حلقههاي مفقوده استعفا
عباس نصر
با سابقه 7 سالهام در شهرداري و سپس نظارت از طريق شوراها و شهرداريها عملكرد آقاي نجفي طي اين مدت كوتاه را مثبت ارزيابي ميكنم. ولي استعفاي ايشان و برخورد شوراي شهر با استعفاي آقاي نجفي، داراي حلقه مفقودهاي است كه جاي سوال دارد. به نظر من، اين مساله از سه منظر قابل بررسي است؛ اگر فشار سياسي موجب اين استعفا بوده، بايد تعيين شود در كجاست، اگر از سوي برخي مقامات نظام است، بايد موضوع حل يا شفاف شود يا شهردار كنار برود. در اين شرايط و عدم قبول استعفا نميتواند مساله را حل كند. اگر بحث بيماري شهردار است، خداوند هم براي فرد بيمار حرجي ندارد، راههاي مختلفي حتي در نماز خواندن و عبادت و روزه گرفتن طراحي كرده. پس چرا نبايد شورا مساله بيماري شهردار را بپذيرد بهخصوص اگر پزشك معالجشان تاييد كرده باشد كه ايشان مشكل دارد. عدم قبول استعفا از سوي شورا در اين باره هم جاي سوال دارد و حق با شهردار بوده چون بيمار است. منظر سوم اين است كه ممكن است استعفاي شهردار در نتيجه مسائل قضايي و احضار باشد. حتي در اين مساله هم حق با شهردار است. چرا؟ چون اگر قوه قضاييه پشت سر شهردار و شهرداري نباشد، هر روز براي شهردار و شهرداري برخلاف ادارات عادي، هزاران مشكل قضايي ايجاد خواهد شد. اگر شهردار احساس كرده باشد كه قوه قضاييه با ايشان همراهي نخواهد كرد، حتي اگر مشكل شخصي ايشان را حل كند ولي همراه نباشد، دامنه تخلفات در دامن شهر و در درون شهرداري بسيار زياد خواهد شد و پيشاپيش بهتر است كه شهردار، كنار برود چون در غير اينصورت نميتواند كاري بكند. توقع مردم اين است كه همانطور كه دولت، درباره بودجه خودش شفافسازي كرد و كار خوبي هم بود و همانطور كه آقاي نجفي تا حد توانش در درون شهرداري شفافسازي كرد، شوراي شهر هم چنين كند. اما به نظر ميرسد شورا در اين زمينه چندان شفاف نيست. از يك طرف بعضي اعضاي شورا در سيما و ساير رسانهها حرف ديگري ميزنند...
از يك طرف به شورا ميآيند و ميگويند شهردار بيمار است ولي ما نميپذيريم. در اين ميان سوالاتي پيش ميآيد. تا وقتي مردم يا حتي كارمندان شهرداري قانع نشوند، احساس ناخوشايندي درباره اين مساله خواهند داشت و مديريت و همكاري مردم دچار تزلزل ميشود. بنابراين، شوراي شهر هم بايد پا پيش بگذارد و حمايتهاي خودش را عملي كند. شوراي شهر هم بايد اين مسووليت را تقبل كند و در حمايت از شهردار برخيزد ولو اينكه مسائل جديدي مطرح شود. شهرداري كه از يك طرف بيمار است و حتي اگر توان كار هم دارد اما همراهي قوه قضاييه را ندارد دچار تزلزل خواهد شد. قانون همزماني ميتواند شهردار را مجبور به كار كند كه ايشان آماده كار باشد و بتواند كار كند. اما الان وقتي ميگويد نميتوانم و بيمارم؛ در چنين شرايطي از نظر قانون چه بايد كرد؟ آيا بايد چماق قانون را بالاي سر ايشان ببريم؟ آيا عاقلانه است؟ پيش از طرح مفاد قانون، بايد تكليف ابعاد مديريتي، قضايي و سياسي مساله را حل و شفاف كرد و پس از آن سراغ قانون برويم. واقعا اگر شهردار بيمار است چرا استعفايش را نپذيرند؟ يك تصور اين است كه احتمالا به دليل اين باشد كه شخصيت آقاي نجفي به سرعت دچار خدشه نشود و چندي بعد، استعفايش پذيرفته شود. اگر اينطور است، همين استدلال را با مردم در ميان بگذارند و استعفاي شهردار را بلافاصله بپذيرند چون نبايد به خاطر شخصيت آقاي نجفي، يك ارگان و يك شهر را معطل گذاشت. همه هم شخصيت ايشان را ميشناسند و خيلي هم زود قانع ميشوند كه توان ايشان از نظر مديريت در چه سطح بالايي است و بنابراين بايد تعارفات كنار گذاشته شود.