«آزاده داننده» يكي از زنان كارآفرين و مديرعامل شركت فنآوران اطلاعات بهاران ميگويد: مزيت فناوري اطلاعات اين است كه سرمايهگذاري كلاني نميخواهد و به مكان زيادي نياز ندارد و به سادگي ميتواند ايدهاي كه پشت آن است، تحقق پيدا كند. بنابراين روي فناوري اطلاعات خيلي بايد كار كرد كه زيرساختهايش فراهم شود و بتوان از اين موضوع به خوبي استفاده كرد. او كه بيش از 20 سال تجربه در حوزه «آيتي» دارد آغازگر خدمات مشاوره مديريت و مهندسي سيستم بوده است. داننده پس از فارغالتحصيلي در رشته كامپيوتر از دانشگاه شيراز در سال 1364، در شركت دادهپردازي ايران مشغول به كار شده است. پس از هشت سال كار در اين شركت و قبل از تاسيس شركت فنآوران اطلاعات بهاران، به عنوان مشاور مستقل در سازمانهاي مختلف كار را ادامه ميدهد. حضور او در پروژهاي با مشاركت وزارت صنايع، شوراي عالي انفورماتيك كشور و انجمن شركتهاي انفورماتيك در سال 1378 نقطه عطف فعاليت كاري او شد زيرا موضوع اين پروژه طراحي و استقرار نظام مديريت كيفيت در شركتهاي نرمافزاري بود تا از اين طريق شركتها بتوانند محصولات خود را به بازارهاي بينالمللي عرضه كرده و صادرات نرمافزار رونق بگيرد. در سال 1380 و در پايان اين پروژه، شش شركت نرمافزاري موفق شدند براي نخستين بار در ايران و خاورميانه گواهينامهISO 9001/TickIT اخذ كنند. آنچه در ادامه ميخوانيد گفتوگويي است با اين زن عضو انجمن زنان مدير كارآفرين درباره تاثير «استارتآپ» و «استارتآپ ويكند»ها در ايجاد بستري براي كارآفرينيهاي خلاقيتمحور.
در شرايط حاضر كشور و با توجه به اينكه زنان تحصيلكرده بيكار يكي از نگرانيهاي جامعه محسوب ميشوند، فكر ميكنيد با تكيه بر «استارتآپ» ميتوان تحولي در اشتغال زنان حاصل كرد؟
به نظر من تنها استارتآپ كافي نيست. علت بيكاري فقط اين نيست كه كار نيست، يكي از دلايل بيكاري مسائل زمينهاي است كه وجود دارد. بخشي از اين موضوع زمينهاي مربوط به مسائل فرهنگي ما، پذيرش جامعه در رابطه با كار زنان، اعتقاد و باوري كه درباره توانايي و كار زنان است. خيليها معتقدند كه زنان خيلي از كارها را نميتوانند انجام بدهند و در شرايط برابر يك مرد را ترجيح ميدهند كه كار را به او بسپارند و استخدام كنند. موضوع محوري ديگر اين است كه دختران ما برخلاف اينكه تحصيلات خوبي دارند و در عرصه آموزش موفق هستند به دليل نوع پرورش و تربيتشان و باورهاي اجتماعياي كه ما داريم توانمنديهاي ارتباطيشان و حضور در جامعهشان نسبت به مردان و پسران ما پايينتر است، در نتيجه در عرصههاي كار ممكن است يك مقداري با عدم موفقيتهايي مواجه شوند و ارتباطهايي را نتوانند برقرار كنند. اين مسائل زمينهاي را موضوعي مثل استارتآپ نميتواند حل كند.
برخلاف آنكه دختران بيشترين ظرفيت دانشگاههاي كشور را اشغال كردهاند اما عملا در بازار كار هنوز سهم اندكي دارند. سريعترين راه و سادهترين راه براي حل مشكل دختران تحصيلكرده از نظر شما چيست؟
براي اين گونه موضوعات و مسائل راهحل سريع و زودبازده وجود ندارد. علت اين موضوعات همان مسائل زمينهاي كه اشاره كردم و برطرف كردن اين موضوعات زمان ميخواهد و يك راهحل سريعي كه ظرف شش ماه يا يك سال جواب بدهد؛ اساسا چنين راهحلي براي اين گونه موضوعات وجود ندارد.
آيا پديده استارتآپ ويكند ميتواند تاثيري بر بهبود اشتغال يا توانمندسازي اقتصادي زنان داشته باشد؟
بيتاثير نيست اما اينكه چقدر ميتواند تاثير داشته باشد؛ بيشترين تاثيري كه ميتواند داشته باشد اين است كه دختران ما اعتماد به نفس پيدا و باور ميكنند كه اگر ايدهاي دارند، فكري دارند و موضوعي دارند آن را ميتوانند عملي كنند و تحقق ببخشند به نظر من تاثيرات اينچنيناش بيشتر است تا اينكه منجر به يك شغلي شود. استارتآپها يك تمريني است براي اينكه دختران و پسران ما بازار كار را بيازمايند و كاري را كه مبتني بر آن ايده و خلاقيت است در آن مجموعه بيازمايند. اين تمريني براي آنهاست و اينكه چه بخشي از آنها موفق ميشوند و چه بخشي از آنها به عرصه كسبوكار وارد ميشوند بايد بررسي آماري و مطالعه عميقتر انجام شود.
چقدر استفاده از روشهاي فناوري اطلاعات در كارآفريني ميتواند جريان كارآفريني و اشتغال را در كشور سرعت ببخشد؟
هم در دنيا اثبات شده است و هم ما در كشورمان به اين مساله نياز داريم. فناوري اطلاعات شكل سنتي همه كارها را تغيير داده است؛ مثال آن را ما در بانكداري ميبينيم الان بدون آنكه به بانك مراجعه كنيم، ميتوانيم با استفاده از گوشي همراه، تبلت و تلفنهاي گويا بخش عمدهاي از كارهاي بانكيمان را انجام دهيم. اين اجراشدني نيست مگر با استفاده از فناوري اطلاعات. با فناوري اطلاعات ميتوان راجع به موضوعات تازه و شكلتازهاي از انجام كارهاي قديمي فكر كرد و در اين مورد هيچ حد و مرزي وجود ندارد؛ به اندازهاي كه ذهن خلاقيت داشته باشد و بتواند ايدهپردازي بكند ميتواند از آن موضوع استفاده كرد. مزيت فناوري اطلاعات اين است كه سرمايهگذاري زيادي نميخواهد و به مكان زيادي نياز ندارد و به سادگي ميتواند ايدهاي كه پشت آن است؛ تحقق پيدا كند. بنابراين روي فناوري اطلاعات خيلي بايد كار كرد كه زيرساختهايش فراهم شود و بتوان از اين موضوع به خوبي استفاده كرد. ما الان در كشورمان در زمينه زيرساختهاي مورد نياز ضعف داريم و آن ممكن است مقداري محدوديت براي ما ايجاد كند.
در حال حاضر تجربه استارتآپويكندها موجب پديد آمدن تجربههاي چون مامانپز، كفشدوزك و... در ميان زنان جوان شده است. آيا ميتوانيم اميدوار باشيم اين تجربه موجب حركت و تغيير در زنان ديگر شود؟
روندهايي در جامعه ما و در جوامع ديگر در جريان است كه آنها خيلي تاثيرگذارند. شما به اين نكته توجه كنيد كه خيلي از خانوادههاي جواني كه تشكيل ميشوند به آن شكلي كه يك نفر كار بكند و بقيه اعضاي خانواده تامين باشند در بيشتر موارد امكانناپذير است الان حتما زنان خانه هم بايد كار كنند و درآمد داشته باشند تا بتوانند آن كارهايي را كه ميخواهند براي فرزندانشان شامل آموزش مناسب، بهداشت مناسب و... را تامين بكنند. بنابراين ديگر كار كردن زن از حالت تعارف و حمايت از حقوق زنان و بحثهاي اينچنيني خارج شده و براي خيلي از خانوادهها يك ضرورت است، براي تداوم حيات و ايجاد زندگي بهتر وقتي يك چنين الزامي به وجود ميآيد و دختران به جامعه راه پيدا ميكنند و يواشيواش راه خودشان را پيدا ميكنند و تجربه كسب ميكنند نگاه و باور جامعه عوض ميشود و اين اتفاقات ميافتد. اين مسائل زمينهاي كمك ميكند كه هر فرصتي براي زنان و دختران پيدا ميشود بتواند به رشد و بالندگي و حضور آنها در عرصههاي اقتصادي كمك و حضورشان را تسهيل كند.
