت است و راهي كه پيشرو داريم سختتر. ملت روزنامه نميخوانند و حتي اگر ورق زر منتشر كنيم- كه البته نميكنيم- كسي نميخواند. لااقل مثل سابق نميخوانند. چنان همه سر در موبايل دارند كه وقت روزنامه ندارند. توي فيلمهاست كه موقع خوردن صبحانه روزنامه را ورق ميزنند و اخبار سياسي و ارقام اقتصادي را از نظر ميگذرانند. در عالم واقع همه مشغول بالا و پايين كردن صفحه موبايلند. جواب زن و بچه را نميدهند. سهل است، سر بلند نميكنند تلويزيون ببينند. خودشان به تنهايي تلويزيونند. دست به قلم باشند، روزنامهاند و يك نفره مينويسند و عكس ميگيرند و فيلم برميدارند و دورهمي به اشتراك ميگذارند. نوش جانشان. گوشت بشود به تنشان بچسبد. اصل اين است كه خوش باشند و صفا كنند؛ روزنامه، مجله هم نخواندند، نخواندند... اما چرا نخوانند؟ روزي دو هزار تومان به كجا برميخورد؟ روزنامهها باب ميلتان نيستند، خوب سطح مطالبهتان را ببريد بالا و بخواهيد كه خوب شوند. خواندني نيستند، كمك كنيد كه خواندني شوند. عبوس و تلخ و سياهند، خوب قهر شما عبوستر و تلختر و سياهترشان ميكند. حقيقت اين است كه كسي جز ما و شما- جز ما كه كارمان نوشتن و انتشار است و جز شما كه ميخريد و ميخوانيد- كس ديگري نيست كه به داد مطبوعات برسد.
اگر توقع داريد دولت پا وسط بگذارد و با تزريق پول يا بالا بردن آستانه تحملش كمكي به ما بكند، نميكند. نميتواند كه بكند.
آنقدر صنم دارد كه هم ياصنمش و هم ياسمنش گم است. ضمن اينكه تجربه ثابت كرده بسياري از گرهها كه به راحتي به دست ملت باز ميشود، به دست دولت بدهيد چنان كور ميشود كه با دندان هم ديگر باز نميشود. بايد دست به زانوي خودمان بگذاريم و يا علي بگوييم و كار را پيش ببريم. روزنامهها نماد روشنگرياند. هيچ جامعهاي با موبايل و تلويزيون به آگاهي نميرسد. نه اينكه آنها نباشد. بيخود براي روزنامه هوو نتراشم. عرضم اين است كه دانايي و روشنفكري و روشنگري ابزاري دارند كه نبايد زمينشان گذاشت. روزنامهها را بايد با چنگ و دندان حفظ كرد تا از اين دوره فترت بگذريم. دم اسلاف ما گرم كه در شرايط سخت روزنامهها را حفظ كردند. دم شما گرم كه دورادور، گاهي هم از نزديك حمايتشان كرديد. دم روزنامهنگار جماعت گرم كه با تمام وجود به ميدان آمدند و براي تداوم روشنگري و روشنفكري از جان مايه ميگذارند. كار سخت است. احتياج به شادابي و نشاط و ذوق داريم كه حكم كيميا دارند. اما فرمود با كريمان كارها دشوار نيست. با همراهي شما ميشود كارهاي سخت را آسان كرد. مهلت بدهيد، همراهي كنيد، عيب و ايرادهايمان را تذكر دهيد، به كم قانع نشويد، حتي يك جاهايي سخت بگيريد. با ما وارد گفتوگو شويد، با مطبوعات مجددا آشتي كنيد، روزنامهها را دوباره به سبد فرهنگيتان داخل كنيد بلكه از اين طرف هم خبرهاي خوب برسد و بوي خوش شنيده شود و حرفهاي حسابي زده شود.