• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5390 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۱۱ دي

پاسخ مجتبي خورشيدي سرپرست سابق تيم ملي به حواشي يازده ماه پرالتهاب صعود به جام جهاني

داستان‌جادوگر، دو دستگي‌ها و پاداش‌هاي ميلياردي چه بود؟

علي ولي‌اللهي

دوران حضور شهاب‌الدين عزيزي خادم در راس فدراسيون فوتبال به همراه همكارانش همچنان جعبه سياه فوتبال ايران به حساب مي‌آيد. از اين منظر كه هنوز دقيقا مشخص نشده چطور مديري كه تيم ملي را به راحتي راهي جام جهاني كرده بود بركنار شد. (البته اطلاعات نسبتا كاملي در اين زمينه در اختيار خبرنگار روزنامه اعتماد قرار دارد كه بعد از جمع‌بندي منتشر خواهد شد) هجمه‌ها عليه عزيزي خادم در برهه‌اي آنقدر زياد شد كه ديگر جاي ترديد باقي نگذاشت كه پروژه‌اي براي حذف او در جريان است. در اين ميان كساني كه با او كار مي‌كردند هم بي‌نصيب نماندند و يكي يكي آماج حملات رسانه‌اي قرار گرفتند. يكي از اين چهره‌ها مجتبي خورشيدي سرپرست تيم ملي در زمان رياست عزيزي خادم بود. فردي كه از لحظه انتصاب تا هنگام استعفا با انواع و اقسام حاشيه‌ها مواجه شد. از بي‌سوادي تا ارتباط با جادوگر و گرفتن پاداش‌هاي ميلياردي خارج از ضابطه. مجتبي خورشيدي از زمان عزل عزيزي خادم تا بعد از حذف تيم ملي در جام جهاني روزه سكوت گرفته بود اما بعد از باخت ايران مقابل امريكا و پايان يافتن روياي صعود به مرحله حذفي جام جهاني مقابل خبرنگار روزنامه اعتماد نشست تا ناگفته‌هاي خودش را از يازده ماه حضور در سمت مهم و حساس سرپرستي تيم ملي بيان كند. 

   زماني كه شما به عنوان سرپرست تيم ملي منصوب شديد انتقادات زيادي از فدراسيون صورت گرفت. هنوز خيلي‌ها تصور مي‌كنند شما براي اين سمت مناسب نبوديد. در مورد اين مساله چه پاسخي داريد؟ 
من با فوتبال بيگانه نبودم. ۱۹ سال در باشگاه راه‌آهن مديريت كرده بودم. قائم‌مقام باشگاه راه‌آهن بودم. يك فصل و نيم قائم‌مقام باشگاه استقلال بودم. تحصيلكرده رشته مديريت سازمان‌هاي ورزشي هستم. من مي‌دانستم مديريت در فوتبال چگونه است. چند سال مربي‌گري كردم. سال ۲۰۰۰ مدرك A آسيا را گرفتم. من هميشه توي فوتبال بودم. جزو معدود كساني هستم كه همزمان كار مديريتي و مربي‌گري كردم. سال ۸3تا۸4 كه باشگاه استقلال بودم در زمان آقاي اوليايي يك طرح ۵ ساله براي باشگاه استقلال نوشتم و مدعي شدم اگر باشگاه اين طرح را اجرا كند، مي‌تواند به خودكفايي و استقلال مالي برسد. من تاييديه‌هاي مربوط به اين طرح را دارم كه از طرف سازمان مديريت و برنامه مورد ارزيابي قرار گرفت. از سازمان تربيت‌بدني تاييديه گرفت. همه گفتند اين طرح قابليت اجرايي دارد. يك هفته بعد از تاييد اين طرح آقاي اوليايي عوض شد و اين طرح در كتابخانه من ماند و خاك خورد. همه اينها را گفتم كه بگويم من با مديريت در فوتبال بيگانه نبودم. همان موقع مي‌گفتم شما برويد مدارك و رزومه سرپرست‌هاي سابق را ببينيد، ببينيد كدام‌يك سابقه من را دارد؟ مدرك من را دارد؟ بعد بياييد مرا بكوبيد. 
