هشتگ پيشنهادي « اعتماد» براي
جلب مشاركت مردم در كاهش آلودگي هوا
# نفس _ بكش
سينا قنبرپور- ثمرفاطمي
«ميخواهم زنده بمانم»؛ آيا بايد منتظر «شهردار» و «شهرداري تهران» بمانم تا فكري به حال آلودگي هوا بكنند؟ آخرين چهارشنبه پاييز كه داشت تمام ميشد، وقتي تهران لرزيد خيليها سعي كردند سريعتر خودشان را به راهپلهها برسانند، بعد هم سوار خودروهايشان شدند و شب را روي صندليهاي خودروشان صبح كردند چون ميخواستند زندهبمانند. كسي براي زنده ماندن منتظر رييسجمهور و وزرايش نشد. ميگويد «نفس بكش»؛ كافي است نفس بكشي تا زنده بماني. در اين هواي آلوده بنا به گفته «عيسي كلانتري» رييس سازمان حفاظت محيط زيست بايد دعاكنيم بادبيايد تا بعد بتوانيم نفس بكشيم. «سهم من از هوا» مثل حق حيات از بديهيترين حقوق هر جانداري است ولي نميتوان منتظر ماند و پاي گذر عمر نشست تا طرحها و برنامهها در چرخه اداري- عملياتي كشور به ثمر بنشينند و نتيجهاش بشود سهم من از هوا. موضوع فقط آلودگي هواي پايتخت نيست؛ فقط محدود به كلانشهرها نميشود. ريزگردها و غباري كه از خوزستان تا كرمانشاه و ايلام گسترده شده است يا بلايي كه سيستانيها از نفس نكشيدن «هامون» تحملش ميكنند همه از يك جنس است؛ محيط زيست. پس نميتوان دست روي دست گذاشت و گفت: مرگ، حق است اما براي همسايه.
وقتي همه راهحلها را ميدانيم
همه راهحلها را ميدانيم ولي به آن عمل نميكنيم و دست آخر، دست به دامانيم و دعاگو تا باد بيايد. نه از «ميگوئل آنخل مانسرا» مكزيكي كه شهردار «مكزيكوسيتي» است در ميان مسوولان شهري ما است كه قرص و محكم بگويد «من به خيابان و خودرو خدماتي نميدهم و تمام همتم را بر حمل و نقل عمومي متمركز ميكنم» و نه از «صادقخان» شهردار لندن كه تمركزش برحمل و نقل عمومي تا به آنجا پيش رفته است كه تا سال 2018 تمام اتوبوسهاي شهر لندن هيبريدي و هيدروژني ميشوند. در لندن هم مثل تهران محدودهاي شبيه محدوده طرح ترافيك دارند؛ هر خودروي قديمي و آلايندهاي به اين محدوده وارد ميشود بايد 10پوند بپردازد و اين عوارض براي مكانهايي كه استفاده از خودرو در آن بالاتر است رقم دريافتي به حدود 21 پوند ميرسد. در لندن اگر با اتوبوس و تراموا 2 سفر در فاصله يكساعت انجام دهيد سفر دوم را با شما رايگان حساب ميكنند اما در تهران نه براي استفاده از مترو مشوقي هست نه براي استفاده از اتوبوسهاي بي.آر.تي. دو سه سال است وقتي مجوز طرح ترافيك ميخريم كارتي هوشمند ميدهند كه در توضيح كاركردش آمده به ازاي هر روز كه از خودروي داراي مجوز طرح ترافيكمان استفاده نكنيم ميتوانيم از مترو و بي.آر.تي استفاده كنيم. اما آيا اين مشوق موثر است؟در همه روزهاي آلوده ميدانيم هرچه كمتر خودرو استفاده كنيم به نفع كاهش آلودگي هواست. اما چندنفر از ما حاضر شدهايم خودرويمان را خانه بگذاريم و روشي ديگر براي تردد به كار بگيريم. شايد هم زير لب با خودمان گفتهايم حالا اين همه وزير و وكيل و مسوول با خودروهايشان در شهر تردد ميكنند و عين خيالشان هم نيست ما براي چه دل بسوزانيم؟