چندي پيش بود كه براساس يك گزارش آماري از سوي معاونت توسعه فناوري و مطالعات سينمايي سازمان امور سينمايي اسامي 11 فيلم پرفروش تاريخ سينماي ايران كه به فروشي بالاتر از ۱۰ ميليارد تومان دست يافتند، اعلام شد. در اين فهرست فيلمهايي نظير «نهنگ عنبر ۲»، «گشت ۲» در رتبه اول و دوم پرفروشها قرار گرفتند و فيلمهايي چون «خوب، بد، جلف»، «فروشنده»، «محمد رسولالله (ص)»، «من سالوادور نيستم»، «سلام بمبئي»، «پنجاه كيلو آلبالو»، «ابد و يك روز»، «باركد» و «اكسيدان» در رتبههاي ديگر جاي گرفتند. جداي از اينكه ملاك پرفروش بودن را سالي كه فيلم در آن ساخته شده و شاخص مالي همان سال تعيين ميكند اما در هر صورت گيشه اين فيلمها نيز قابل توجه به نظر ميرسد.
در اين اسامي به غير از فيلمهاي «فروشنده»، «محمدرسولالله ص)، «ابد و يك روز» ديگر آثار با اقبال مواجه شده همه كمدي هستند و اين نكته ثابت ميكند كه مردم از تماشاي فيلمهايي با داستانهاي كمدي استقبال ميكنند.
درست است كه اين فيلمها طي 3 سال اخير گيشه پرفروشهاي سينماي ايران را از آن خود كردند اما تجربه ثابت كرده نه تنها سه سال گذشته بلكه در سالهاي ما قبل اين تاريخ هم اقبال مردم به فيلمهاي كمدي زياد بوده است. كمااينكه فيلم «ورود آقايانممنوع» به كارگرداني رامبد جوان هم با استقبال بينظيري مواجه شد يا فيلم «اخراجيها»ي مسعود دهنمكي هم وقتي بهار سال 87 به نمايش عمومي درآمد مخاطبان انبوهي را به سينما كشانده بود. در بين همين كارگردانهايي كه فيلمشان پرفروش شده، «گشت ارشاد» سعيد سهيلي، «نهنگ عنبر» سامان مقدم يا «خط ويژه» مصطفي كيايي هم با استقبال بالايي از جانب مخاطبان مواجه شدند.
اما بدون نگاه به سطح كيفي اين فيلمها و خارج از ميزان قدرت نمايي گيشه آنها به دنبال پاسخي براي اين سوال بوديم كه چرا به محض اينكه فيلم كمدي روي پرده ميرود تماشاگران تا اين اندازه به وجد ميآيند و از آن استقبال ميكنند؟
تا اطلاع ثانوي فقط فيلم كمدي
زماني كه به كارنامه منوچهر محمدي نگاه ميكنيم فيلمهايي با موضوعات مختلف در كارنامه او ديده ميشود كه بعضي از آنها شانس ديده شدن از جانب مخاطبان را بيشتر داشتند. تهيهكننده فيلمهاي ارتفاع پست، ميم مثل مادر، عصر روز دهم، طلا و مس و بوسيدن روي ماه در سالهايي فيلمهاي كمدي را هم به فهرست كارهايش اضافه كرده كه اكسيدان نمونه آخري آن است. اكسيدان به كارگرداني حامد محمدي زماني كه به نمايش عمومي درآمد با سروصدا و جنجال زيادي همراه بود و تا مرز پايين آمدن فيلم از پرده سينما هم پيش رفت، اما فيلم نمايش عمومي خود را طي كرد.
منوچهر محمدي پاسخ سوال ما را نه در جايگاه يك تهيهكننده بلكه به عنوان يك شهروند و در مرحله بعدي كسي كه اندك مطالعاتي را در رشته جامعهشناسي دارد ميدهد: «بديهي است كه زندگي در كلانشهرهايي چون تهران آنچنان خستهكننده و ملالآور است و آنچنان روح و جسم شهروندان را دربر ميگيرد كه آنها نيازمند آرامش و تمدد اعصاب و سرگرمي و خنديدن هستند. فشارهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و اساسا چيدمان خستهكننده شهري از يك طرف، كمبود امكانات تفريحي مشابه از سوي ديگر در شهرهاي ما سبب شده كه مردم در اين مهرومومها رغبت بيشتري به فيلمهاي كمدي داشته باشند.»
