• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4037 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۸ اسفند

تام كازير، كارشناس مسائل روسيه بحران روابط اتحاديه اروپا و روسيه را بررسي كرد

از ازدواج مصلحتي تا تقابل دو رويكرد

ميثم سليماني

 

 

روابط ميان روسيه و اروپا در طول سال‌هاي اخير در شرايط بحراني قرار گرفته است. پس از بحران اوكراين در سال 2014 و تصرف كريمه توسط روسيه، تحريم‌هاي شديدي از سوي اروپا عليه روسيه وضع شد و اكنون روابط ميان دو طرف در شرايط عادي قرار ندارد. از همين رو زمينه‌هاي ايجاد اين بحران و راه‌حل برون‌رفت از آن از اهميت بسيار بالايي برخوردار است. روز يكشنبه 6اسفند 1396 بنياد مطالعات قفقاز نشستي را تحت عنوان «سياست اتحاديه اروپا در قبال روسيه» برگزار كرد. در اين نشست دكتر تام كازير، رييس سابق مدرسه مطالعات بين‌الملل بروكسل كه اكنون در سمت معاون مركز اروپاي جهاني دانشگاه كنت فعاليت مي‌كند، به اظهارنظر پرداخت. وي بحث خود را از جايگاه روسيه براي اروپا و بالعكس آغاز كرد و گفت: روابط روسيه و اروپا از قدمت بسيار زيادي برخوردار است، زيرا در دوره‌اي روسيه در قلب اتفاقات اروپا قرار داشت به مانند جنگ جهاني دوم و در دوره‌اي به مانند شوروي در انزوا قرار داشته است. اما پس از فروپاشي شوروي احياي روابط با روسيه مجدد به دستور كار اتحاديه اروپا بازگشت ولي پرسشي كه در اين سال‌ها به وجود آمده اين است كه روسيه چه نقشي را مي‌تواند در تعامل يا تقابل با اتحاديه اروپا ايفا كند. در واقع اتفاقات چند سال اخير منتهي به آن شده است كه عملا روسيه بيش از گذشته از اروپا فاصله بگيرد. وي در ادامه عنوان كرد: در دهه 90 روابط اتحاديه اروپا و روسيه مبتني بر اراده معطوف به همكاري بود و هرچند در دوره‌هاي ديگر اين شرايط تا حدودي تغيير كرد اما بحران اوكراين تبديل به عاملي شد كه دو طرف پس از فروپاشي شوروي رو‌در‌روي هم قرار بگيرند. از همين رو عبور از اين بحران اهميت بسيار زيادي براي دو طرف دارد چرا كه طرفين منافع مشترك زيادي با يكديگر دارند. طبق آمار 70 درصد صادرات گاز روسيه به اروپا است و روسيه عملا بيش از 30 درصد گاز اروپا را تامين مي‌كند و اين نشان از احتياج دو طرف به يكديگر دارد و ضرورت حل اين بحران احساس مي‌شود.