شايد هم وقت آن است كه زودتر خواهان اجرايي شدن حرف آقاي شمخاني، دبير شوراي عالي امنيت ملي باشيم كه گفته بود «بساط حفاظت شخصيتها را بايد جمع كنيم.» فكر كنيد هر وزيري يا هر شخصيتي بخواهد يك يا دو خودروي اسكورت داشته باشد. يا اينكه هر مديري يك خودروي در اختيار داشته باشد. روي ديگر اين سكه هم خود ما مردم هستيم؛ نميتوانيم منتظر شويم تا اسكورت و خودروي مسوولان متوقف شود بعد ما دست به كار شويم. حكايت مرغ اول به وجود آمد يا تخم مرغ. بايد از جايي اين چرخه معيوب را متوقف كنيم و خودمان دست به كار شويم. يكي از راهكارهايي كه همواره بر آن تاكيد شده است استفاده از موتوسيكلتهاي برقي است. همين حالا كه اين مطلب را ميخوانيد دستكم 3ميليون و 500هزار دستگاه موتوسيكلت در تهران در حال تردد هستند كه بسياري از آنها توسط پليس توقيف ميشود و راكب آن برايش سادهتر آن است كه برود موتوسيكلتي ديگر بخرد تا هزينههاي ترخيص آن را از پاركينگ بپردازد. اين در حالي است كه به گفته «محمدخادم منصوري» رييس اتحاديه صنفي فروشندگان دوچرخه و موتوسيكلت نهايتا 2 درصد از بازارمصرف داخلي توسط موتوسيكلتهاي برقي اشغال شده است؛ يعني چيزي حدود 70هزار دستگاه.
تجربهاي براي زندگي بدون خودرو
اواخر سال 1394 ماجراي يك روز بدون خودرو از شهر اراك و به پيشنهاد «كوروش بختياري» يكي از فعالان محيط زيست آغاز شد. بعد با حمايت «محمد درويش»، مديركل وقت مشاركتهاي مردمي سازمان حفاظت محيط زيست كمپين «سهشنبههاي بدون خودرو» در تهران هم پا گرفت و از ابتداي سال 1395 اين كار توصيه شد. حال تصور كنيد اگر همه ما بدون آنكه انتظار داشته باشيم مشوق و امتيازي بابتش به ما داده شود دست به كار شويم و كاري كنيم؛ كاري براي كمتر آلوده كردن هوا، آن وقت به اصطلاح دستمان براي مطالبه از مسوولان هم پرتر است. شهردار سابق اصفهان نيز سعي كرد روزهايي را در اين شهر به روز بدون خودرو اختصاص دهد و استفاده از دوچرخه را تشويق كند. مازيار حسيني، معاون سابق حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران چندي قبل گفته بود تهران فقط گنجايش روزانه 750هزار خودرو را دارد در حالي كه روزانه 4 ميليون خودرو در آن تردد ميكنند. يعني 6 برابر. البته جالب است به اين نكته اشاره كنيم كه در فاصله سالهاي 1384 تا 1396تعداد خودروهاي تهران از يك ميليون و 500 هزاردستگاه به 4ميليون دستگاه رسيد.
هشتگي براي يك شروع
اگر منتظر بمانيم تا ديگران به فكر «درياچه اروميه» باشند يا اگر منتظر بمانيم تا ابر و مه و خورشيد دست به دست هم دهند و باراني ببارد تا «هامون» دوباره جان بگيرد و «كارون» دوباره بخروشد، فرصت اندك همين روزها را هم از دست دادهايم. تجربه نشان داده هرجا كه مردم دست به دست هم داده و احساس مسووليت كردهاند نتيجه بهتري گرفتهاند و اتفاقا مسوولان هم از آنها آموختهاند. پس نامش را هرچه بگذاريم براي شروع خوب است. #نفس_بكش اما نه از اين هواي آلوده، بلكه از هوايي كه به همياري و مشاركت هم از آلودگياش بكاهيم. نگاهي به اطرافمان بيندازيم. فقط آلودگي هواي تهران نيست. بايد دست به دست هم بدهيم و از زندگي درياچه اروميه، حيات گاوخوني و هامون و خروشيدن كارون حفاظت كنيم وگرنه نفسي براي هيچ كداممان باقي نخواهد بود. روزنامه اعتماد از اين به بعد با هشتگ «#نفس _ بكش» تلاش دارد تلاش همه دستاندركاران حفاظت محيط زيست را در اينجا به تصوير بكشد تا به كمك يكديگر بتوانيم كاري كنيم.