• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3191 -
  • ۱۳۹۳ پنج شنبه ۷ اسفند

بررسي اركان امنيت ملي در گفت‌وگوي «اعتماد» با كنعاني مقدم:

مردم، قدرت ملي و باورمندي به ارزش‌ها

     مريم وحيديان/ امنيت ملي دغدغه مهمي است كه بر تمام فعاليت‌هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي تاثيرگذار است. رفتارها و كنش‌هاي جريانات فكري و سياسي در كشور مي‌تواند متضمن امنيت ملي يا در تعارض با آن باشد. اما نقش و جايگاه مردم به عنوان مهم‌ترين بازيگران عرصه عمومي در اين ميان چگونه مي‌تواند حافظ امنيت ملي باشد ودر ارتقاي آن به نظام سياسي كمك كند؟ از سوي ديگر بايد توجه داشت عرصه عمل به ويژه در حوزه سياست گاه به مرزهاي باريكي مي‌رسد كه يك جمله مي‌تواند امنيت ملي را به مخاطره اندازد يا آن را استحكام بخشد. حسين كنعاني مقدم، فعال سياسي اصولگرا از ديدگاه خود به تعريف امنيت ملي و شرايط حفظ و ارتقاي آن پرداخته است. او در گفت‌وگو با «اعتماد» مي‌گويد: تجربه نشان داده است كه كشور ما با اينكه تحت فشارها تخريب‌ها و تهديدهاي خصمانه دشمن قرار گرفته است اما كشوري با ثبات و با امنيت است. دليل آن اين است كه پايه‌هاي اين امنيت قدرت ملي و باورهاي مردم است. اين فعال سياسي اصولگرا معتقد است در حوادث و بحران‌ها در كشور شاهد اين بوديم كه اين مردم بودند كه امنيت را برقرار كردند.

 امنيت ملي را چطور تعريف مي‌كنيد؟ امنيت ملي چه زير مجموعه‌هايي دارد؟ آيا معيارهاي يك جامعه نا‌امن با توجه به شرايط در كشورها متفاوت است؟

به عقيده من امنيت يك مقوله نسبي است و نمي‌توانيم به صراحت بگوييم كه جامعه‌اي امن يا ناامن است بلكه برآيند احساسي كه در مردم يك جامعه از احساس امنيت خود دارند نشان‌دهنده امنيت در جامعه است. در بحث امنيت مقوله‌هاي متفاوتي را بايد مورد بررسي قرار داد. نوعي از امنيت، امنيت سرزميني است. به اين معنا كه كشور مورد تعرض كشورهاي ديگر قرار نگيرد يا ما مورد اقدامات تروريستي قرار نگيريم. نوع ديگري از امنيت، امنيت اجتماعي است. به اين معنا كه گروه‌هاي اجتماعي فضايي را براي فعاليت‌هاي خود فراهم ببينند و افراد در جامعه اين احساس را داشته باشند كه در يك فضاي سالم و امن كار مي‌كنند. امنيت اقتصادي نوع ديگري از آن است. به هر حال مردم يك جامعه بايد در مسير فضاي اقتصادي امن و كسب و كار سالم قرار بگيرند. اگر با مشكلي در مسير اقتصادي خود مواجه شدند بتوانند حق و حقوق خود را بگيرند و با بي‌عدالتي اقتصادي مواجه نشوند. فقر، بيكاري، تورم و ركود در كشور وجود نداشته باشد. همه اينها در حوزه امنيت اقتصادي مردم قرار مي‌گيرد. نوع ديگر امنيت، امنيت سياسي است. وقتي كه شخصي فعاليت سياسي انجام مي‌دهد، بايد احساس كند كه اين فعاليت و مشاركت سياسي او هزينه‌اي براي او ندارد و اگر در چارچوب قانون حركت كند، مي‌تواند در يك فضاي امن و آرام بدون تنش و چالش به فعاليت‌هاي خود را ادامه دهد. بخش ديگر امنيت، امنيت قضايي است. اينكه مردم احساس كنند وقتي كه وارد سيستم قضايي مي‌شوند به حقوق حقه خود مي‌رسند و در دست اندازهاي قضايي گرفتار نمي‌شوند. اينها بخش‌هاي گوناگون امنيت يك كشور است و بسيار مهم است اما به عقيده من چيزي كه بسيار مهم و ويژه است امنيتي نبودن كشورهاست. اين در عين ارتباط با بحث امنيت در جامعه با آن تفاوت‌هاي مهمي دارد. اينكه مردم يك كشور احساس كنند تحت فشار و مراقبت و تفتيش عقايد هستند و محدوديت‌هايي در زمينه‌هاي گوناگون دارند نتايج بدي را به بار مي‌آورد. نتيجه ايجاد فضاي امنيتي در ميان مردم كاهش مشاركت مردمي و در پي آن كاهش حضور مردم در پاي صندوق‌هاي راي است و براي كشور بسيار مضر است. ما بايد تلاش كنيم فضاي كشور غير امنيتي بماند و مردم احساس امنيت داشته باشند.

 در واقع شما معتقديد كه امنيت سياسي نه تنها متوجه سياسيون مي‌شود بلكه متوجه مردم نيز هست؟ نه تنها سياسيون در فعاليت‌هاي سياسي خود نوعي از امنيت را احساس مي‌كنند، مردم نيزبايد امنيت سياسي داشته باشند. در واقع فضاي امنيتي كه اشاره كرديد، در حوزه امنيت سياسي قرار مي‌گيرد و در قبال مردم اجرا مي‌شود؟

بله. كساني كه در اين حوزه فعاليت مي‌كنند، بايد احساس كنند كه درچارچوب قانون و حقوق‌شان مورد حمايت نظام است و مردم هم همين احساس را داشته باشند. فضا نبايد طوري تصوير شود كه مردم احساس كنند در يك چارچوب بسته هستند و نمي‌توانند در سرنوشت كشور موثر باشند. حضور مردم پاي صندوق‌هاي راي نيازمند نوعي احساس امنيت سياسي از جانب آنان است.

 اگر بخواهيم به كشور خودمان بپردازيم به نظر شما چه متغيرهايي در امنيت ملي ايران وجود دارد؟

تجربه نشان داده است كه كشور ما با اينكه تحت فشارها، تخريب‌ها و تهديدهاي خصمانه دشمن قرار گرفته است اما كشوري با ثبات و با امنيت است. دليل آن اين است كه پايه‌هاي اين امنيت قدرت ملي و باورهاي مردم است.

 در واقع امنيت مرزها كه در ابتدا اشاره كرديد؟

بله. ما در دفاع مقدس اين تجربه را به دست آورديم و نمودي از قدرت مردمي را مشاهده كرده‌ايم. در حوادث و بحران‌ها در كشور شاهد اين بوديم كه اين مردم بودند كه امنيت را برقرار كردند. بسيار مهم است كه در كشورها پايه‌هاي امنيت ملي و مرزها مردم باشند. ما ديديم كه در بسياري از كشورها به دليل اينكه حمايت مردمي را نداشتند نتوانستند در مقابل بحران‌هاي اجتماعي و تهاجم كشورها مقابله كنند و فرو ريختند. اين راهي بود كه امام بنا گذاشت و مقام معظم رهبري آن را ادامه مي‌دهند و با اتكا به قدرت مردم بوده كه تا ايجا نيز پيش آمده است. با قدرت مردم است كه مي‌توانستند بر مشكلات غلبه كنند.

 قدرت مردم چه معنايي دارد؟

يكي ازپايه‌هاي اقتدار يك نظام نيروهاي مسلح و ارتش است. بعد ديگر آن حضور مردم و مشاركت مردم در ساختار حاكميت است كه با حمايت و راي خود ساختار حاكميتي را مي‌سازند. مردم هستند كه اقتدار نظام را مي‌سازند و همين اقتدار است كه باعث مي‌شود نيروهاي مسلح هم در مرزها بتوانند از كشور دفاع كنند و كار آنان نيز موثر باشد.

 آيا مي‌توانيم اين نتيجه را بگيريم كه امنيت سياسي مردم مي‌تواند امنيت مرزهاي يك كشور را نيز بالا ببرد؟ يعني كشوري كه مردم را در سرنوشت سياسي خود بازي مي‌دهد در واقع امنيت مرزهاي خود را نيز تامين كرده است؟
در ساختار امنيت ملي عنصر اصلي حضور مردم در صحنه و شركت آنان در پاي صندوق‌هاي راي است و اگر اين عنصر كم رنگ شود پايه‌هاي اقتدار نظام كه يكي از آنها نيز نيروهاي مسلح است، سست خواهد شد. وقتي مردم يك كشور حامي سرزمين خود هستند بزرگ‌ترين ارتش‌ها هم نمي‌تواند آن سرزمين را شكست دهد. اگر در زمان دفاع مقدس توانستيم موفق عمل كنيم دليل مهم آن مردم و اقتدار مردم بود. بنابراين تامين امنيت سياسي مردم بسيار مهم است.

 برداشت نخبگان سياسي و غيرسياسي در ترسيم فضاي امنيتي كشور چه تاثيري مي‌تواند داشته باشد؟

همان‌طور كه اشاره كردم ما نبايد فضاي كشور را از شكل سياسي خارج كنيم بلكه مردم بايد احساس امنيت داشته باشند.

 متولي اين كار چه كسي است؟

ممكن است ما اقداماتي در ساختارهاي سياسي، نظامي و ديگر ساختارها انجام بدهيم كه مردم احساس كنند، فضا امنيتي شده است و اين باعث كاهش مشاركت مردم مي‌شود اما مردم بايد احساس امنيت داشته باشند. بايد احساس كنند در چارچوب قانون اساسي به حقوق حقه خود چه در زمينه سياسي و چه در زمينه اجتماعي مي‌رسند. اين مساله خود ايجاد فضاي امن مي‌كند. فرق فضاي امن با فضاي امنيتي اين است كه فضاي امنيتي ساختاري ساختگي و مجزا شده است. فضاي امن اين است كه مردم در كنار امنيتي كه احساس مي‌كنند باعث شكوفايي و رونق حركت توسعه مي‌شوند. اين دو لبه ايجاد امنيت است كه كاملا هم با هم متفاوت است و در ديدگاه كلان به يك كشور مي‌تواند مشابه جلوه كند اما در معنا و محتوا كاملا مجزا هستند.

 نقش نخبگان در شكل دهي و استمرار فضاي امن كشور چيست؟

نخبگان اثر بسيار مهمي در استقرار و تداوم فضاي امن يك كشور دارند. اگر نخبگان ما در چارچوب قانون عمل نكنند، قانونگريز باشند و فرا‌قانوني فكر كنند فضاي سياسي كشور غبارآلود مي‌شود. فضاي اتهام و اضطراب باعث مي‌شود كه خيلي‌ها از مشاركت در نهادهاي سياسي و مدني خودداري كنند. اگر نخبگان درست عمل كنند و در چارچوبي قانوني فعاليت‌هاي خود را سامان دهند قطعا شاهد فضاي شاداب و پرشور مردمي خواهيم بود. مردم نيز در صحنه حاضر مي‌شوند.

 شما اشاره كرديد كه بخشي از امنيت سياسي متوجه سياسيون است و افراد تا زماني كه در چارچوب قانون عمل مي‌كنند مي‌توانند فعاليت سياسي بدون هزينه داشته باشند. آيا تامين امنيت سياسي سياسيون مي‌تواند امنيت ملي را هم تحت‌الشعاع قرار دهد؟

البته كار سياسي كردن هزينه دارد. ما بايد به دنبال اين باشيم كه هزينه آن را كاهش دهيم و سعي كنيم كه مردم در امور سياسي مشاركت كنند و احساس كنند كه در اقدامات سياسي كشور مي‌توانند سهيم باشند. اگر مي‌خواهيم فضاي مشاركت سياسي مردم را فراهم كنيم بايد بدانيم كه قطعا نخستين سوالي كه براي مردم ايجاد مي‌شود اين است كه آيا مسيري كه به دنبال نخبگان طي مي‌كنند باعث افزايش امنيت ملي‌شان مي‌شود يا باعث ايجاد چالش و فتنه مي‌شود. در اين شرايط مردم هستند كه تصميم مي‌گيرند.

 يعني شما معتقديد كه مردم در راه‌هاي پرهزينه در پي نخبگان سياسي نخواهند رفت؟

بله. به هر حال مردم به رهبران سياسي خود توجه مي‌كنند و بر اساس نقشه راهي كه تعيين مي‌شود، حركت مي‌كنند. اگر اين نقشه راه غلط يا انحرافي باشد متضرر مي‌شوند. نهايتا باعث مي‌شود كه امنيت ملي ما به خطر بيفتد. به همين خاطر كساني كه تريبون دارند، احزاب و تشكل‌ها را در دست دارند، اثرگذاري زيادي در حركت مردم در ساختار سياسي دارند.