روابط پس از فروپاشي

به گفته كازير، روابط ميان روسيه و اروپا پس از فروپاشي را مي‌توان در سه سطح بررسي كرد؛ بخش اول مربوط به دهه 90 ميلادي پس از فروپاشي است كه روابط مبتني بر همكاري شكل گرفته است. در آن دوره روسيه با بي‌ثباتي داخلي و بحران‌هاي مالي و ديپلماتيك دست‌ و پنجه نرم مي‌كرد و اين در حالي است كه اتحاديه اروپا در آن دوران در اوج ثبات قرار داشت و همين موضوع يك رابطه نامتقارن را شكل داده بود و در چنين شرايطي روسيه سعي مي‌كرد تا شاگرد خوب كلاس اروپايي شدن باشد. اين استاد دانشگاه در بخش دوم روابط را بين سال‌هاي 2004تا 2013 مي‌داند كه اسم آن را مي‌توان رقابت و عمل‌گرايي دانست. او در اين باره مي‌گويد: در اين دوره روابط به سمت تعادل و برابر شدن سوق پيدا مي‌كند. نقطه عطف اين دوره توسعه ارضي اتحاديه اروپاست و روسيه عنوان مي‌كند كه نمي‌خواهد تنها يك همسايه اتحاديه باشد. روسيه نمي‌خواهد شرايط سابق را بپذيرد و قصد دارد يك روابط راهبردي و استراتژيك با اتحاديه اروپا تعريف كند. در آن دوره يكسري نزديكي‌ها و توافق‌هايي ميان دو طرف ايجاد مي‌شود اما برخي اتفاقات تا حدودي اين موضوع را تحت تاثير قرار مي‌دهد؛ موضوعاتي همچون مداخله نظامي ناتو در كوزوو و انقلاب‌هاي رنگي در كشورهاي اروپاي شرقي در اين دوره، روسيه را به سمت يك تقابل در رابطه با اتحاديه اروپا سوق مي‌دهد و روسيه را بيش از هر زمان ديگري نگران توسعه ناتو مي‌كند. پارادوكس اصلي اين دوران فضاي قبل از بحران اوكراين است. در اين دوره ما از يك طرف شاهد بحران‌ها، عدم اعتماد و احساس رقابت ميان طرفين هستيم. اما از سوي ديگر همكاري و شراكت ميان طرفين نهادينه مي‌شود و تجارت ميان دو طرف نيز گسترش پيدا مي‌كند و همچنين شمار ديدارهاي مقام‌هاي بلند‌پايه روس با مقام‌هاي اروپايي نيز بسيار چشمگير بود. مجموعه اين شرايط يك تناقض در روابط را نشان مي‌داد. وي در ادامه گفت: بخش سوم مربوط به پس از بحران اوكراين است، در اين زمان روابط دو طرف به يك تقابل مي‌رسد كه تقابل را نه با اروپا بلكه مي‌توان يك رويارويي با غرب دانست. در چنين شرايطي سوال به وجود مي‌آيد كه چرا فضاي تعامل و همكاري به يك تقابل منجر مي‌شود. اين اتفاق دلايل ساختاري و نگراني‌هايي است كه از سوي روسيه پس از فروپاشي شوروي به وجود آمده است. اروپايي‌ها در طول اين سال‌ها تلاش كردند ساختارهاي خود را گسترش دهند و به ساير نقاط اروپا از جمله اروپاي شرقي توسعه دهند و كشورهايي همچون مجارستان، لهستان و تعداد زيادي از اين كشورها را در حوزه نفوذ خود قرار دادند و سياست نفوذ و جداسازي اروپاي شرقي از بلوك شوروي سابق را دنبال كردند. اما نگراني اصلي روسيه با توسعه اروپا نيست و تا حدودي نيز از آن در اروپاي شرقي استقبال كرد، اما نگراني اصلي براي روسيه توسعه ناتو و سپر دفاع موشكي بود. اگر نقشه‌هاي ناتو را مورد بررسي قرار دهيم، متوجه مي‌شويم كه توسعه به حدي رسيده است كه در مواردي هم مرز با روسيه يا نزديكي اين كشور رسيده است. اعتراض روسيه به توسعه ناتو نيز از زمان پوتين رخ نداد بلكه بوريس يلتسين، رييس‌جمهور وقت روسيه درسال 1995 ميلادي انتقاد از توسعه ناتو را مطرح كرد و اگر ناتو قصد داشت اين روند را ادامه دهد قطعا به نقطه برخورد با روسيه مي‌رسيد.

همكاري براساس منافع متقابل

كازير در خصوص جنس روابط روسيه و اتحاديه اروپا مي‌گويد: واقعيت آن است نزديكي روابط روسيه و اتحاديه اروپا در دهه 90 ميلادي يك ازدواج مصلحتي بود كه روابط برمبناي منافع متقابل شكل گرفت، هرچند كه اختلافات و نگراني‌ها كماكان ادامه داشت. اما حالا بايد ديد كه چه شد به نقطه تقابل در بحران اوكراين رسيديم. ريشه‌هاي اين برخورد را مي‌توان تقابل دو پروژه دانست. منطق رقابت مبتني بر تغييرات سياست خارجي هم در اروپا و هم در روسيه بود. در اين ميان دو پروژه اتحاديه اروپا و اتحاديه اوراسيايي رودر روي هم قرار گرفتند و اين موضوع در اوكراين نمود پيدا كرد. واقعيت آن است كه سياست خارجي روسيه يك جاه‌طلبي و يك آرزوي ثابت بعد از فروپاشي داشت كه به يك قدرت بزرگ تبديل شود. اما راهبرد روسيه در طول دوران پس از فروپاشي تغيير كرده است. با نگاه به اسناد بالادستي روسيه در دهه 90 شاهد آن هستيم كه سياست اين كشور معطوف به شرايط و بحران‌هاي داخلي خود بوده است. اما اين شرايط به مرور تغيير كرد. روسيه در آن دوران سعي كرد خود را با شرايط موجود صحنه بين‌الملل تطبيق دهد اما پس زده شد، اما اكنون رويكرد تجديد‌نظر‌طلب روسيه هژمون امريكا را به چالش كشيده است. روسيه در دهه 90 ميلادي به دنبال درگيري‌هاي نظامي و چالش عمده خارجي نبود. اما با آمدن پوتين بر مسند قدرت در روسيه بازي اقتصادي را آغاز كرد و از ابزار انرژي در راستاي يك ابزار ديپلماتيك استفاده كرد و اكنون به عنوان يك تغيير‌دهنده صحنه بازي در چالش‌هاي بين‌المللي ورود پيدا مي‌كند.

