نگاه رحماني در قالبي روحاني
احمد مسجدجامعي
در ادبيات محاورهاي اين عبارت كاربرد فراواني دارد: «ذكر خيرتان بود.» گاهي شنونده در برابر اين سخن ميپرسد: «شما دفاع كرديد؟» به بيان ديگر از اين عبارت معنايي به ذهن ميآيد كه هم خير است و هم شر. اما درواقع ذكر، جز خير نيست. مثلا به روضهاي كه در مراسم ديني خوانده ميشود، ميگوييم ذكر مصيبت و به خواننده و گوينده اين محافل ميگوييم ذاكر اهل بيت. در تاريخ ادبيات و فرهنگ ايراني كاربرد ذكر سابقهاي طولاني دارد و آثاري ادبي- عرفاني با عنوان تذكره نوشتهاند و به بسط و شرح زندگي شاعران و بزرگان ادب و انديشه پرداختهاند. در تذكرهها هرچند از تاريخ هم سخن ميرود، اما تاريخ محض نيست و ذوقيات مولف نيز در آن دخالت دارد. نمونه اين سنت تاريخي در دوره معاصر مجموعه مقالاتي است كه با همكاري سازمان يونسكو در سه جلد تدوين شده است، به نام ذكر جميل سعدي. معناي ذكر چندان ابهامي در زبان فارسي و فهم ايراني ندارد. از اين رو است كه تا اين حد استفاده از آن در بين خاص و عام وسيع است. كاربرد ريشهاي ذكر در كلام الهي است. ذكر به واقع همان ياد خداوند است حتي اگر غيرزباني باشد چون همه زيباييها جلوهاي از اوست. هدف اصلي پيامبران و اوليا و بزرگان دين نيز چيزي جز همين يادآوري نبوده است. اهميت فيلم محمد رسولالله(ص) آن است كه با زباني لطيف و تصويري هنرمندانه بار ديگر ياد يادآوران را گرامي ميدارد و از اسماءالحسني سخن ميگويد. اين اثر گرانقدر به واقع ذكر جميل دوران كودكي پيامبر بزرگوار اسلام است و از طريق او ياد و نام ساير انبياي الهي را زنده ميكند و به كلمه واحدي كه مشترك بين همه اديان است فرا ميخواند. فيلم، معتقدين به هيچ يك از اديان را آزرده نميكند بلكه آنها را به ياد پيام مشترك توحيدي مياندازد؛ هر چند از گرفتاريهايي كه علماي ظاهربين ايجاد ميكنند غافل نيست اما همين زمينهاي ميشود براي نشان دادن حقيقت رحماني دين كه بيرحمانه به قساوت و شقاوت كشيده شده است. تفاوت اين نگاه را در مقايسه با فيلم ارزشمند محمد رسولالله (ص) زندهياد مصطفي عقاد بهتر ميتوانيم بيابيم. هرچند عقاد برش ديگري از تاريخ زندگي پيامبر را به تصوير ميكشد. آن اثر ارجمند نگاهي به تبار ابراهيمي و الفت اسلام با اديان ديگر ندارد و نماد شاخص آن حمزه سيدالشهداست كه بيشتر در قالب پهلواني و قهرماني و مبارزه با شمشير ظاهر ميشود. البته اين اثر در آن دوره تاثير زيادي بر جاي گذاشت زيرا متناسب با روزگار خود بود؛ روزگاري كه انقلابيگري از شرق تا غرب عالم را فرا گرفته بود و اين فيلم هم نميتوانست نسبت به اتفاقات جهاني بيتفاوت باشد. هنوز هم تصوير ماندگار شخصيت حمزه با بازي بينظير آنتوني كويين خاطرهاي بهيادماندني را در ذهن مخاطبان بر جاي نهاده است. شايد از اين رو است كه فيلم مجيد مجيدي به درستي با همين خاطره آغاز ميشود و سالهاي زندگي سخت مسلمانان در دره مشهور به شعب ابيطالب را بازسازي ميكند. اين دره يادآور نام شخصيتي است كه در تمامي فيلم در كنار او ميماند. راوي دوران كودكي و نوجواني رسول خداست و در جاي جاي روايت حضوري تاثيرگذار دارد. در عين حال چهره محوري