اگر بخواهيم با تكيه بر استارتآپويكندها تحولي در ميان زنان جامعه رقم بزنيم بايد چه برنامهاي را عملي كنيم و چگونه به بسيج امكانات بپردازيم. آيا لازم است دولت حمايت كند، آيا لازم است اتاق بازرگاني و نهادهاي بخش خصوصي وارد شوند؟
فكر ميكنم بيشترين وظيفهاي كه بر عهده آحاد جامعه، نهادهاي اجتماعي و دولتي است كه شرايط را فراهم كنند كه جوانهاي ما بتوانند خود را بيازمايند و پيدا كنند. اين راه ممكن است از طريق استارتآپويكند پيدا شود يا از هر طريق ديگري. استارتآپويكندها بيشتر از اين منظر كه بتوانند فضا فراهم كنند كه جوانها بتوانند به ميدان بيايند مفيد هستند. هر كسي كه در اين زمينه ميتواند كمك كند، بايد كمك كند. نهادهاي اجتماعي، تشكلها و دولت؛ هر كدام ما يكسري وظايف و مسووليتهايي داريم كه بايد نقش خودمان را ايفا كنيم.
گفته ميشود مشكل كنوني استارتآپها اين است كه بعد از رويداد شبكهاي كه ايجاد شده افراد رها ميشوند و همين از پديد آمدن يك اتفاق موثر در كسبوكار جلوگيري ميكند اين مشكل را چگونه رفع كنيم؟
ما همه و دولت هم دارد فكر ميكند كه چگونه به آنها كمك كند كه بتواند شركت تاسيس كنند و كسبوكار راه بيندازند ولي اگر شركتهاي قديميتر و به ويژه بخش خصوصي وارد كارشوند بهتر است. آنها اگر كه مشتري اين ايدهها باشند، بيايند و سرمايهگذاري كنند و ايدههاي استارتآپي ها را تبديل به محصولاتي كنند كه قابل عرضه باشند اين احتمالا خيلي بهتر جواب ميدهد تا اينكه ما تعدادي جوان را كه فقط صاحب ايده و خلاقيت هستند ولي مشخصههاي ايجاد كسب و كار مثل تجربه، سرمايه و نهادسازي را ندارند وارد يك معركه كنيم. شركتهاي بزرگي هستند كه آنها جا، امكانات و سرمايه دارند، شركتداري بلد هستند و ميتوانند اين ايدهها را حمايت و سرمايهگذاري كنند. جوانها را به اين ترتيب حمايت كنند ما خيلي به اين موضوع نميپردازيم و فكر ميكنيم بايد بيايند از اول شروع كنند و شركت بزنند و در حالي ميشود آنها را به شركتها معرفي كرد و جوانها آنجا بروند و با كمك شركتها ايدههايشان را به محصول تبديل كنند.
يكي از مشكلات هم اين است كه خيلي از فارغالتحصيلان به اين ميانديشند كه دولت يا نهادهاي مسوول اشتغال ايجاد كنند و كمتر به فكر كارآفريني و خلاقيت براي خود هستند. شما به آنها چه خواهيد گفت؟
بيشترين نظري كه در رابطه با بحث جوانان و اشتغال و بحث كارآفريني دارم، اين است كه ما بايد تكتكمان در مقام يك فرد در مقام يك صاحب كسب و كار و يك دولتمرد بايد به اين فكر و محيط مناسب براي جوانان فراهم كنيم آنها حتما راهشان را پيدا ميكنند اين بيشترين رسالت و تعهدي است كه به دوش تكتك ما است، يعني ايجاد فضا و محيط مناسب.