تقابل دو رويكرد

اين كارشناس مسائل روسيه در ادامه افزود: در چارچوب دايناميك تقابل، از سمت اروپا پروژه مشاركت شرقي دنبال مي‌شد. به مانند يك توافق تجارت آزاد كه با گرجستان و اوكراين مطرح بود. روسيه نيز در طرف مقابل به دنبال ايجاد اتحاديه اوراسيا بود و در اين چارچوب اوكراين براي روسيه از اهميت بسيار بالايي برخوردار بود. بايد اين واقعيت را پذيرفت كه اين دو طرح همگرايي نمي‌تواند به شكل همزمان بايكديگر اجرا شود چرا كه قطعا يك كشور نمي‌تواند استانداردي دو‌گانه را با دو اتحاديه متفاوت دنبال كند. از همين رو هنگامي كه اوكراين اتحاديه اروپا را انتخاب كرد شرايط منجر به اين اتفاق شد. بحران اوكراين اتفاقي لحظه‌اي نبود بلكه مجموعه‌اي از اتفاقاتي بود كه در اوكراين نمود پيدا كرد. در آن دوران ياناكوويچ، رييس‌جمهور وقت اوكراين، قصد داشت توافق با اروپا را به امضا برساند اما به ناگاه بحث پيوستن به اتحاديه اوراسيا مطرح شد كه با اعتراضات گسترده مردمي و كنار رفتن دولت ياناكوويچ در اوكراين همراه شد. در پاسخ به اين اتفاق نيز همكاري‌ها با روسيه متوقف شد و در نهايت به تحريم‌ها عليه روسيه منتهي شد. در خصوص مساله اوكراين دو برداشت متفاوت وجود دارد. از نگاه غربي اتفاقات در اوكراين يك موضوع دموكراسي خواهانه بود در صورتي كه روسيه آن را كودتايي عليه ياناكوويچ مي‌داند.

چشم‌انداز بحران

كازير در مورد چشم‌انداز بحران اوكراين نيز گفت: اگر طرفين به دنبال حل جامع اين موضوع نباشند، اتفاق اوكراين مي‌تواند در هر يك از كشورهاي جدا شده از شوروي نيز مجدد تكرار شود. پروژه توسعه اروپايي اگر بناباشد به يك مرز و نقطه جدايي بدل شود، منجر به تقابل مي‌شود و بايد به كشوري مثل اوكراين در مرز ميان روسيه و اروپا اجازه همكاري با دو طرف داده شود. در حال حاضر راه‌حل اين موضوع تنها توافق مينسك است كه بر سر اجراي آن يك مشكل وجود دارد كه آن خودمختاري به شرق است. اما هيچ دولتي با توجه به شرايط موجود و افكار عمومي حاكم بر اوكراين زير بار اين موضوع نمي‌رود چرا كه دولت با پذيرش اين موضوع حتي نمي‌تواند دوره خود را به پايان برساند. از طرفي روسيه نيز بايد مرزهاي بين‌المللي را به رسميت بشناسد و به آن احترام بگذارد. اما براي رسيدن به يك راه‌حل دو طرف بايد هزينه بپردازند كه هيچ كدام حاضر به اين اتفاق نيستند. در شرايط كنوني نيز هيچ چشم‌اندازي براي كاهش تحريم‌ها عليه روسيه وجود ندارد، ولي تعاملات ميان دو طرف كماكان وجود دارد. مقام‌هاي بلند پايه روسيه و كشورهاي اتحاديه اروپا با يكديگر ديدار مي‌كنند، ولي ماجرا در همين سطح باقي مي‌ماند و نمي‌توان انتظار پايان بحران را داشت. كارشناسان و ديپلمات‌ها در بروكسل نيز چشم‌اندازي براي بازگشت كريمه به اوكراين نمي‌بينند. اگر به همين شكل شرايط پيش برود، كريمه در توافق‌هاي آتي تنها به يك پانوشت تبديل مي‌شود، كه كريمه توسط اتحاديه اروپا جزيي از خاك روسيه به رسميت شناخته نمي‌شود، اما دو طرف به تعاملات خود ادامه مي‌دهند. وي در ادامه تاكيد كرد: اگر بخواهيم به شكلي مثبت‌تر به موضوع نگاه كنيم، اتحاديه اروپا حوزه‌ها و منافع مشتركي با روسيه دارد. به خصوص در زمينه انرژي كه دو طرف به يكديگر نيازمند هستند. در سال‌هاي اخير نيز هرچند شاهد نزديكي روسيه و چين هستيم، اما هنگامي كه چين بخواهد به فضاي پيراموني روسيه نفوذ كند، مسكو اين موضوع را تحمل نمي‌كند و به اين ترتيب دو طرف به چالش مي‌رسند و در چنين شرايطي اتحاديه اروپا مي‌تواند بهترين گزينه براي روسيه باشد كه به آن نزديك شود. اكنون نيز روسيه به توافق اروپا و ارمنستان واكنش چنداني نشان نداد و مشخص مي‌شود كه روسيه قصد دارد آستانه تحمل را افزايش دهد و اين نشان از پذيرش همكاري است كه اين موضوع از سمت روسيه را مي‌توان مثبت ارزيابي كرد.