فيلم مجيدي «عبدالمطلب»، جدّ اعلاي پيامبر است كه با نقشآفريني دلنشين و روان عليرضا شجاعنوري، در ذهن مخاطب باورپذير شده است. رفتار او حتي با دشمنان خودي و بيگانه مملو از صبر و مداراست و جز از موضع رحمـت و محبت قدمي برنميدارد. به عقايد مردمان روزگار خود پايبند نيست و حتي حج را بهطور متفاوت، با سنت ابراهيمي به جاي ميآورد، در عين آنكه در مراسم حج در كنار ديگران حضور دارد. بزرگ قريش، جد پيامبر، مقام والاي معنوي محمد (ص) را ميشناسد و ميداند كساني در پي جان ايشان هستند ولي او حتي در مواجهه با آنها از مكارم اخلاق دور نميشود و تلاشش را بر خنثي كردن كينهها و توطئهها و حتيالامكان با پرهيز از رودررويي ميگذارد. عبدالمطلب بزرگ مكه است اما او حتي با فرزندش ابولهب و همسر وي كه از اشراف مكه و بدخواه او و محمد هستند، پدرانه رفتار ميكند هرچند با فاصلهگذاري معنادار از منش و مشرب حق خود عدول نميكند.
از زيباترين و درخشانترين بخشهاي فيلم، حمله ابرهه و لشكر فيلسوارش به مكه و گفتوگوي استوار، مودبانه و پرنكته عبدالمطلب با اوست. زماني كه او به عنوان بزرگ مكه نزد سردار حبشه ميرود، تفاوت بين منش آن دو به وضوح نمايان ميشود؛ آنجا كه درخواست بزرگ مكه تنها بازگرداندن شترانش است. او در برابر تعجب ابرهه از اين درخواست شخصي، جملهاي را ميگويد كه به عنوان ضربالمثل رايج حتي در زبان فارسي كاربرد فراوان دارد؛ « انا رب الابل و للبيت رب». پايان فيلم بازگشت به همان آغاز است اما اينبار در سال رهايي مسلمانان محاصره شده در شعب ابيطالب: عام الحزن. زماني كه ديگر بزرگاني چون جناب عبدالمطلب و حضرت خديجه اين سراي را بدرود گفتهاند. در اينجا نيز ردپاي ابوطالب به وضوح به چشم ميآيد. يكي در صحنه زيبايي از اثر كه موريانه عهدنامه قبايل قريش درخصوص محاصره رسول خدا و يارانش را از بين برده و هيچ سندي براي ادامه محاصره وجود ندارد و ديگري آخرين حركت قبل از وفات عبدالمطلب كه كاسه شير ابولهب را حتي در شرايط دشوار بيماري نميپذيرد و آن گاه ابوطالب را فرا ميخواند و دست محمد خردسال را در دستان او قرار ميدهد. فيلم محمد رسولالله تذكر نگاه رحماني در دنياي پر از قساوت و شقاوت امروز است كه جريانات آدمكش و آدم سوز مدعي پيروي از پيامبر رحمت شدهاند. جايجاي اثر با زيباترين سبك هنري با فيلمبرداري استادانه، صداگذاري بيهمتا، موسيقي آسماني و تدوين بينظير به تصوير كشيده شده است. مجيدي در صحنه آغازين نوشته است: «اين فيلم با بررسي متون معتبر تاريخي و با برداشت آزاد من ساخته شده است». از اين رو ميتوان آن را در ادامه سنت تذكرهنويسي ايراني دانست. برداشت آزاد مجيدي از يك سو ريشه در نگاه ايراني و تجربه ممتد سينمايي او به ويژه در حوزه كودك و نوجوان دارد كه موفق به كسب جوايز ملي و جهاني بسياري شده است و از سوي ديگر يادآور شخصيتي آرام، آگاه و دوستداشتني است كه نخستينبار در نمايشگاه قرآن كريم (اواخر دهه هفتاد) پس از ساخت فيلم رنگ خدا و براي تمام فعاليتش در حوزه سينما كه ارتباطي مستقيم يا باواسطه با متون قرآني برقرار ميكرد عنوان پرافتخار خادمي قرآن در حوزه سينما را به خود اختصاص داد.