از نظر او كاملا طبيعي است مردم به عنوان خريدار بابت پولي كه ميپردازند كالاي موردنظرشان را دريافت كنند؛ لذا فعلا تا اطلاع ثانوي ازنظر مخاطبان ايراني فيلمهاي كمدي و طنز در اولويت قرار دارد.
تهيهكننده فيلم «بازمانده» در پاسخ به اين سوال كه يكسري فيلمهاي كمدي باعث تنزل سطح سليقه مخاطب ميشود، ميگويد: «آيا قبول داريد در كشوري كه همه مسائل آن رنگ و بوي سياسي پيداكرده فيلم كمدي ساختن كار بسيار دشوار و سختتر از ساخت فيلم اجتماعي است؟»
تجربه ثابت كرده كه بسياري از سوژهها كه شاخصه و المان كمدي بودن دارند فيلمسازان نميتوانند كار كنند: «چراكه با تيغ تيز سانسور همراه ميشويم كه گاه منجر به توقيف فيلم ميشود شما به همين فيلمهايي كه جزو آمار پرفروشهاي سينما هستند نگاه كنيد درخواهيد يافت كه اين فيلمها با مميزي چندباره توانستهاند پروانه نمايش بگيرند كه وقتي شرايط چنين باشد ازنظر من كاملا طبيعي به نظر ميرسد كه فيلمسازان سراغ موضوعات با لايههاي مختلف نروند و عناصري را دستمايه درام و سوژه فيلمهايمان كنيم كه به اصناف برنخورد و امكان نمايش پيدا كند و اينها دلايلي است كه ما به كمدي سرگرمكننده متمايل شويم.»
مخاطبان را نميتوان فريب داد
در اين دوره و زمانه ديگر از هيچ فيلمسازي بعيد نيست كه گرايش فيلمسازي خود را به سمت فيلمهاي كمدي تغيير دهد. كارگردان فيلمهاي «مردي شبيه باران» و «سنگ، كاغذ، قيچي» در سالهاي گذشته به ساخت فيلمهاي كمدي روي خوش بيشتري نشان داده و انگار از ساخت اين نوع فيلمها بيشتر استقبال ميكند. سعيد سهيلي معتقد است در لايههاي فيلمهاي كمدياش موضوعات تلخ را بيان ميكند.
اين كارگردان مخاطبان و تماشاگران سينما را بسيار هوشمند ارزيابي ميكند كه بهخوبي بين كار بد و خوب تفاوت قائل ميشوند. به نظر اين كارگردان مخاطب تشخيص ميدهد كه چهكاري را نبايد ببيند و حتي آنها تماشاي يك تعداد فيلمها را بهراحتي رد ميكنند: «اصلا اين گونه نيست كه هر فيلم كمدي با مخاطبان بالايي همراه باشد چون سالهاي اخير فيلمهاي كمدياي هم بودند كه نتوانستند به گيشه مطلوبي دست پيدا كنند. به همان ميزان كه فيلمهاي تلخي چون «ابد ويك روز» گيشه خوبي داشتند؛ منظور من اين است كه تماشاگر از فيلم با موضوع خوب با بازيگران و كارگرداني درست استقبال ميكند نه صرفا عنوان فيلم كمدي.»
از نظر سهيلي نميتوانيم حكم صادر كنيم كه گرايش مخاطبان به فيلمهاي كمدي بيشتر شده و او با طرح اين موضوع مخالف است چراكه به نظر او تماشاگر طرفدار فيلمهاي خوب است و به محض اينكه متوجه شود فيلمي دربرگيرنده خواستهاش نيست آن را پس ميزند: «نبايد ما اين گونه فكر كنيم كه هر فيلم كه كمدي بسازيم با استقبال مخاطبان همراه ميشود چراكه به اعتقاد من با مردم بسيار هوشمندي مواجه هستيم.»
سهيلي به صحبتهايش اضافه ميكند: «از ميان فيلمهاي كمدي سالهاي اخير «نهنگ عنبر 2» و «گشت 2» از همه بيشتر گيشه داشتهاند براي اينكه اين فيلمها در زير لايه خود نكاتي را مطرح ميكنند و حرفهايي را ميگويند كه مردم بيشتر ميپسندند فيلمهاي كمدي من هسته تلخي دارند و دردهايي در لفافه بيان ميكنند. همان زماني كه «گشت 2» در سينماها به نمايش درآمده بود فيلم «ماجراي نيمروز» هم اكران شد و با استقبال خوبي هم از جانب مخاطبان همراه بود. پس اين ميزان فروش ربطي به كمدي بودن ندارد»
در دوره، زمانهاي كه اينترنت و فضاي مجازي فضاهاي زيادي را اشغال كرده است، نميتوان تماشاگران را فريب داد: «مخاطبان آنقدر باهوش هستند كه حتي گول فيلم خوب قبلي كارگردان را هم نميخورند، اما وقتي فيلمي را بپسندند خودشان براي فيلم تبليغ ميكنند. آنها به دنبال حرف نو فيلم جديد و روايتي تازه ميگردند و هر فيلمي را نميپسندند.»
سينما و طيف متفاوت تماشاگران آن
تعريفي كه ابوالحسن داوودي از سينما دارد، به مخاطب برميگردد و اينكه بايد سينما مخاطب خود را داشته باشد و از سوي ديگر استانداردها را هم در نظر بگيرد. البته اين استاندارد شامل هر چيز ميتواند باشد، از انديشه در ساخت يك فيلم گرفته تا ساختاري كه يك فيلم بايد داشته باشد. او ميگويد: «اين اعتقاد را دارم كه سينما تا جايي كه ميتواند سقف سليقه مردم را بايد در نظر بگيرد من عنوان فرهيختگي روي فيلمهاي سينما نميگذارم اما فيلمهاي سينما بايد از استانداردهاي لازم برخوردار باشند و سطح سليقه مردم را افزايش دهند.»
از طرف ديگر داوودي طيف تماشاگراني كه سينماي ايران دارد را يكدست نميداند: «ما با چند گروه بيننده مواجه هستيم كه بخش عمدهاي از فروش هر فيلم با گروه مخاطبين خاصي كه دارند تعيين ميشود و هركدام به شكلي تماشاگر خود را ترغيب به فيلم ديدن ميكنند. اين در سينماي كمدي مسالهاي جاافتاده است. ضمن اينكه ظرفيت مخاطبان بالقوه است و با بالفعل قابلمقايسه نيست به همين منظور ما با درجه كيفي مختلفي از سلايق مردم مواجه هستيم. بررسيها نشان داده طيفي از تماشاگران كه به سينما ميآيند نسبت به آنهايي كه ميتوانند به سينما بيايند آمار پاييني است و شكل تماشاگران سينما كاملا با هم فرق دارد.»
از نظر داوودي فيلمي كه ساختار داشته و به معناي واقعي سينما باشد نسبت به فيلمي كه به لحاظ شكلي و ساختاري سطح نازلي دارد تماشاگر خود را خواهد داشت. در نتيجه از نظر او تماشاگران هوشمند و داراي قدرت انتخاب هستند. متاسفانه ثابتشده كه به دليل اقتصاد ضعيف سينما اين تفكر جاافتاده و به اهالي سينما تزريقشده كه هرچقدر به سمت كف سليقه مردم بروند و فيلمهاي كمدي فاقد كيفيت ساخته شود ارتباط مخاطب با فيلمها موفقتر خواهد بود اما بايد به اين نكته توجه كرد كه اين فرمول؛ فرمول غلطي است.
داوودي به لحاظ تجربه و سابقه كاري كه در سينما دارد و فيلم كمدي پرمخاطب «نان و عشق و
موتور 1000» را در كارنامه خود دارد، به اين باور رسيده: «فيلمهايي كه ساختار مناسبي دارند ارتباط موفقي هم با تماشاگران دارند و حتي ميان مخاطبان آنها انديشمندان و متفكرين هم هستند. البته در اين ميان فيلمهايي هم هستند كه با وجود برخورداري از شكل و شمايل سينمايي و داشتن حرف جديد نتوانستند در گيشه موفق شوند و اين به دليل نبود مخاطب بالقوه براي اين فيلمها در سينما نيست آنها هم مخاطبان خاص خود را دارند.»
نكته مهم ديگري كه اين ميان مطرح ميشود بحث چگونگي اكران و نمايش اين فيلمهاست كه قطعا در ميزان پرفروش شدن آنها تاثير بسزايي دارد. ابوالحسن داوودي كه دو دوره گذشته رياست شوراي صنفي نمايش را بر عهده داشته و در اوايل دهه 80 كه مديرعامل خانه سينما بوده هم مسووليتهايي در شوراي اين انجمن داشته است ميگويد: «سازوكار بيماري درروند نمايش فيلمها وجود دارد كه عملا شرايط لازم در اكران را نميدانند. هرچند بعضي عامدانه؛ حتي گروهي و جريانهاي قدرتي با اعمال تحريك درنهايت فيلمهايي را كه ميخواهند نمايش ميدهند اما به طور كل سازوكار نحوه نمايش فيلمها در سينما بيمار است.»
