پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در هشتم اسفند ماه 1358، امورتربيتي در درون آموزش و پرورش با ابتكار و تدبير شهيدان رجايي و باهنر، فعاليت خود را آغاز كرد. اين دو شهيد بزرگوار كه آموزش و پرورش را به خوبي ميشناختند، تدبيرشان اين بود كه براي پيشگيري از نفوذ انديشههاي انحرافي، گروهكهاي الحادي، ماركسيستي و التقاطي، بايد گروههاي متشكلي از نيروهاي متعهد، متدين، انقلابي و عاشق امام خميني و جمهوري اسلامي، وارد مدارس كشور شوند و در كنار معلمان متعهد و طرفدار انقلاب، با حفظ و ترويج ارزشهاي انقلاب اسلامي در مقابل اين گروهكها با منطق و استدلال بايستند. نسل اوليهاي امورتربيتي اغلب دانشجويان، طلاب و نيروهاي متعهدي بودند كه دغدغه مسائل فرهنگي و تربيتي را داشتند، بدون ساختار سازماني و براساس عشق و علاقه و بدون چشمداشت مادي، از طريق فراخوان جذب شدند. شبانهروز در مدارس تلاش كردند و در مقابل نفوذ فكري گروهكها و طاغوتزدايي از مدارس جانانه ايستادند. بسياري از اين عزيزان در طول دوران دفاع مقدس نيز به درجه رفيع شهادت نائل شدند و برخي هم با تثبيت ارزشهاي انقلاب در مدارس به نهادهاي انقلابي ديگر براي ادامه خدمت پيوستند. ميتوان گفت: در دوره اول، تشكيلات نوپاي امور تربيتي در مدارس چهار هدف عملياتي و اساسي را به عهده داشت:
1- طاغوتزدايي از مدارس و مقابله با نفوذ فكري گروهكها
2- بسط وگسترش تعليم و تربيت اسلامي
3- انجام فعاليتهاي پرورشي و فوق برنامه
4- حضور در صحنههاي حمايت از انقلاب اسلامي به ويژه دفاع مقدس
در يك جمعبندي منصفانه، بايد امورتربيتي را در اين دوره موفق ارزيابي كرد كه شاهد اين مدعا، حذف انديشههاي انحرافي گروهكها از مدارس و تقديم 411شهيد از بين 5000 شهيد فرهنگي، در طول دوران دفاع مقدس و گرم نگه داشتن فضاي مقاومت در جامعه و مدرسه است. پس از پذيرش قطعنامه در دوران دفاع مقدس، امور تربيتي وارد مرحله جديدي از فعاليتها در مدارس شد. پيوستن نيروهاي جديد فارغالتحصيل تربيت معلم رشتههاي مرتبط، ساختارمند شدن تشكيلات امور تربيتي در سطح ستاد، استان، منطقه و مدرسه، تدوين شرح وظايف جديد، همراهي مربيان تربيتبدني و بهداشت و مشاوران مدارس، توسعه فعاليت اردويي و اردوگاهها و كانونهاي فرهنگي و تربيتي، گسترش فعاليتهاي فرهنگي و هنري، مسابقات و جشنوارهها، ظهور و تولد تشكلهاي جديد دانشآموزي، شوراهاي دانشآموزي، سازمان دانشآموزي و... حوزه فعاليتهاي پرورشي را بسيار گسترده كرد، ولي به تناسب اين گستردگي، امكانات و منابع آن، حتي در برخي موارد كمتر از گذشته شد. از طرفي مسائل مدرسه و دانشآموزان و سطح توقع كاملا متفاوت شد، هجمه فرهنگي دشمنان انقلاب اسلامي هم به جهت شكست در دوران گذشته، تغيير پيدا كرد و پيچيدهتر شد و اينبار براي تغيير مسير نسل جديد با بسيج امكانات، به شيوههاي به اصطلاح مدرنتري متوسل شدند. سربازان عاشق و مشتاق خدمت در سنگر امور تربيتي و برنامهريزان آن، از طرفي در محاصره يك حمله وسيع نامريي از طرف دشمن قرار گرفتند، از طرف ديگر هم مورد بيمهري برخي حاميان داخلي كه ماموريت امور تربيتي را پايان يافته تلقي ميكردند و از سوي ديگر حضور در صحنه و ميدان بدون مهمات و امكانات محدود و مستهلك شده با سطح توقع بالاي مخاطبان، والدين وجامعه و رسانهها و باز در يك تحليل منصفانه بايد ميزان موفقيت امروز امور تربيتي را با امكانات داده شده به آن سنجيد. برخي به غلط كل موفقيت يا عدم موفقيت در تربيت را به امور تربيتي نسبت ميدهند، در حالي كه امور تربيتي، متولي بخش محدودي از انجام فعاليتهاي گسترده نظام تعليم و تربيت، در مدارس بوده و به همان ميزان، بايد مورد ارزيابي قرار گيرد و اما بقا و توسعه فعاليتهاي امور تربيتي در فرداي مدارس كشور به عوامل زير بستگي دارد:
1- اجراي كامل قانون احياي امور تربيتي خصوصا: گزينش، آموزش و نگهداشت نيروي انساني مومن، متخصص و باانگيزه
2- تامين منابع مورد نياز فعاليتهاي پرورشي به همراه توسعه، بازسازي، نوسازي و شادابسازي فضاهاي پرورشي
3- ايجاد پيوند مستمر حوزههاي فناوري وفضاي مجازي، با فعاليتهاي حوزه پرورشي
4- مدرسهمحور كردن فعاليتهاي پرورشي با احياي سرانه پرورشي مدارس
5- جدي گرفتن تشكلهاي دانشآموزي و مشاركت دادن آنها در فعاليتهاي مدرسهاي
6- توزيع متوازن فعاليتهاي پرورشي در تمامي ساحتهاي تربيتي با بازنگري برنامههاي موجود
7- حذف برخي فعاليتهاي كمبازده و تعريف فعاليتهاي نوين و جديد پرورشي با تاكيد بر استفاده از هنر و امكانات فضاي مجازي
8- تغيير نقش مربي تربيتي در مدرسه از مجري فعاليتها، به راهبر تربيتي.
9- حذف گزارشگيريهاي صوري و تدوين و اجراي نظام ارزشيابي حضوري
10-توسعه مشاركت خانوادهها در برنامهها و فعاليتهاي پرورشي.
معاون اسبق پرورشي و فرهنگي وزارت آموزش و پرورش