هشدار متوليان سلامت درباره رنج مضاعف بيماران سوختگي
سوختگي سومين عامل مرگ غير منتظره در ايران است
اعتماد| تعداد افرادي كه هر ساله بر اثر حوادث خانگي و شغلي يا بياحتياطي دچار سوختگي ميشوند، باعث شده سوختگي سومين عامل مرگ غيرمنتظره در ايران باشد. اما صرفا بالا بودن آمار كه ناشي از رفتارهاي شخصي است موجب نگراني متوليان سلامت نشده است. بلكه كمبود امكانات درماني كه مهمترين آنها تختهاي سوختگي است، پرستاران مجرب و كارآزموده در زمينه مداواي بيماران سوختگي، بالا بودن عفونت در اين بيماران و همچنين گراني خدمات درمان براي اين بيماران نه تنها موجب نگراني مسوولان وزارت بهداشت و درمان شده بلكه هشدار متخصصان اعصاب و روان را هم در پي داشته است. به زعم متوليان سلامت، صرفنظر از بالا بودن آمار مرگ در بيماران سوختگي با شدت بالاي آسيبديدگي، يكي از مهمترين عوامل موثر در تضعيف روحيه و ناتواني بيماران و كوتاه شدن عمر مفيد آنها، اختلالات رواني و آسيبهاي روحي پس از حادثه است كه هنوز اقدام مناسبي براي كاهش اين ضايعه صورت نگرفته است. گراني خدمات درمان بيماريهاي اعصاب و روان كه مشكل جمعيت عمومي است در اين گروه بيماران كه عمدتا از طبقات فرودست و دهكهاي فقير جامعه هستند به مشكل مضاعفي تبديل شده است. روز گذشته و در چهارمين همايش كشوري سوختگي، عليرضا زالي، رييس سازمان نظام پزشكي آمار بيماران سوختگي در كشور را نگرانكننده خواند. به گفته او، سالانه 250 الي 300 هزار نفر از جمعيت زن و مرد و پير و جوان و كودك در كشور، دچار سوختگي ميشوند كه از اين جمعيت، 24 هزار نفر به دليل شدت آسيبديدگي نيازمند بستري هستند. تعداد قربانيان سوختگي در ايران در حالي نگرانكننده است كه به گفته زالي، در ساير كشورهاي جهان، 50 درصد تختهاي بيمارستاني مخصوص بستري بيماران سوختگي است اما ايران علاوه بر آنكه نياز جدي به ايجاد 10 الي 15 مركز تخصصي براي بيماران سوختگي دارد، هنوز حتي به استاندارد 10 الي 20 درصدي اختصاص تخت بيمارستاني به اين بيماران هم نزديك نشده است. وي ايجاد فضاهاي ايمن را از مهمترين اقدامات براي پيشگيري از بروز سوختگي دانست و تاكيد كرد كه ناامن بودن محيطهاي شغلي به خصوص براي مشاغل فصلي و استفاده از وسايل حرارتي غير استاندارد كه صرفا به دليل ارزاني مورد توجه قشر كمدرآمد قرار ميگيرد از مهمترين علت حوادث سوختگي در كشور است. او با اشاره به مشكل كمبود فضاي فيزيكي و تجهيزات بخش سوختگي و كمبود نيروي متخصص گفت: «درمان سوختگي نيازمند فضاي مخصوص شامل يك اتاق داراي يك تخت و يك حمام با طراحي متفاوت با بيمارستانهاي عمومي و بيمار عمومي است. متاسفانه اكنون بيماران در بخشها و اتاقها به صورت مستمر نگهداري ميشوند و اين موضوع انتقال عفونت را افزايش ميدهد. بنابراين بايد فضاي فيزيكي باز طراحي شود. همچنين اطلاعات سوختگي يك پزشك جوان ناقص است چرا كه آموزش عميق براي پزشكان در حوزه سوختگي صورت نميگيرد و ما هنگام مراجعه اوليه افراد به پزشك عمومي فرصتهاي طلايي را از دست ميدهيم.»زالي نيز مشكل اعتباري و كسورات بودجهاي را از نظر دور نداشت و ضمن آنكه ناچيز بودن اعتبارات اختصاص يافته به بخشهاي سوختگي را از مهمترين موانع پيش روي ارتقاي كيفيت خدمات بخشهاي سوختگي دانست، افزود: «درآمدها در حوزه سوختگي ناچيز است و تعرفهها بسيار نامناسب هستند. بنابراين همكاران تفاوتهاي خاصي را احساس نميكنند چرا كه از حوزه سوختگي غفلت شده است.»زالي همچنين با اشاره به رابطه تنگاتنگ بين فقر و سوختگي گفت: «سوختگي، سقوط فلاكتبار اقتصادي را براي افراد كم برخوردار جامعه به همراه دارد. بيشتر بيماران سوختگي از قشر فقير جامعه هستند و از آنجا كه درمان سوختگي به شكل مستمر صورت ميگيرد، اگر بخواهيم شرايطي فاجعهبار براي درمان در نظر بگيريم سوختگي مصداقي روشن از آن است.»
