اولينبار نيست كه اسحاق جهانگيري، معاون اول رييسجمهوري و تنها نماد و نماينده اصلاحطلبي در دولت «گفتوگو» را پيشنهاد ميدهد. او چند وقتي است كه در هر مراسمي كه به عنوان مدعو سخنراني ميكند به انحاي مختلف از ضرورت گفتوگو سخن ميگويد. اينبار اما به سراغ دولت رفته است؛ همان چارچوب و سيستمي كه قريب به 5 سال است عضوي از آن محسوب ميشود. جهانگيري كه همواره جريانهاي سياسي را خطاب قرار ميداد و آنها را به تحقق گفتوگوي ملي دعوت ميكرد، اينبار ترجيح داد نقد درونساختاري داشته باشد و دولت را نشانه بگيرد. دولتي كه از سوي بدنه اجتماعي و حاميانش هم با اين نقد مواجه شده كه در تعامل با آنها كم گذاشته است.
معاون اول حسن روحاني گويي با اصلاحطلباني كه معتقدند بايد رويكردي حمايتگرايانه توام با انتقاد داشت همصدا شده است و ميخواهد از درون دولت و با تريبونهايي كه در اختيار دارد پيام اصلاحطلبان را به گوش رييس دولت برساند. آنهم در شرايطي كه نقش و تاثيرگذارياش در دولت دوم تحتتاثير طيف جديد و تازهنفسي است كه در نهاد رياستجمهوري قدرت بيشتري يافتهاند.
از منظري ديگر اشارات مكرر معاون اول رييسجمهوري و البته تاكيد حسن روحاني به عنوان دومين مقام عاليرتبه كشور نه از سر اتفاق بلكه احتمالا در پي بحرانهايي است كه چند ماهي پس از آغاز به كار دولت روز به روز افزايش يافت و در ديماه سال جاري به اوج خود رسيد. شايد اين التهابات به بهمن نرسيده فروكش كرد اما به زعم اغلب تحليلگران همچنان پتانسيل بازتوليد دارد و بايد براي آن راهكار جست.
همان زمان هم يكي از مهمترين راهكارهاي مطرحشده «گفتوگو» بود. عدهاي «گفتوگوي» مستقيم رييسجمهوري با مردم را پيشنهاد دادند. برخي از «گفتوگو» ميان جريانهاي سياسي كه پيشتر مطرح شدهبود ياد كردند، تعدادي «گفتوگو»هاي چندجانبه ميان مسوولان ارشد نظام را چارهاي براي آرام كردن فضاي ملتهب ميدانستند و...
به هر روي گرچه طرح «گفتوگو» طرحي تازه نيست اما همچنان و هنوز مورد تاكيد قرار ميگيرد. اسحاق جهانگيري ظهر ديروز طي سخناني در مراسم آيين نكوداشت هشتادمين سالگرد تاسيس كتابخانه ملي كه در تالار قلم اين مجموعه برگزار شد، از مضرات حذف « گفتوگو» سخن گفت و اينبار ترجيح داد منتقد رفتار دولت در تحقق اين امر باشد.
او بار ديگر يادآور شد كه بايد ميان اقشار مختلف ملت و دولت و نخبگان گفتوگوي ملي آغاز شود و حتي كتابخانه ملي را مكان خوبي براي شكلگيري اين گفتوگو دانست. جهانگيري اينبار به نكتهاي كليدي اشاره كرد و گفت: «متاسفانه گفتوگو از دستور كار ما حذف شده و به تعارض روي آوردهايم كه فشار سنگيني را به جامعه وارد ميكند.»
تعارض به جاي گفتوگو و فشار سنگين ناشي از آنكه به جامعه تحميل ميشود شايد همان علت شكلگيري پيشنهاد گفتوگوي ملي بود كه از سوي اصلاحطلبان مطرح شد اما با مخالفخوانيها و شرط و شروطگذاري جريان راست به محاق رفت.
البته اشاره جهانگيري اينبار تنها به جريانهاي سياسي نبود و پاي دولت را هم به ميان كشيد. جهانگيري با اشاره به اينكه ما به خودمان هم اين نقد را وارد ميكنيم كه به عنوان دولت، گفتوگويي با اصولگرايان، اصلاحطلبان و نخبگان نداريم و بايد خلأ گفتوگو را پر كنيم، گفت: «عبور از چالشها ممكن است و اصلاحات اقتصادي و سياسي كه بايد اتفاق بيفتد در همين چارچوب موجود ممكن ميشود ولي به عنوان پيشنياز، بايد سرمايه اجتماعي را ترميم و باب گفتوگو را باز كنيم كه مطمئنم اين امر با همدلي و همراهي نخبگان كشور ممكن ميشود.»
رويكردهاي توسعهمحور
اسحاق جهانگيري، معاون اول رييسجمهوري روز گذشته البته علاوه بر تاكيد به گفتوگو و نقد رويكرد دولت نسبت به اين موضوع به طرح موضوعات ديگري نيز پرداخت.
معاون اول رييسجمهوري توسعه سياسي، اقتصادي و فرهنگي را از جمله اهداف دولت دانست و گفت «من به عنوان فردي كه در دولت مسووليت مهمي دارم فكر ميكنم براي جامعه ايراني دو رويكرد مهم در مسير توسعه وجود دارد؛ يكي رويكرد نهادمندي و تاريخداري و ديگري رويكرد فراهم كردن زمينههاي نشاط و تعلقخاطر و بيدار كردن اميد در شهروندان.»
او همچنين تاكيد داشت كه «بهشدت به اين دو موضوع نيازمنديم كه هم نهادهاي مدني و مردمي فعاليت مستمر داشته باشيم و هم نشاط را در جامعه بالا ببريم و بدانيم كه هيچ آسيبي به توسعه، بزرگتر از جوانمرگي نهادهاي فرهنگي، مدني، اجتماعي، علمي و سياسي نيست، مخصوصا در حوزه فرهنگي كه نهادهاي مردمي در صورت استمرار، نقش حياتي در فرآيند توسعه كشور دارند.»
جهانگيري با اظهار تاسف از اينكه نهادهاي فرهنگي در جامعه به سرعت از ميان ميروند، تشريح كرد كه در چنين وضعيتي امكان انتقال تجربيات آن نهادها ميسر نميشود چرا كه اين نهادهاي فرهنگي هستند كه احساس تعلق به ايران، اسلام و جامعه را شكل ميدهند و اينها هستند كه محل تعامل نخبگان و انديشمندان ما ميشوند و هويت ما را ميسازند.
او به ميل به شادي و نشاط در زندگي در جامعه اشاره كرد و اين موضوع را عاملي حياتي براي جامعه دانست كه ميتواند توسعه را رقم بزند. جهانگيري بيان كرد كه يكي از شاخصهاي توسعه ميزان شادي و اميد به زندگي در جوامع است و همچنين ابراز اميدواري كرد كه صداوسيما و رسانهها كمك كنند تا شادي و نشاط در جامعه جريان پيدا كند.
جهانگيري در بخش ديگري از سخنان خود همچنين با اشاره به جايگاه كتاب و فرهنگ در تمدن و فرهنگ ايراني گفت: «كتاب مظهر انديشه و عقلانيت است و نوع برخورد جوامع و حكومتها با انديشه و كتاب با ميزان توسعهيافتگي كشورها بستگي مستقيم دارند، جايي كه صاحبان انديشه، آرامش و امنيت و فرصت كاري خوب دارند قطعا ميزان توسعه بالاتر است و جايي كه براي اين موضوعات محدوديت ايجاد ميكنند تا مرحله توسعه فاصله دارند.»
معاون اول رييسجمهوري به سياستگذاري در عرصه كتاب هم اشاره و توصيه كرد: «بايد در عرصه كتاب، سياستي گشاده و باز داشته باشيم و به انديشه متفاوت و مخالف هم امكان فعاليت بدهيم تا انديشه خودمان توانمند بشود. انديشه و نقد در تعامل با هم فرهنگ جامعه را ميسازند و جامعه زنده يعني جامعهاي كه بروز استعدادها و بيان انديشهها را تاب ميآورد.»