تبادل اطلاعات با كشورهاي اسلامي، ايران را به مقصد زايران مسلمان تبديل ميكند
وجود آرامگاه امام رضا (ع) در مشهد اين شهر را از ديرباز به قطب گردشگري ايران تبديل كرده است. علاوه بر اين، شهرهاي ديگري از كشورمان نظير ري، شيراز و قم نيز موقعيتي مشابه مشهد دارند. از سالها قبل موضوع گردشگري مذهبي به عنوان يكي از مولفههاي رونق بخشيدن به صنعت توريسم مطرح شده بود. ايران علاوه بر منزلگاه تاريخي شيعيان مامن ساير اديان نيز بوده است كمااينكه در نقاط مختلفي از كشور از جمله اصفهان، آذربايجان غربي و شرقي كليساهايي با اهميت فراوان نزد ارامنه وجود دارند كه ميتوانند همه ساله ميزباني گردشگران مذهبي را برعهده داشته باشند. در همين حال از آنجا كه گردشگري مذهبي از پايدارترين نوع گردشگري محسوب ميشود پرسش اين است كه براي جذب گردشگران مذهبي تاكنون چه كردهايم؟ آيا با توجه به اين ويژگي ميتوانيم برنامهريزي وسيعتري براي جذب گردشگر غيرايراني از جمعيت ۳۰۰ميليون نفري شيعيان به اين مقصد داشته باشيم؟
بايد گفت سفرهاي مذهبي مختص طبقه خاصي نيست از اينرو قطعا نياز به برنامههاي كوتاهمدت و بلندمدت براي جذب گردشگر ضروري است. براي نمونه مشهد شهري است با امكانات گسترده و وسيع مانند هتلها، رستورانها، فروشگاهها، فضاهاي ديدني و گردشگري، مردم خونگرم و مهماندوست همراه با نظم و امنيت كه همه اينها بسته كاملي را براي حضور گردشگر فراهم ميكنند. گرچه جذب بيشتر زاير از ساير كشورها نيازمند برنامههاي جانبي ديگري مانند برگزاري رويدادها، آيينها و مراسم خاص است. بخشي از مراسمي مذهبي مانند باشكوهتر برگزار كردن مراسم سالانه غباروبي و تعويض پرده حرم، تعويض هفتگي گلهاي حرم، تولد امام و اعياد مهم، بازديد از نمايشگاه قرآن آستان قدس، دعوت جهت حضور در جلسات قرآن و مسابقه قرائت قرآن و نظاير آن ميتواند برنامه زاير داخلي و خارجي را غنيتر كند. بخش ديگر شامل بازديد از آثار تاريخي داخل و اطراف شهر است. بخشهاي زيبايي مانند بافت تاريخي بازاررضا، آرامگاه خواجهربيع و خواجه اباصلت، طوس، شانديز، طرقبه، كلات، چناران، فروش محصولات صنايع دستي، توليد و فروش توليدات باستاني مناطق، نمايش لباسهاي سنتي، مراسم خاص محلي مانند شلهپزان و... به افزايش سهم گردشگران مذهبي ايران كمك ميكند. اين امر نيازمند تبادل اطلاعات و بهروزرساني تغييرات بين كشورهاي اسلامي دارد. ورود گردشگر مذهبي بالاترين تاثير را در شهر مشهد داشته است. ولايت توس كه به مجموعهاي از چندين پارچه آبادي و روستاها اطلاق ميشد جزو منطقه توس به شمار ميآمد كه همه دشت مشهد فعلي را در برميگرفت و روستاي توس از همه آنها آبادتر بود. مشهد تدريجا به واسطه اهميت مذهبي خود شهر توس را تحتالشعاع قرار داده و پايتخت خراسان شد. بيشترين تعداد مراكز اقامتي مانند هتل، هتل آپارتمان، اتاقهاي كرايهاي، رستورانها همراه با گشادهرويي و پذيرش مهمان توسط مردم در گوشه گوشه اين شهر به چشم ميخورد. اما به جز مشهد و خراسان كه ميتواند ميزبان گردشگران مذهبي باشد مسير مهاجرت امام رضا (ع) ميتواند بر توسعه گردشگري مذهبي بيفزايد و توسعه گردشگري را محدود به خراسان و مشهد نكند.
سفري كه برخلاف تمايل امام رضا (ع) و با دسيسه مامون برنامهريزي شده بود تا با شهادت او در غربت پايان يابد خود گوياي پيامهاي مهمي به اهل دل و پيروان اين امام شيعيان است. مسيري طولاني از شهرهاي مختلف از مدينه تا رسيدن به مرو و قرار گرفتن در كنار هارون. امام رضا (ع) در اين سفر تاريخى هرجا كه توانست با صحبت و سخنراني تلاش كرد تا مردم را با اسلام و آرمانهاى دينى، قرآن، اخلاق اسلامى و احكام مذهبى آشنا سازد. اين مسير اقامتگاهها، نحوه سفر، لوازم و تجهيزات، نفرات همراه ايشان و وقايع پيش آمده، احاديث و سخنانشان ميتواند از جاذبههاي زيباي يك سفر مذهبي باشد. كافي است كه بخشي از مسير تا حد امكان بهصورت بكر و مطابق آن زمان آماده شود حتي جهت جابهجايي از چهارپايان استفاده كرده و وسايل ساده و كاربردي آن زمان به نمايش در بيايد. فضاي خشك و گرم بيابان، گستردگي دشت، زيبايي ستارگان، اقامت در چادر، نوشيدن آب و نان خشك مفهوم واقعي سادهزيستي را نشان ميدهد. ورود به شهرهاي بزرگ و استفاده از زندگي مدرن تاثير خاصي را بر ذهن و روح زاير ميگذارد كه طعم سفر را ماندگار ميكند.
نگاهي به تجربه اسپانيا در زمينه گردشگري مذهبي ميتواند در توسعه اين زيرشاخه گردشگري در ايران به ما كمك كند. «خوزه آنتونيو د لا ريرا» كه به عنوان يك كار تحقيقاتي روي مسير زيارتي سانتياگو فعاليت كرده، ميگويد كه «مسير سانتياگو همچون ريسماني با مهرههايش است، ريسماني از يك تسبيح قديمي. مهرهها يعني كليساهاي جامع اما آنچه آنها را نمايان ميكند و به آنها جان ميبخشد ريسمان تسبيح است؛ يعني صدها روستاي كوچكي كه در مسير قرار دارند. بناهاي تاريخي كوچك، زيارتگاههاي كوچك و كليساها ميراثي ملموس و باشكوه هستند و علاوه بر اين ما ميراث معنوي باارزشي ازجمله افسانهها، سنتها و موسيقي قديمي داريم.» شهرهاي مختلف ايران هر كدام گنجينهاي از افسانهها، موسيقي، لباسها، سنتها، صنايع دستي، زبان و گويشها، غذاها و محصولات متفاوت كشاورزي است كه اگر آثار تاريخي، جاذبههاي طبيعي و دسكند بشر را به آن اضافه كنيم فرصتي گرانبهاست كه به سادگي امكان بهرهبرداري از آن مقدور ميشود.
*عضو انجمن زنان مديركارآفرين