فقط كمدي سالم خانوادهپسند
فيلم «من سالوادور نيستم» به كارگرداني منوچهر هادي و تهيهكنندگي سيد امير پروينحسيني و منصور سهرابيپور به عنوان يكي از يازده فيلم پرفروش سه سال گذشته است. داستان اين فيلم درباره معلمي است كه مقدار زيادي پول پيداكرده و آن را به صاحبش تحويل ميدهد. اين فيلم نوروز نودوپنج در سينماها به نمايش درآمد و با اقبال زيادي از مخاطبين همراه شد. قطعا سهم تبليغات مكرر و بالايي كه از شبكههاي ماهوارهاي فارسيزبان براي اين فيلم انجام شد را نميتوان ناديده گرفت. ولي حضور رضا عطاران و نقشي كه بر عهده داشت هرچند به نوعي مرور تكرار بازيهاي او بود، يكي از مهمترين دلايل چرخه بالاي گيشه فيلم نيز بايد به حساب آورد و درنهايت توانست در سال جاري عنوان يكي از پرفروشترين فيلمهاي تاريخ سينما را از آن خود كند. سيدامير پروينحسيني يكي از تهيهكنندگان اين فيلم پيشتر فيلم «زاپاس» به كارگرداني برزو نيكنژاد را تهيه كرده بود و اتفاقا آن فيلم هم گيشه خوبي داشت ضمن اينكه از مثلث پرفروش منوچهر هادي، سيدامير پروينحسيني و منصور سهرابپور در حال حاضر دوباره فيلم كمدي «آينهبغل» در سينماها در حال نمايش دارد و فارغ از كيفيتي كه فيلم دارد با مخاطب خوبي همراه است. به اعتقاد پروين حسيني او بيشتر در فيلمهايش گرايش به ساخت فيلمهاي كمدي سالم خانوادگي دارد: «هدفمان اين است با توليد فيلمهاي كمدي باري از دوش مردم برداريم. مردم ما در حال حاضر سختي زيادي را تحمل ميكنند، تفريحاتشان محدود است، تحتفشار اقتصادي و بعضا سياسي هستند و شادي در سبد اوقات فراغت آنها اصلا جايي ندارد. به همين جهت كار پاسخ به نيازهاي اجتماعي مردم متوجه تهيهكنندگان به عنوان مدير فرهنگي هم ميشود.»
اينكه هنرمندان بايد جامعهاي را كه در آن زندگي ميكنند بشناسند و بدانند كه مردم براي ارتقاي روحيه به چه چيزي نياز دارند و چه خوراك فرهنگي ميخواهند، اصل ثابتشده است اما اينكه چه كاري ساخته شود كه باعث تنزل سليقه آنها هم نشود مهم است. پروين حسيني ميگويد: «گروه ما تلاش ميكند كارهاي آبرومندي به مخاطب تحويل دهد. ما نوعي كمدي ميسازيم كه با فرهنگ ما تناسب بيشتري داشته باشد و از شوخيهايي در فيلم استفاده ميكنيم كه خانوادهها هم بتوانند باهم به تماشاي فيلم بنشينند. فيلمهاي كمدي من اغلب خانوادگي هستند و مردم خود تبليغ فيلم ما را ميكنند علتش هم اين است كه فيلمهاي ما براي مخاطب ساخته ميشود.» اين تهيهكننده به شروع كارهايش اشاره ميكند: «راستش را بخواهيد در فيلمهاي اول كمدي كمي نگران بودم كه موفق ميشويم يا خير! ولي بعد از موفقيت چند فيلم در گيشه و حتي بازار منطقهاي كه جنس كمدي اين فيلمها داشتند ساخت اين نوع فيلمها را ادامه داديم و فكر ميكنم الان در ساخت فيلمها به بلوغي رسيدهايم و از تجربيات خود استفاده ميكنيم. هرچند به ايدهآل نرسيدهايم و با آن فاصله داريم اما تلاش ميكنيم به ايدهآلها نزديك شويم تا مردم از ساختههايمان بيشتر استقبال كنند.»
پروين حسيني ميگويد كه در طول نگارش فيلمنامههايي كه قرار است بسازد تا روز آخر با نويسنده در ارتباط است و بر كارشان نظارت ميكند تا به آن نقطه مطلوب لازم و به آن هدفي كه به آن اعتقاد دارند،برسند.