اضافه شدن عنصر معنويت
در مبارزات فلسطينيان
مجتبي اماني
رييس پيشين دفتر حافظ منافع ايران در مصر
در طول چهار دهه گذشته همچنانكه جمهوري اسلامي ايران به همراه برخي جريانهاي اسلامگرا و طرفدار فلسطين تلاش داشت موضوع فلسطين را به موضوع اول جهان اسلام تبديل كند و يك موج صهيونيستستيزي در جهان ايجاد كند، در مقابل جريان ديگر هم با استفاده از تمامي امكانات خودش به دنبال اين بود كه موضوع فلسطين فراموش شود و كشورهاي مختلفي به عاديسازي روابط با اين رژيم بپردازند و در مجموع رژيم صهيونيستي در منطقه تثبيت شود. براي ارزيابي اينكه جريان طرفدار فلسطين و بهطور مشخص مراسم روز جهاني قدس و جمهوري اسلامي ايران تا چه حد توانستهاند جريان حمايت از فلسطين را در ديگر كشورهاي جهان به عنوان يك موضوع حياتي مطرح كنند، بايد به هزينههايي كه طرف مقابل براي مقابله با اين جريان كرد نيز توجه شود. با نگاهي به عرصه جهاني اگر دوره صعود و افول جريان افراطي تكفيري داعش را درنظر نگيريم، جريان حامي فلسطين توانسته است كه نداي حمايت از ملت فلسطين را به اقصا نقاط جهان برساند.
يكي از تلاشهاي جمهوري اسلامي ايران روز قدس است كه جنبه مردمي دارد، موفق شده است اين روز را به عنوان يك روز معين در برابر ديگر سالروزها و بزرگداشتهاي فلسطيني مانند يومالنكبه ايجاد كند. روز قدس ويژگي مهمي براي جريان حامي فلسطين دارد و اين ويژگي توجه به عنصر معنويت، اسلامگرايي و دعاست. تا پيش از تعيين اين روز در موضوع فلسطين و حمايت جريانهاي مختلف از آرمان فلسطين اين ويژگيهاي معنوي كمتر ديده ميشد. اين روز كه اكنون دامنه برگزاري آن به كشورهاي مختلف و حتي كشورهاي اروپايي هم كشيده شده است، بزرگداشتي است كه ميتواند جريانهاي اسلامگرا و نيرو و توان آنها را به جريان عربگرايي كه قبلا تلاش ميشد مساله فلسطين را منحصر به خود داشته باشد، اضافه كند. اين اضافه شدن جريان اسلامگرا به جريان مليگراي عربي باعث شده است كه توان و قدرت بيشتري در جريان حامي فلسطين ايجاد شود. تاثير برگزاري اين روز و گردهمايي مردم مسلمان در سراسر جهان در يك روز مقدس كه حضرت امام آن را از ايام و ليالي قدر دانستند، اثر معنوي بزرگي در ايجاد روحيه ازخودگذشتگي، ايثار و شهادت در مردم فلسطين و حمايت از مظلوم در ميان فلسطينيان و مردم جهان ميگذارد. اين عنصر معنوي پيش از اين در مبارزات فلسطيني يا مشاهده نميشد يا بسيار كمرنگ بود.
در طول ۴۰ سال گذشته شاهد جريانهاي فلسطيني و غيرفلسطيني هستيم كه با موضوع حمايت از فلسطين و با تاثيرپذيري از اسلامگرايي شكل گرفتهاند كه در راس آنها حزبالله، حماس و جهاد اسلامي هستند. هر سه اين گروهها داراي اسامي اسلامي و جهتگيريهاي ديني هستند.
در مقابل جريان ضدفلسطيني تلاشهاي خودش را براي ايجاد رابطه ميان ديگر كشورها و رژيم صهيونيستي و به رسميت شناختن اين رژيم و در مرحله بعد عاديسازي روابط با اين كشورها ادامه داده است. بهرغم همه اين تلاشها و شعارهاي دهانپركني همچون خاورميانه بزرگ، خاورميانه اقتصادي و معامله قرن، چندان موفق نبود. شاهد اين هستيم كه رژيم صهيونيستي هر چند توانسته است به ويژه در دو، سه سال اخير روابطي را با برخي كشورهاي عربي ديگر برقرار كند، ولي اين روابط صرفا در مرحله دولتي باقي مانده است و آنچه امريكا و رژيم صهيونيستي به دنبال آن بودند، براي عاديسازي عميق روابط با ملتها رخ نداده است. حتي بعد از گذشت ۴۰ سال از عاديسازي روابط مصر با رژيم صهيونيستي، هنوز موفق به عاديسازي تام و تمام روابط ملت مصر با اسراييل نشدهاند. عاديسازي به معناي روابط همهجانبه و پذيرش كشور مقابل در افكار عمومي يك كشور و ايجاد رابطه مردمي عادي است، اما در مصر كه بيش از ۴۰ سال است رابطهاش را با اسراييل برقرار كرده است، هيچ نشانهاي از اين عاديسازي نميبينيم. همچنان مردم و دولت رژيم صهيونيستي نزد مردم مصر بعد از ۴۰ سال منفور هستند، چه برسد به چند كشور عربي كه چند صباحي است قدم در اين راه گذاشتهاند و مشخص است كه از ديدگاه مردم عاديسازي روابط آنها معنايي ندارد و فقط در مرحله شناسايي اين رژيم و ايجاد روابط دولتي متوقف مانده است، هر چند همين كار هم خيانتي بزرگ در حق مردم فلسطين تلقي ميشود. گردش و چرخش دولتها و حكومتها نيز باعث از ياد بردن آرمان فلسطين نخواهد شد. همانگونه كه امروز در تركيه هم مشاهده ميكنيم، موضوع فلسطين از اذهان مردم اين كشور پاك نميشود و هر شكلي از تغيير و تحول در رفتار دولتها با رژيم اشغالگر، باعث فراموشي مساله فلسطين از ذهن جهانيان نخواهد شد. اين تاثيراتي است كه از لحاظ مادي و معنوي به دنبال اقدام پربركت حضرت امام (ره) در نامگذاري جمعه آخر ماه مبارك رمضان به عنوان روز جهاني قدس در افكار عمومي جهانيان باقي مانده است.
امروز شاهد اين هستيم كه مجموعهاي به هم پيوسته به نام محور مقاومت در منطقه شكل گرفته است و رژيم صهيونيستي كه داعيهدار بزرگترين قدرت نظامي در منطقه بوده اكنون به شكستهاي فاحش نظامي محكوم شده است. اين موضوع در معادلات نظامي آينده منطقه، قطعا مورد توجه ديگر كشورها هم قرار خواهد گرفت.
حمايتهاي امريكا و برخي كشورها از رژيم صهيونيستي بسيار بسيار فراتر و بيشتر و گزافتر از هزينههايي بوده كه محور مقاومت در مقابله با رژيم صهيونيستي مصرف كرده، اما نتيجه هزينههاي محور مقاومت قطعا بسيار پربارتر بوده است، چنانكه هيچ يك از اهدافي كه رژيم صهيونيستي و بانيان او در منطقه داشتهاند، محقق نشده است، نه از خاورميانه بزرگ، نه از خاورميانه اقتصادي و نه از معامله قرن آثار زيادي مشاهده نميشود و به طور يقين ميتوان گفت كه رژيم صهيونيستي كه هرازگاهي با شدت دچار درگيريهاي داخلي ميشود و امنيت اين رژيم اشغالگر را به خطر مياندازد، يك حركت رو به افولي است.