سومين عامل مرگ در كشور
ضمن آنكه رييس كل سازمان نظام پزشكي، سوختگي را نهمين عامل اختلالات رواني و عملكردي در كشور دانسته و به گفته او طي 10 سال گذشته اين رتبه 4 پله هم تنزل داشته، به گفته سيامك فرخ فرقاني، دبير اجرايي چهارمين همايش كشوري سوختگي، از آنجا كه سالانه 2 الي 3 هزار نفر از بيماران سوختگي و از هر 100 بيمار سوختگي بستري، 3 نفر جان خود را از دست ميدهند، سوختگي به عنوان سومين علت مرگ غير منتظره در ايران شناسايي شده و صرفا مرگ بر اثر تصادفات و مصرف مواد مخدر در رتبههاي قبل از سوختگي قرار دارد. فرقاني كه تاكيد داشت آمار سوختگي در ايران، حتي از بسياري از كشورهاي جهان سوم هم بيشتر است و به زعم او با هشدار نسبت به آمار مرگ ناشي از سوختگي در مقايسه با ساير علل مرگ در ايران، از بيتوجهي به بيماران سوختگي و خدماتدهي مناسب و كافي براي آنان انتقاد كرد و گفت: «در حالي به سوختگي توجه نميشود كه مشكلي فاجعهبار است و مشكلات اقتصادي ايجاد ميكند و از آنجا كه معمولا بيماران سوخته از اقشار فقير هستند به علت هزينههاي درمان فقيرتر هم ميشوند.»* دكتر محمد باقر صابري زفرقندي – روانپزشك: در حالي كه ما در برخي بيماران مبتلا به افسردگيهاي شديد، با اقدام به خودسوزي از سوي اين بيماران مواجه ميشويم، در آن گروه از بيماران سوختگي كه بر اثر حادثه و ناخواسته گرفتار آتش سوزي ميشوند با اتفاقي كاملا برعكس مواجهيم. درواقع آن دسته از بيماران سوختگي كه به دليل ناخوشايندي ظاهر و چهره خود پس از سوختگي و باقي ماندن عوارض سوختگي بر چهره دچار مرگ زودرس ميشوند در واقع مبتلا به اختلال سازگاري و عدم انطباق با وضعيت جديد شدهاند كه ابتلا به اين اختلال، افسردگيهاي عميق توام با اضطراب را در پي خواهد داشت. حتي ممكن است بيماران سوختگي دچار آسيبهاي رواني پس از سانحه PTSD بشوند كه ابتلا به اين اختلال هم در درازمدت به افسردگي و خستگي عميق و احساس نااميدي منجر خواهد شد. چنانچه اين گروه بيماران تحت درمانهاي روانپزشكي مناسب و به موقع و حمايتهاي اجتماعي و رواني و اقتصادي قرار نگيرند، اختلالات افسردگي شديد در آنها بروز خواهد كرد و اقدام به خودكشي در اين بيماران افزايش مييابد.