  اگر ميان گفتمان‌هاي سياسي و جناح‌هاي كشور تا ميزاني تنازع و تخاصم وجود داشته باشد، تا چه اندازه امنيت ملي را مورد خدشه قرار مي‌دهد؟ اگر جناح‌ها سوءظني به يكديگر داشته باشند چه خطراتي براي امنيت ملي دارد؟

يكي از هنرهاي سياستمداران اين است كه نگذارند كشور دچار شكاف و چالش و كشمكش سياسي شود. اينها باعث تضعيف اقتدار ملي و نشاط سياسي خواهد شد. هنر سياستمداران اين است كه بتوانند فضا را طوري معماري كنند كه حتي از چالش‌ها نيز قدرت بسازند. اينكه سياسيون خود دچار چالش شوند مشكل ايجاد مي‌كند. البته اين مساله منكر منافاتي با رقابت سياسي ندارد. بالاخره در فضاي سياسي كشور رقابت‌ها وجود دارد. تفاوت افكار وجود دارد و بايد به آن احترام گذاشت. اختلاف عقايد وجود دارد و از اين اختلافات بايد در توسعه كشور استفاده كرد. همين تضارب آرا ما را متوجه اشتباه‌مان مي‌كند و راه درست را مي‌سازد.

 آيا مي‌توان گفت كه حذف رقيب، رقابت سياسي ناسالم و اتهام به يكديگر در ميان جناح‌هاي كشور باعث ايجاد شكاف و چالش در كشور مي‌شود؟

رقابت سياسي در قاموس سياست داراي شرايطي است. در بحث رقابت‌هاي سياسي قواعد بازي بايد رعايت شود. اين قواعد بازي هم رعايت اخلاق در حوزه بازيگري‌هاي سياسي است. اگر به دور از اخلاق و با حذف رقيب از طريق افترا و تهمت و دروغ رفتار كنيم گرفتار نوعي آنارشيسم مي‌شويم اما اگر براساس رقابت سالم و طبق قواعد بازي حركت كنيم، هم در مردم ايجاد رغبت مي‌كنيم و هم رقابت سازنده براي توسعه كشور را دنبال خواهيم كرد. كساني كه خلاف قواعد بازي رفتار مي‌كنند تيشه به ريشه توسعه سياسي مي‌زنند. احترام به عقايد از مسائل مهمي است كه در سياست بايد رعايت شود.

 به عقيده جنابعالي مباني ديني و ارزشي چه تاثيري در بحث امنيت ملي دارد؟

كشور ما به دنبال مباني ارزشي و ايدئولوژيكي انقلاب كرده است و تلاش مي‌كند كه اين مباني را در حاكميت خود اعمال كند. البته ما به دنبال اين نيستيم كه يك دين حكومتي داشته باشيم بلكه به دنبال يك حكومت ديني هستيم؛ حكومتي كه دين و اخلاق در آن وجود داشته باشد. بر اين اساس ما نمي‌توانيم منادي تفكر لاييك و سكولار در كشور باشيم. مي‌خواهيم ساختار اسلامي را در كشور داشته باشيم. به نظر مي‌رسد قانون اساسي ما كامل است و بهترين الگو براي اجرا در كشور است. اگر بر‌اساس اين قوانين پيش برويم امنيت هم در كشور به وجود مي‌آيد.

 تاثير اين مباني در فضاي امنيت ملي چطور است؟

به عقيده من مباني ديني مي‌تواند تاثير وحدت‌ساز را در كشور داشته باشد. وقتي در قالب يك نظام وحدت فكري باشد بر وحدت ملي اثرگذار خواهد بود و انسجام‌آفرين است.

 بخشي از امنيت شهروندان امنيت اقتصادي است و دولت‌ها موظف‌اند كه آن را براي مردم يك جامعه ايجاد كنند. آيا مي‌توان با بحث قناعت مردم و مباحثي از اين دست كه توسط برخي سياستمداران مطرح شده است وظايف دولت به مفهوم عام آن را بر دوش مردم گذاشت و چنين توقعي از مردم به آنان انتقال داد؟

حديثي وجود دارد كه بهترين پاسخ را به اين سوال مي‌دهد. «كاد الفقر ان يكون كفرا» يعني «نزديك است كه فقر به كفر بينجامد» كه تاثير امور اقتصادي بر ايمان مردم را بيان مي‌كند. اينكه توجه به معاد مردم ما را از امور اقتصادي مردم غافل كند در اسلام نيز تقبيح شده است. بحث اقتصادي بحث جدي و مهمي است. امنيت اقتصادي اين است كه مثلا مراقب باشيم كه فضاي اقتصاد كشور به نفع يك عده محدود مصادره نشود. رانت‌خواري در كشور وجود نداشته باشد. با اين مسائل بايد مقابله شود. مردم بايد احساس كنند كه در فضاي سالم اقتصادي دارند حركت مي‌كنند و اين بر‌عهده دولت‌هاست كه اقتصاد مردم را تامين كنند. يعني كار و تلاش مردم به نتيجه برسد. نه اينكه مردم تلاش كنند و زحمت بكشند اما ببينند كه ديگران امكانات اقتصادي را به نام خود مصادره مي‌كنند و فساد اقتصادي در كشور وجود دارد. البته ما بايد مراقب تهاجم فرهنگي غرب باشيم كه بهترين راه هم همان الگوي ايراني اسلامي است كه مقام معظم رهبري به آن اشاره كردند.

  به‌طور مشخص در خصوص اعمال تحريم‌ها و نحوه مقابله با آن به عنوان پديده‌اي مغاير امنيت اقتصادي چه رويكردي بايد در پيش گرفته شود؟

دولت‌ها وظايفي در چارچوب قانون اساسي دارند كه بايد به آن عمل كنند. يكي از اين وظايف، وظايف اقتصادي است. كاهش تورم و جلوگيري از بحران اقتصادي وظيفه دولت است. در بحث تحريم‌ها، اولا دولت‌ها موظفند كاري نكنند كه تحريم اعمال شود و بايد مسبب اين تحريم‌ها را پيدا كنند و عوامل ايجاد آن را بيابند و مقابله كنند. همچنين تحريم‌ها نبايد مانعي در اقتصاد باشد. ما بايد با تحريم‌ها مقابله و تلاش كنيم راهي در برابر موانع پيدا كنيم. بايد بتوانيم شرايط دشوار تحريم‌ها را به فرصت تبديل كنيم. راهكار آن نيز بحث اقتصاد مقاومتي است كه مقام معظم رهبري مطرح كردند. يعني دولت‌ها موظفند با ترسيم برنامه‌هايي بر اساس اقتصاد مقاومتي تحريم‌ها را خنثي كنند. اينكه برخي بگويند تحريم‌ها اثري ندارد حرفي غير‌واقعي است و اين هم كه عده‌اي بيان كنند تمام مشكلات كشور متاثر از تحريم‌هاست درست نيست. به هر حال مردم از مسوولان توقع راه‌حل دارند نه اينكه تقصير را به گردن ديگران بيندازند. اين درست است كه تحريم‌ها مشكلاتي را فراهم مي‌كند اما اگر با آن خوب مواجه شويم مي‌توانيم آن را به فرصت نيز تبديل كنيم تا اين فرصت و فشار ما را به نتايج خوبي برساند. اقتصاد يك مقوله جهاني است. ما نمي‌توانيم دور كشورمان ديواري مثل ديوار چين بكشيم و كشور را از دنيا جدا كنيم. اقتصاد هم از نظر داخلي بايد پيشرفت داشته باشد و هم از منظر خارجي. يعني اقتصاد برون‌گرا و درون‌گرا را مي‌توانيم عملي كنيم. هم بايد در داخل به فكر توليد و زايش اقتصادي باشيم و هم با دنيا ارتباط داشته باشيم. اين فكر هم كه ما بدون دنيا نمي‌توانيم اقتصاد خود را پيش ببريم درست نيست. بايد تلاش كنيم متكي به خود باشيم و اقتصادمان را رونق ببخشيم. بايد با دنيا در اقتصاد شركت كنيم. نمي‌توانيم در حصار يك ديوار دور كشورمان زندگي كنيم اما در عين حال بايد استقلال‌مان نيز حفظ شود. نبايد بگذاريم تحريم‌ها هم در ساختار اقتصادي ما اثرات سوء دراز‌مدت بگذارد. بايد با مقاومت و پايداري سعي كنيم آن را خنثي كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها