گفتوگو با فاطمه عظيميفرد درباره ارتباط زبان فارسي با زبانهاي ايراني
دانش عمومي درخصوص زبانهاي ايراني ناچيز است
آموزش زبانهاي ايراني در كنار زبان ملي ضروري است
مختار شكريپور
زبان فارسي به عنوان يكي از زبانهاي كلاسيك و زنده دنيا، در طول تاريخ در دايره ديگر زبانهاي خويشاوندش نقش ميانجي داشته و از اين جهت همواره در حوزه زبانشناسي بحثبرانگيز بوده است. بحثهاي گسترده زباني در اين باره شكل گرفته كه گاه با حواشي سياسي هم همراه بوده است. ارتباط و تعامل تاريخي و ساختاري زبان فارسي با ديگر زبانهاي ايراني و تاثير اين زبانها بر هم گاه در دستانداز موانع سياسي و تعصباتِ غيركارشناسي و بيجا افتاده است. در اين باره سراغ دكتر فاطمه عظيميفرد، زبانشناس و استاد دانشگاه رفتيم و پرسشهايي در باب ارتباط فارسي و ساير زبانهاي ايراني با او مطرح كرديم. «فرهنگ توصيفي نشانهشناسي» ازجمله آثار تاليفي و «جعبه ابزار تحليل گفتمان» از ترجمههاي اين دانشآموخته دكتراي زبانشناسي است. دكتر عظيميفرد مقالههاي علمي پژوهشي بسياري هم منتشر كرده كه از آن جمله ميتوان به «نشانهشناسي خبر در تلويزيون» به همراه دكتر فرزان سجودي اشاره كرد. او همچنين مقالات «دستاورد سيدابوالقاسم انجوي شيرازي»، «تاثير تصوير در كمك به يادگيري فارسي به عنوان زبان دوم»، «بررسي ميزان كاربرد تصوير در كتابهاي آموزش زبان فارسي»، «نگاهي به مطالعات ژيلبرت لازار...» و... اشاره كرد. دكتر عظيميفرد به تازگي به عضويت شوراي راهبردي دفتر پاسداشت زبان فارسي حوزه هنري هم درآمده است. اين گفتوگو از سوي آن دفتر انجام شده و دراختيار روزنامه اعتماد قرار گرفته است.
ضمن تشكر از شما به خاطر شركت در اين گفتوگو لطفا در ابتدا از ارتباط تاريخي و ديرينه زبان فارسي با ديگر زبانهاي ايراني و تاثير و تاثرات اين زبانها بر هم بگوييد.
زبان فارسي جزو خانواده بزرگ زبانهاي هند و اروپايي و يكي از شاخههاي زبانهاي هند و ايراني است. زبان فارسي امروز دنباله زبان فارسي ميانه و فارسي ميانه نيز دنباله زبان فارسي باستان است. زبانهاي ايراني از بازسازي زبان ايراني آغازين -يا باستان- حاصل شدهاند. زبانهاي ايراني كه امروز در نقاط مختلف كشور صحبت ميشوند، متعلق به دوره ايراني نو هستند. اين دوره نيز مانند دوره ايراني ميانه به ايراني غربي و شرقي تقسيم ميشوند. اكثر زبانها و گويشهايي كه اكنون در كشور صحبت ميشوند به ايراني نوي غربي تعلق دارند. بهطور طبيعي زبانهايي كه در جغرافياي مشترك تكلم ميشوند بر هم تاثير ميگذارند. درمورد زبان فارسي و ديگر زبانها و گويشهاي ايراني نيز اين مساله صادق است.
زبان فارسي به لحاظ ريشههاي تاريخي و ارتباط ساختاري و دستوري چه نسبتي با ديگر زبانهاي ايراني دارد؟ و اينكه پيشنهادهاي شما براي ايجاد تعامل، همافزايي و همگرايي زبان فارسي با ديگر زبانهاي ايراني چيست؟
اين بحثي بسيار فني است و به اختصار نميتوان به آن پاسخ داد. در كتاب دو جلدي «راهنماي زبانهاي ايراني» به تفصيل درمورد سه دوره زبان فارسي و ويژگيهاي زبانهاي هر دوره بحث شده است؛ اما از منظر زبانشناسي درمورد زبانها نسخه تجويزي نميتوان پيشنهاد كرد. البته براي افزايش دانش زباني و حفظ زبانها ميتوان برنامهريزي كرد و در اساس برنامهريزي زبان همين وظيفه را دارد. برنامهريزي زباني به هر نوع دستكاري يا دخالت آگاهانه گفته ميشود كه از طرف دولت يا سازمانهايي كه از حمايت دولت برخوردارند در ساخت و كاربرد زبان در يك جامعه اعمال ميشود. فرهنگستان زبان فارسي و سازمان ميراث فرهنگي هماكنون در اين زمينه فعاليت ميكنند. معتقدم بخشي كه كمتر به آن پرداخته شده است، افزايش دانش عمومي در مورد زبان فارسي و ديگر زبانهاي ايراني است و بايد نهادهاي مختلف به ويژه رسانهها در اين زمينه فعاليت كنند.
تقويت زبانهاي بومي يا محلي ايراني از طُرُق گوناگون همچون آموزش و تقويت رسانهاي آنها موضوع مهمي است كه البته گاهي مخالفاني دارد. شما در اين زمينه چه نظري داريد؟ چرا بعضيها آموزش اين زبانها را تهديدي براي زبان فارسي ميدانند؟
آموزش زبانهاي بومي و محلي ايراني به هيچ عنوان تهديدي براي زبان فارسي نيست؛ اصل پانزدهم فصل دوم قانون اساسي بهصراحت كاربرد زبانهاي محلي و قومي در مطبوعات و رسانههاي گروهي و تدريس ادبيات آنها در مدارس در كنار زبان فارسي را آزاد دانسته است. بيشك آموزش زبانهاي ايراني در كنار زبان فارسي به عنوان زبان ملي ضروري است. از منظر زبانشناسي، حفظ زبانها كه با فرهنگ پيوند دارد بسيار اهميت دارد. از اينرو، طي بيش از نيم قرني كه از آموزش دانشگاهي رشته زبانشناسي ميگذرد، رسالههاي متعددي در حوزه گويش به رشته تحرير درآمده است. در اساس رشته آموزش زبان فارسي به غيرفارسيزبانان در سطح دكترا و ارشد زبانشناسي باتوجه به رنگينكمان گويشي كشور و ضرورت توجه به زبان فارسي در داخل كشور، در كنار آموزش بينالمللي آن تاسيس شده است. درمورد آموزش زبان فارسي به اين نكته توجه ميشود كه زبان فارسي هدف يادگيري است يا ابزار يادگيري.
به نظر شما، برخورد با ديگر زبانهاي ايراني در جغرافياي امروز ايران به چه نحوي بايد صورت گيرد تا با زبان فارسي در تعامل باشد؟
در معرفي زبان فارسي به عنوان زبان ملي و زبان رسمي كمكاري صورت گرفته است. بايد در اين حوزه كار رسانهاي شود. راهاندازي شبكههاي استاني با توجه به اهميت زبانهاي ايراني صورت گرفته است. از ظرفيت اين شبكهها در تعامل با زبان ملي بيشتر بايد بهره گرفت.
چالشهاي امروزه زبان فارسي با ديگر زبانهاي ايراني چيست و اگر بخواهيد به آسيبشناسي در اين خصوص بپردازيد، چه مواردي مدنظرتان است؟
بايد توجه داشت موضوع هويت و زبان به عنوان يكي از مولفههاي اصلي آن در كنار مباحث مهمي مثل تاريخ و فرهنگ، ارتباط وسيعي با احساس گويش و روان دارد. برنامهريزيهاي زباني براي تقويت و حفظ زبان فارسي بايد به گونهاي باشد كه اين موضوع مهم مدنظر قرار گيرد. به باور من مهمترين چالش، احترام و توجه به احساس گويشوران غيرفارسيزبان است كه در اين حوزه غفلت شده است.
به نظر شما مسووليت و عملكرد موسسات مربوط به زبان فارسي درخصوص زبانهاي بومي و محلي ايراني چيست و بايد متوجه چه نكاتي باشد؟
به شكل رسمي سالهاست فرهنگستان زبان فارسي و سازمان ميراث فرهنگي براي ثبت و ضبط زبانهاي ايراني تلاش ميكنند. در عصر حاضر و با گسترش فضاي مجازي، مسائل زباني پيچيدهتر و چندوجهيتر شدهاند، به همين خاطر، بايد به اين موضوع در برنامهريزيها بيشتر توجه شود.
عملكرد صدا و سيما را در ارتباط با مساله زبانفارسي چگونه ميبينيد؟
سازمان صدا و سيما از سالها قبل به مساله زبان فارسي توجه داشته است. اين دغدغه در اوايل دهه هفتاد منجر به تشكيل «شوراي عالي ويرايش سازمان» شد و تلاشهايي براي معيارسازي زبان در بخش خبر و راديو صورت گرفت. از دهه هشتاد پژوهشهاي زباني در گروه زبان و رسانه آغاز شده است. در اين گروه ضمن آسيبشناسي كاربرد زبان در راديو و تلويزيون، پژوهشهاي بنيادي همچون شناسايي ويژگيهاي زبان رسانه يا بازسازي زبان گفتار در دورههاي مختلف تاريخ ايران انجام گرفته است، ضمن اينكه به توليد محتوا براي كاربرد در راديو و تلويزيون نيز توجه شده است.
و در مورد ساير رسانهها چطور؟
ما براي حفظ و تقويت زبان فارسي مسوول هستيم. در هر جايي كه هستيم بايد دغدغه زبان ملي را داشته باشيم. فردي كه دغدغه زبان فارسي دارد، به دنبال افزايش دانش زباني خود است. البته رسانهها در كمك به ايجاد دغدغه زباني موثر هستند. نتايج پژوهشها از يك دهه قبل نشان ميدهد كه ميزان تعلق خاطر نسل جوان به زبان ملي كم شده است، بنابراين بايد براي آن چارهجويي كرد.