 

 

اتحاديه اوراسيايي در برابر اتحاديه اروپا

كازير در خصوص ساختار اتحاديه اوراسيايي مي‌گويد: اتحاديه اوراسيايي يك كپي‌برداري از اتحاديه اروپاست كه روسيه علاقه‌مند است در اين چارچوب عمل كند. سرگئي لاوروف نگاه توسعه اقتصادي اروپا را به شكلي منفي براي نفوذ در اروپاي شرقي مي‌داند و هيلاري كلينتون، وزير خارجه امريكا نيز اتحاديه اوراسيا را تلاش روسيه براي احياي شوروي مي‌داند. ولي بايد به اين نكته توجه كرد كه هدف طرح مشاركت شرقي اتحاديه اروپا تاثيرگذاري در فضاي پيراموني روسيه است. همچنين ديگري پنداري و تفاوت روسيه براي اتحاديه اروپا مشكل جدي ميان دو طرف بود. هرچند كه روسيه تمايل داشت تا روابط خوبي با اروپا داشته باشد و وعده‌هايي نيز به آنها داد. اما اتحاديه اروپا توافق‌هاي همكاري با كشورهايي همچون مولداوي و گرجستان به امضا رساند؛ كشورهايي كه به نوعي جزو محيط پيراموني و تحت نفوذ روسيه محسوب مي‌شدند. از همين رو روسيه بيش از پيش نگران قدرت نفوذ خود بود. وي در ادامه افزود: راهبردهاي روسيه از زمان فروپاشي شوروي در طول دوران تغيير كرده است. اتحاديه كشورهاي مشترك‌المنافع براي روسيه سودي نداشت. در اين چارچوب و با استفاده از تجربه‌هاي گذشته سعي كرد متحدان اندك اما مهمي داشته باشد. اما نكته ديگر اين است كه تجربه اوكراين موجب شد نه تنها دولت اين كشور از دايره روسيه خارج شود بلكه يك تاثير منفي بر متحدان روسيه گذاشت. لوكاشنكو، رييس‌جمهوري بلاروس نگران تكرار تجربه اوكراين در خصوص بلاروس است از همين رو تا حدودي درهاي خود را به روي اروپا باز كرده است و رويكرد معطوف صرف به روسيه خود را تا حدودي تغيير داده است. كازير در خصوص تصرف كريمه گفت: اتفاقي كه در كريمه از سوي روسيه رخ داد نقض مرزهاي اروپايي بود. اين اولين اقدام بود كه بعد از مصالحه و تفاهم 1975 هلسينكي كه مرزهاي اروپايي را مشخص كرده است و يك نوع ضربه جدي به اتحاديه اروپا محسوب مي‌شود. هرچند روسيه دولت اوكراين را به اروپا باخت اما تلاش كرد كه با حضور در شرق اهميت اوكراين را براي اروپا كاهش دهد. از سوي ديگر هرچند ماجراي اوكراين براي روسيه آورده‌هايي داشته است اما در بلندمدت هزينه‌هاي اين موفقيت سنگين خواهد بود. اعتماد كشورهاي جداشده از شوروي سابق از‌جمله بلاروس نسبت به روسيه كاهش مي‌يابد و با اين اقدام تاكيد هميشگي روسيه بر مرزها و قوانين بين‌المللي را بي‌تاثير مي‌كند و نسبت به روسيه يك بي‌اعتمادي به وجود مي‌آورد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون