شعار ارتقاي زنان
سودابه احساني
در حوزه بهكارگيري زنان در پستهاي مديريتي، دولت دوازدهم فراز و نشيبهايي داشته است. به عنوان مثال در وزارت راهوشهرسازي خوشبختانه يك خانم به عنوان مديرعامل شركت هواپيمايي ايراناير و اين خوب است كه آقاي وزير در ميان اين همه گزينه، يك خانم را براي اين سمت انتخاب كرد. و البته بايد اميدوار بود كه اين نوع انتخاب تنها به سبب جنبههاي نمايشي و سياسي نبوده باشد. انشا الله كه ارتقاي زنان توانمند در سطوح مديريتي يك باور قلبي باشد. به هر حال به جز مورد هواپيمايي ايراناير كه نمونهاي برجسته از انتصاب زنان بود، ما شاهد نمونه ديگري در اين حوزه وزارتي نبوديم. در واقع از نظر من عزم جدي براي اين انتصابات وجود ندارد. اگر قرار باشد كه حوزه زنان ارتقا پيدا كند و خانمها بيشتر از قبل وارد ردههاي مديريتي شوند يكي از مهمترين پيشنيازها اين است كه سليقهاي عمل نشود. بايد براي كار اساسي در اين مورد قوانيني وجود داشته باشد و شايستهسالاري مد نظر قرار بگيرد اما متاسفانه در حال حاضر براي تعيين كردن يا نكردن گزينههاي زن سليقهاي عمل ميشود چون يكي به توانمندي زنان باور دارد و يكي ديگر باور ندارد. پس اگر قرار به اين است كه در آن امر جدي عمل شود بايد مصوبات، آييننامهها و حمايتها به پشتيباني از آن برآيند. و براي همين است كه به نظر نميرسد اين عزم به صورت جدي وجود داشته باشد چرا كه در سطح معاونت زنان رياستجمهوري را هم نميتوان اين حمايت و عزم را ديد. شعار دادن كلي در حوزه زنان وقتي مشخص ميشود كه در عمل تفاوتي ميان قبل و بعد از شعارهايمان به وجود نيامده باشد.
در زمينه دستور رييسجمهور به كابينه براي انتخاب معاونان زن ميتوان مشاهده كرد كه از 18 وزارتخانه تنها 6 معاون وزير زن انتخاب شدند و اين موضوع نشاندهنده عمقي نبودن اين باور است. كساني كه شعار بهكارگيري زنان در پستهاي مديريتي ارشد را ميدهند در عمل خودشان به آن پايبند نميمانند. ميبينيد كه در عمل نه وزير زن داريم، نه تعداد معاونان زن قابل قبول است و تنها يك سفير زن در ميان سفراي كشور وجود دارد. اگر حقيقتا اين باور وجود داشت كه با توجه به شايستگي زنان بايد به آنها منصب داد نبايد شاهد چنين وضعيتي ميبوديم. به خصوص در وزارتخانههايي كه حضور زنان در آنها ميتواند به سادگي افزايش پيدا كند مانند وزارت آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزارت بهداشت و اما ميبينيم كه پس از چند سال، به عنوان مثال وزير بهداشت به تازگي يك مشاور زن انتخاب كرده است. رد پاي باورهاي كهنه و قديمي را ميتوان به وضوح در همين دولت هم ديد كه حتي به نظر ميرسد بيشتر از قبل درگير اين ديدگاه است. در دولتهاي نهم و دهم ميديديم كه وقتي معاون زنان رياستجمهوري در جلسه هيات وزيران حرف ميزد نتيجهاش مستند شدن حرفها و شكلگيري قوانين و مصوبات بر اساس آن بود و به مرحله اجرا ميرسيد، مانند پرداخت عائلهمندي به زنان مجرد، كاهش ساعت كار زناني كه فرزند و همسر معلول داشتند و مساله دوركاري خانمها اما پس از آن ما نديديم كه معاونت زنان رياستجمهوري آنقدر قاطعيت داشته باشد كه بتواند در حوزه زنان قانوني تصويب كند. البته بايد در نظر گرفت كه در انتصاب زنان وقتي از ديدگاههاي سليقهاي صحبت ميكنيم بايد در كنارش برخي ديدگاههاي سنتي و مذهبي كه بر پايه درستي هم شكل نگرفتهاند را هم در نظر بگيريم كه در عمل و با ايجاد برخي فشارهاي اجتماعي تبديل به موانعي بر سر راه انتصاب زنان ميشوند. اما فشار نميتواند عمر درازي داشته باشد. زماني هم بود كه وقتي خانمها رانندگي ميكردند همه نگاهشان ميكردند اما الان اين يك امر متداول محسوب ميشود. اين موضوع هم جا ميافتد، سخت است اما بايد گفت، بايد تلاش كرد تا براي مردها جا بيفتد كه زنان اگر درس ميخوانند و كار ميكنند بايد مطابق شايستگيشان هم به آنها ارتقاي مقام داد.