چند صدايي روي اعصاب
احمد پورنجاتي
به همان اندازه كه وجود و به رسميت شناختن «چند صدايي» در جامعه نشانه بلوغ مدني مردم و رواداري در نظام سياسي است، وجود «چند صدايي» در سراي حكومت و تريبونهاي رسمي و عمومي، نشانه شلم شوربا. اينكه از اين طرف، يك صدا بيايد با لحني نرم و دلنشين كه: «انتقاد و اعتراض، حق مردم است و در سيره پيامبر ما چنين و چنان بود و بايد صداي اعتراض ملت را شنيد» و از آن طرف هم صدايي برخيزد به درشتي و خشم كه از جمع كردن آشغالها سخن بگويد يا گريز بزند به حكم «باغي در فقه ما». يا يكي در باب اهميت و نقش شبكههاي اجتماعي بگويد در ايجاد همدلي عمومي پس از فلان رخداد ناگوار و شور و شوق انتخابات و فرصتسازي براي اشتغال و فعاليتهاي اقتصادي، آن يكي خطر همين شبكهها را همچون سگ هار و دشمن غدار توصيف كند. تصور كنيد روي يك فركانس يا طول موج مشخص راديويي چند صدا يا نواي گوناگون و گاه متضاد، پخش شود. يكي آواز بخواند و ديگري سخنراني كند و سومي بوق ممتد بزند يا يكسره پارازيت بفرستد. شايد در ياد بسياري از خوانندگان اين نوشته باشد، سالهاي پيش از انقلاب و رنج و مرارتي كه براي شنيدن دو كلمه خبر يا تحليل از برخي راديوهاي مربوط به انقلابيون يا مبارزان مخالف رژيم استبدادي پهلوي يا حتي همين راديوي بي. بي. سي بايد تحمل ميكردند از بس امواج قروقاطي و ناهمساز پارازيتي روي هم تلاقي ميكرد. ميدانيد نتيجه اين چند صدايي روي اعصاب چه بود و چه است و چه خواهد بود؟ اينكه شنونده يا مخاطب گيج و كلافه شده، قيد همه صداها را بزند و راديوي ترانزيستورياش را خاموش كند و بگذارد روي طاقچه. گاه كه اين همه مواضع و احكام و لحنهاي متفاوت و حتي متضاد را درباره يك موضوع مشخص ميشنوم - فرقي ندارد، سياسي يا اجتماعي يا اقتصادي يا فرهنگي - خاطره دوران نوجواني و نماز جماعتهاي همزمان در مسجد امام حسن(ع) در قم برايم تداعي ميشود. در صحن و شبستانها و ايوانهاي چهارسوي آن مسجد، البته با فاصله زماني اندك گاه پنج يا شش امام جماعت در حال نماز بودند و نمازگزاران پشت سرشان با نداي مكبر (كسي كه هر مرحله از حركات نماز را اعلام ميكند) به ركوع يا سجده ميرفتند يا قيام ميكردند. از بس صداي مكبران حتي بدون استفاده از بلندگو، در هم ميآميخت، گاهي نمازگزار با شنيدن همزمان «بحولالله» و «الحمدلله» از دو سوي مسجد، دچار ترديد ميشد كه قيام كند (برخيزد) يا تشهد بخواند (بنشيند) . نگوييم چه اشكالي دارد و هركس مسوول سخن و موضع خويش است و فلان تريبون كه دولتي و رسمي نيست و براي ارشاد مردم و بيان مشكلات جامعه است. همه ميدانند كه نماز جمعه يكي از اركان شبكه ارتباطي نظام با مردم است و پذيرفته نيست كه از پيامدهاي مواضع خود زير لواي تريبون مستقل شانه خالي كند. اين گزاره درباره ديگر رسانههايي كه متصل يا متعلق يا منسوب به اركان يا ارگانهاي رسمي نظامند نيز صادق است. خواه صدا و سيما يا فلان روزنامه يا سايت اينترنتي يا كانال شبكه اجتماعي در فضاي مجازي. سردر گم كردن مردم با چندصدايي به ويژه درباره موضوعات مهم سياسي يا اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي، خدمت به نظام نيست. اعصاب خردكن است و چه بسا محرك چرخاندن طول موج راديوي ترانزيستوري به سوي يك فركانس تكصداي بيخش و پارازيت اما نه صداي دروني و ملي. متاسفانه نمونههاي اين «چندصدايي روي اعصاب» را از سوي بخشهاي گوناگون رسمي و حكومتي در بسياري موضوعات ريز و درشت، مشاهده كردهايم. چارهاي بايد كرد اين ناهمسازي آسيبرسان به اعتماد عمومي را. بگذريم از پيامدهاي ناگوار و گاه خسارتبار اين پديده در عرصههاي سياست خارجي و روابط بينالمللي جمهوري اسلامي.