   پس فكر مي‌كنيد چرا از شما انتقاد مي‌شد؟
يكي از دوستان خبرنگار چيزي به من گفت كه خيلي جالب است. ايشان سردبير يكي از خبرگزاري‌هاي بزرگ است. ايشان جزو كساني بود كه مرا مي‌كوبيد. با او تماس گرفتم و پرسيدم چرا اين كار را مي‌كني؟ جواب داد اول از همه ما بايد تو را بكوبيم و تو هم بايد تحمل كني. پرسيدم چرا؟ حرفي كه به من زد را عينا براي اولين‌بار بازگو مي‌كنم. شايد هم حرف درستي نباشد و خيلي از ژورناليست‌ها نپذيرند. ايشان گفت يك بازيكن فوتبال هميشه آرزو دارد به كجا برسد؟ تيم ملي! مربي چي؟ تيم ملي! خبرنگار هم دوست دارد مديا آفيسر تيم ملي بشود. پرسيدم اين چه ربطي به من دارد؟ جواب داد آقاي عزيزي خادم محمودرضا رضايي را گذاشته براي مديا آفيسري تيم ملي و ما نمي‌توانستيم به او گير بدهيم چون مي‌گفتند شما سنگ خودتان را به سينه مي‌زنيد. ما هم به يكي ديگر از منصوبان او گير داديم. همان موقع خيلي‌ها به من گفتند رزومه‌ات را منتشر كن تا همه ببينند چه سوابقي داشتي. من گفتم اين موج كوبيدن من كه موج وحشتناكي بود و از زمان شاه‌عباس سابقه نداشت تمام مي‌شود و عملكرد من نشان مي‌دهد وضعيت چگونه است. من ۱۰ اردو تيم ملي را بردم. نزديك به ۷۰ نفر در اردو بودند. شما ديديد تيم ملي بدون هيچ حاشيه‌اي بازي‌ها را به پايان رساند و ما تيم را برديم به جام جهاني. بردن تيم ملي به جام جهاني شور و شعفي به مردم تزريق كرد. مردمي كه از لحاظ اقتصادي داشتند بدترين شرايط را تجربه مي‌كردند كمي شاد شدند. 
   خيلي از رسانه‌ها انتقاد مي‌كردند و حتي ما هم انتظار نداشتيم شما سرپرست تيم ملي بشوي. اما شما مي‌گوييد به خاطر پست مدير رسانه‌اي از شما انتقاد مي‌شد. در حالي كه اين پست تنها براي يك نفر جاي خالي دارد و منتقدين شما خيلي بيشتر بودند. 
آقاي عزيزي خادم هم مي‌گفت ما حدود ۱۷-۱۸ تا پست داريم در فدراسيون ولي ۲۰۰۰ تا متقاضي داريم براي اين پست‌ها. از همه جا تماس مي‌گيرند كه فلاني را بگذار. آن يكي را بگذار. نمي‌شود همه را راضي نگه داشت. 
   در آن برهه احساس مي‌كرديد فقط شخص شما سيبل هستيد يا برخي مي‌خواهند از كوبيدن شما كليت فدراسيون را زير سوال ببرند؟ 
من توي مطبوعات دوستان خوبي دارم اما متعجب بودم كه آنها هم مرا مي‌زدند. برخي از آنها در صحبت با من مي‌گفتند ما فدراسيون را مي‌زنيم و كاري نداريم به چيزهاي ديگر. من از آنها خواهش مي‌كردم اگر مي‌خواهيد بزنيد اجازه بدهيد بازي‌هاي مرحله اول مقدماتي در بحرين تمام شود و بعد از صعود وقت براي زدن هست. وضعيت جوري بود كه ما مي‌برديم و ما را مي‌زدند. خيلي حرف است. تيم با ۱۲ برد و يك تساوي رفت جام جهاني و ما را زدند. تصور كنيد اگر مي‌باختيم و نمي‌رفتيم جام جهاني با ما چه كار مي‌كردند؟ ولي در همان زمان كه هجمه عليهم بود، مي‌گفتم من بايد با عملكردم نشان بدهم چه شرايطي دارم. من اگر از ۲۰، ۱۹.۵ هم مي‌گرفتم با آرپيجي مرا مي‌زدند. ولي به لطف خدا از ۲۰، ۲۰ گرفتم. تمام اركان فدراسيون و بچه‌هاي تيم ملي و همه آنهايي كه كنار تيم بودند كمك كردند و اين فقط كار من نبود. همان موقع اگر تيم نتيجه نمي‌گرفت، مي‌گفتند تقصير خورشيدي است. ولي بعد از ما يك عالمه مشكل به وجود آمد و همان‌هايي كه نقد مي‌كردند روي اين مسائل چشم پوشيدند. 
   برخي گفتند بازيكنان تيم ملي از حضور شما در اردوي تيم شوكه شدند و شما را به رسميت نشناخته‌اند. واكنش بازيكنان به حضور شما در تيم چه بود؟
بچه‌هاي ما فوق‌العاده‌اند. جا دارد از همه آنها تشكر كنم. من از سال ۷۵ در فوتبال باشگاهي بودم و انواع و اقسام بازيكنان باشگاهي را ديده بودم. فرقي كه بين بازيكنان باشگاهي و ملي ديدم اين بود كه بازيكنان ملي واقعا حرفه‌اي هستند. درست است كه حاشيه‌هاي تيم ملي بيشتر است اما كار يك سرپرست در تيم ملي خيلي راحت‌تر از باشگاه است. زماني كه در تيم آلومينيوم هرمزگان بودم و با اين تيم به ليگ برتر آمديم به افشين قطبي سرمربي وقت پرسپوليس گفتم ما بازيكنان خيلي خوبي داريم. جواب خوبي داد. گفت قبول دارم كه در ليگ بازيكنان خيلي خوبي هستند اما اينها هنوز حرفه‌اي نيستند. بايد حرفه‌اي زندگي كردن را ياد بگيرند. جو تيم در آن زمان خيلي خوب بود. 
   ديدگاه‌شان در مورد رييس فدراسيون چه بود؟
بارها بزرگان تيم مي‌گفتند ما لباس پوشيدن آقاي عزيزي خادم را مي‌بينيم كيف مي‌كنيم چون لباس‌هايش برند است و ما خوشحاليم از اينكه رييس فدراسيون ما جنتلمن است و خوش‌تيپ مي‌گردد. بازيكنان ديد منفي نداشتند. آقاي عزيزي خادم هم در بيشتر اردوها با تيم بودند.
   اسكوچيچ چطور مربي‌اي بود؟ گويا قرار بود بعد از دور اول مقدماتي بركنار شود.
من با مربيان مختلفي كار كردم. بالاخره يك ذره ديد فني داشتم. من پيش خودم آناليز مي‌كردم در اردوها كار ايشان را و دو تا چيز را ديدم. به خاطر همين دو فاكتور بعد از بازي‌هاي بحرين به آقاي عزيزي خادم اصرار كردم اسكوچيچ بماند. ايشان بسيار باهوش و بسيار پركار بود. من با مربياني بودم كه در كنار فوتبال كارهاي زيادي مي‌كنند. مثلا مربياني داريم ساخت‌وساز مي‌كنند و تمرين به تمرين به تيم سر مي‌زنند. من ساعت ۶ صبح مي‌رفتم اتاقش مي‌ديدم در حال آناليز بازي حريفان است. تا ساعت يك، دوي بامداد سرش گرم كار بود. مثلا فيلم بازي سعيد عزت‌اللهي را خودش مي‌ديد. بعد مي‌داد دستيارش و بعد مي‌داد به مربي دروازه‌بان و بدنساز تا همه نظر و تحليل‌شان را بگويند و تكه‌هاي مربوط به بازي او را در بياورند. كمتر كسي را من ديدم اينقدر پشتكار داشته باشد. بعد از بازگشت از بحرين آقاي عزيزي خادم به خبرنگاران گفت بايد در مورد ادامه همكاري با آقاي اسكوچيچ تصميم‌گيري كنيم. من خيلي به ايشان اصرار كردم و گفتم به اسكوچيچ اعتماد كنيد و تا پايان دور مقدماتي ايشان را نگه داريد و گارانتي مي‌دهم اين تيم با ايشان موفق خواهد شد. 
   بازيكنان چه نظري در مورد ايشان داشتند؟
داستان بازيكنان متفاوت بود. يك‌سري بازيكن داشتيم كه عاشق سينه‌چاك آقاي كي‌روش بودند و خيلي اصرار داشتند كه ايشان برگردد.
   در همان اردوي بحرين؟
بله همان موقع مي‌گفتند بعد از بازي با بحرين برويم سراغ كي‌روش. آنها هم دل‌شان براي تيم ملي مي‌سوخت و دوست داشتند تيم نتيجه بگيرد. يك عده هم اصلا با كي‌روش خوب نبودند. اينها كساني بودند كه طرف آقاي اسكوچيچ بودند. مي‌گفتند او مربي خوبي است و بايد باشد. تمام سعي ما در تيم ملي اين بود كه بين اين دو گروه تعادل برقرار كنيم. من به بازيكنان تيم مي‌گفتم شما سرباز تيم ملي هستيد و هر كسي كه روي نيمكت بنشيند شما بايد تابع باشيد. بچه‌ها هم واقعا تا زماني كه من بودم حتي آنهايي كه طرفدار كي‌روش بودند كم‌كاري نكردند. 
   تنشي بين كي‌روشي‌ها و اسكوچيچي‌ها نبود؟
اصلا هيچ تنشي نبود. براي من جالب بود كه بچه‌هاي استقلال و پرسپوليس در تيم ملي بيشتر با هم بودند. مثلا مهدي قايدي و بيرانوند مثل دو يار جدا نشدني با هم بودند. 
   آيا اين اسامي جزو كي‌روشي‌ها بودند؟ آقاي طارمي و...
اسم نياوريم. همه مي‌دانند چه كساني طرفدار كي‌روش بودند و هستند. نيازي به آوردن اسامي نيست. كساني كه با كي‌روش كار كرده بودند و مي‌گفتند او فوق‌العاده است و...
   آخر ايشان تيم داشت آن موقع!
بله تيم داشت ولي اين بازيكنان اصرار داشتند همان موقع با كي‌روش تماس بگيريم، بيايد. آقاي عزيزي خادم به اصرار وزير ورزش قبلي يعني آقاي سلطاني‌فر با كي‌روش صحبت كرد. آقاي عزيزي خادم هم با كي‌روش حرف زد و در نهايت تصميم گرفت با اسكوچيچ ادامه دهد. نمي‌دانم مشكل‌شان چه بود. مالي بود يا هر چيزي ديگري. 
   دو بازيكن در دوران اسكوچيچ به تيم ملي دعوت نشدند. رامين رضاييان و وريا غفوري. مي‌گفتند رضاييان مشكل منشوري دارد...
اصلا چنين چيزي نبود. اگر چنين مشكلي بود، مي‌گفتم. اتفاقا چون من آدم فني بودم دوست داشتم با سرمربي در مورد اين چيزها حرف بزنم. از او پرسيدم چرا رضاييان و غفوري را دعوت نمي‌كني؟ روي لپ‌تاپ به من نشان مي‌داد كه ببين! وريا بازيكني است كه ولش مي‌كني پشت محوطه حريف است. رامين هم همين‌طور. اينها ذاتا رونده هستند. من بازيكني مي‌خواهم كه در دفاع چهار نفره بايستد و دفاع كند.
   پس در مورد وريا هم بحث سياسي مطرح نبود؟ 
به صورت قاطع مي‌گويم در آن زمان هيچ فشاري روي فدراسيون و سرمربي براي دعوت نكردن از وريا نبود. وحيد هاشميان هم چند بار به اسكوچيچ گفت اين دو بازيكن خيلي آماده‌اند و مي‌توانند كمك كنند ولي تصميم‌گيرنده نهايي آقاي اسكوچيچ بود. 
   در مورد دعوت شدن از بازيكنان اين شايعه وجود داشت كه اسكوچيچ دلالي مي‌كند و پكيج‌بند است. شما چيزي در اين مورد ديديد؟
يكي از چيزهايي كه آقاي اسكوچيچ داشت اين بود كه در مورد ليست تيم ملي بسيار غد و كله‌شق بود. در مورد ليست خودش به قدري بسته عمل مي‌كرد كه حتي تا لحظه آخر دستيارانش هم نمي‌توانستند اسامي را در بياورند. شايد يكي از مشكلاتش اصلا اين بود كه تعامل نداشت با كسي. آن كاري كه خودش دوست داشت را انجام مي‌داد. شايد آقاي اسكوچيچ خيلي ضعف داشت ولي الان هم كه در كشور ما نيست و من به راحتي مي‌توانم بگويم چنين شائبه‌اي وجود داشت، با قاطعيت مي‌گويم ايشان هيچ رابطه‌اي با هيچ خبرنگار يا مدير برنامه‌اي نداشت و آنچه خودش فكر مي‌كرد درست است انجام مي‌داد. 
   ولي شنيده شده بود برخي مديران باشگاه‌ها قبل از جذب بازيكن به او مي‌گفتند اگر قرارداد امضا كني تو را به تيم ملي مي‌بريم. مثلا در مورد سعيد صادقي اين ادعا مطرح شد.
نه فكر نمي‌كنم چنين چيزي وجود داشت. اصلا مگر سعيد صادقي دعوت شد؟
   در اواخر دوران حضور اسكوچيچ او يك اردو به تيم ملي فراخوانده شد.
زمان ما نبود. در مجموع اصلا چنين چيزي نبود. همين الان كه دارم با شما صحبت مي‌كنم از اسكوچيچ دلخورم. به خاطر اينكه بعد از اينكه ما از تيم ملي رفتيم فقط يك بار يك تماس چند ثانيه‌اي گرفت و گفت تو آدم خيلي خوبي هستي و خيلي به من كمك كردي و خداحافظ. من خودم از دست اسكوچيچ دلخورم. ولي اين دلخوري باعث نمي‌شود كه بيايم و ايشان را بكوبم. ايشان به هيچ‌كسي، هيچ فضايي نمي‌داد كه بيايد و در كارش دخالت كند. 
   يكي از اولين حاشيه‌هايي كه از طرف بازيكنان براي فدراسيون به وجود آمد بحث لباس بود. بچه‌ها بعد از بازي با لبنان استوري گذاشتند و انتقاد كردند. برخي هم بعدا مدعي شدند اتفاقي كه در مورد لباس‌ها افتاده مربوط به بحث جادوگري است.
بازيكنان در لبنان در مورد نداشتن لباس استوري گذاشتند و اين تنها موردي بود كه در طول يازده ماه فعاليت من در تيم ملي پيش آمد. اين در حالي بود كه ما براي هر بازي ۱۸۰ دست لباس مي‌برديم. در لبنان ۱۱۷ ساك برديم كه برخي رسانه‌ها گفتند اينها دارند پول و طلا مي‌برند براي لبنان. نمي‌دانم چرا اين بحث‌ها پيش آمد ولي خيلي از بازيكنان آمدند پيش من و پرسيدند آيا واقعا در چمدان‌ها دلار بود؟ پس چرا پاداش تيم ملي را نمي‌دهيد و دلار به لبناني‌ها مي‌دهيد؟ بازيكنان و ما شوكه بوديم. 
   بله اين شايعه هم خيلي پخش شد كه در چمدان بازيكنان دلار و طلا جاسازي شده.
يك بار در اردو ما در اردن بوديم و اسكوچيچ گفت من دروازه كوچك متحرك مي‌خواهم. در آنجا ما در شرايط بدي بوديم. آن كشور چسبيده بود به اسراييل و شرايط سخت بود. زميني به ما داده بودند با ديوارهاي بلند كه شبيه پادگان بود و دروازه بزرگ متحرك نداشت. ما در آن شرايط بايد مي‌گشتيم دنبال دروازه كوچك. گفتم تهيه مي‌كنم. روز بعد ۸ تا دروازه كوچك برايش بردم. پرسيد از كجا آورديد؟ گفتم از تهران آورده بوديم. ما به اندازه يك كلينيك وسايل فيزيوتراپي مي‌برديم با خودمان. من گفتم كره جنوبي هفته پيش به ايران آمده بود و بيشتر از ۱۶۰ چمدان با خودش آورده بود. آيا آنها براي ما زغال‌سنگ آورده بودند؟
   داشتيد در مورد استوري بازيكنان توضيح مي‌داديد
من بازيكنان را جمع كردم و پرسيدم مشكل‌تان چيست؟ ما كه لباس داريم. آنها يك حرفي به من زدند كه به رسم امانت نمي‌گويم ولي گفتند همه‌چيز عالي است ولي ما از يك چيز ديگر ناراحت هستيم و اين را بهانه كرديم. من به آنها گفتم كاش مي‌گذاشتيد شادي برد مقابل لبنان در دل مردم بماند. 
   به خاطر همان استوري شايعه ارتباط فدراسيون با جادوگر راه افتاد. گفتند شما لباس‌ها را واشور مي‌كنيد و مي‌دهيد بچه‌ها مي‌پوشند يا از شماره‌هاي خاصي استفاده مي‌كنيد. 
اين صحبت‌ها خنده‌دار بود. مثلا مي‌گفتند جادوگر به شما گفته از فلان شماره‌ها استفاده كنيد. ما در هر بازي به ازاي بازيكناني كه داشتيم بايد از شماره يك تا ۲۵ مي‌پوشيدند. ديگر نمي‌توانستيم شماره‌ ۲۶ داشته باشيم.‌ الله‌يار صيادمنش به تيم ملي دعوت شد. ما نمي‌توانستيم شماره ۲۶ يا ۳۰ به او بدهيم. بايد شماره‌ بازيكني كه دعوت نشده بود را به او مي‌داديم. در آن بازي مهدي طارمي دعوت نشده بود و ما شماره او را داديم به ‌الله‌يار. خود من هم حتي در شماره‌ها دخالت نمي‌كردم. چه برسد كه مثلا جادوگر بيايد و چنين دستوري بدهد. معمولا براي تخريب يك گروه دو، سه تا چيز را استفاده مي‌كنند. يا مي‌گويند سواد ندارد يا اگر ببينند سواد دارد مي‌گويند بلد نيست و بعد از اينكه ببينند بلد است مي‌گويند طرف خورد و برد و اگر هيچ‌كدام از اينها نباشد يك‌سري چيزهاي ديگر مثل رابطه نامشروع و جادوگري را نسبت مي‌دهند. من هميشه گفتم اول خدا دوم خدا آخر هم خدا. اگر ما فكر كنيم نيرويي غير از خدا هست شرك گفتيم. 
   اجازه بدهيد صريح‌تر بگويم. نقل قول‌هايي از آقاي عزيزي خادم نظير «خوبان عالم» يا آنهايي كه «نفس‌شان حق است واسطه مي‌شوند» شنيده شد كه شائبه همكاري با جادوگر را تقويت مي‌كرد. 
اين را بهتر است از خود ايشان بپرسيد اما ايشان گفت تمام آدم‌هايي كه گناه نمي‌كنند از جمله در وهله اول ائمه خوبان عالمند. يكي از خوبان عالم حضرت علي است. مگر ما در سختي‌ها از حضرت علي كمك نمي‌گيريم؟ حضرت علي، امام حسين جزو خوبان عالم هستند يا نه؟ چطور در اربعين اين همه جمعيت مي‌رود كربلا؟ در زمان ما هم خيلي كساني هستند كه اين شرايط را دارند. خانواده شهيد داريم. كسي كه بچه‌اش را براي مملكت داده خوبان عالم نيست؟ هر كس قلبش پاك و صاف باشد خوبان عالم است. در جامعه خيلي‌ها را داريم كه نفس‌شان حق است. 
   آيا در زمان حضور شما به عنوان سرپرست شخص خاصي آمد سر تيم ملي؟ جادوگر يا دعانويس؟
اگر يك نفر حتي براي ۳۰ ثانيه سر اردو آمده بود، مي‌گفتم. ابايي ندارم كه بگويم. اگر كسي آمده بود اردوي تيم ملي به شما مي‌گفتم. من در مدت مربي‌گري‌ام ديده بودم آدم‌هايي كه مي‌آمدند مي‌گفتند يك كاري مي‌كنيم تيمت ببرد. خيلي از مربيان هم اين حرف را تاييد مي‌كنند. من مي‌گفتم باشد ولي شما يك ضمانت بدهيد براي باخت احتمالي. حاضريد پول بدهيد اگر باختيم؟ طرف يا قطع مي‌كرد يا مي‌گفت شما نمي‌خواهيد موفق شويد! باز هم مي‌گويم همه‌چيز خداست اما شما نياز داريد به دعاي خير انسان‌ها. يكي را مي‌بينيد سراغ مادر و پدرش و يكي هم مي‌رود سراغ فردي كه مثلا توي محل‌شان از نظر معنوي خيلي قوي است و به او مي‌گويد دعاي خير كن برايم. متاسفانه ما مي‌توانيم هر چيزي را به هر چيزي ربط دهيم. فضاي مجازي هم هست و مي‌توانيم به راحتي موج ايجاد كنيم. يك بار بحث مهندس صفايي فراهاني شد و آقاي عزيزي خادم گفت آقاي صفايي فراهاني در زمان خودش خيلي كار راحتي داشت. پرسيدم چطور؟ گفت آن موقع فضاي مجازي نبود. گفت الان هر چيزي را به ما نسبت مي‌دهند. مي‌رويم دنبال VAR مي‌گويند با اسراييل در ارتباط است. ما در اين مملكت يك‌سري خط قرمز داريم و تا اسم آن خطوط قرمز مي‌آيد سنسور همه فعال مي‌شود و مي‌گويند پس حتما چيزي هست. از زماني كه اسراييل را به آقاي عزيزي خادم نسبت دادند بيشتر از يكسال گذشته. ۱۳ ماه ايشان را به خاطر وار كوبيدند و الان مي‌گويند بيگناه است. من مي‌گويم آدم‌ها شب اول قبر را فراموش نكنند. 
   يكي از بزرگ‌ترين حاشيه‌هاي تيم ملي دعواي اسكوچيچ با مهدي طارمي بود. در مورد آن داستان توضيح دهيد.
دعوايي وجود نداشت. بازيكنان بزرگ معمولا خودشان را محق مي‌دانند كه بيايند سخنگوي بقيه بازيكنان باشند و از حق بقيه دفاع كنند. من نه از اسكوچيچ دفاع مي‌كنم نه طارمي. آقاي اسكوچيچ داشت بازيكنان ايراني را با اروپايي مقايسه مي‌كرد و گفت ايراني‌ها از همه نظر عالي هستند ولي در مسائل تاكتيكي از اروپايي‌ها پايين‌ترند ولي الان در ايران بازيكنان خوبي داريم كه دارند در اروپا بازي مي‌كنند. اين حرف اسكوچيچ بود. خب اگر بازيكنان ما همه‌چيز تمام بودند كه بايد به اندازه برزيل در باشگاه‌هاي اروپايي نماينده مي‌داشتيم ولي الان چند بازيكن ما در سطح يك فوتبال اروپا و تيم‌هاي مطرح بازي مي‌كنند؟ پس اسكوچيچ حرفش از نظر فني درست بود ولي خوب بيان نشد. طارمي هم به خاطر اينكه بين بازيكنان شاخص بود نه به خاطر خودش آن توييت را نوشت. جالب بود كه هر اتفاقي مي‌افتاد، مي‌انداختند گردن سرپرست تيم ملي. مي‌گفتند اگر سرپرست قوي بود مديريت مي‌كرد. من همان زمان هماهنگ كردم با آقاي عزيزي خادم به دعوت رييس فدراسيون پرتغال برويم آنجا. ما چند بازيكن فوتبال و فوتسال در پرتغال داشتيم در آن زمان. من گفتم برويم آنجا ديداري داشته باشيم و علي دايي را هم ببريم تا با رونالدو ديدار داشته باشند. من ساعت‌ها با مهدي طارمي و اسكوچيچ حرف زدم و جفت‌شان گفتند هيچ مساله‌اي وجود ندارد. تا اينكه در يك اردو آقاي طارمي را دعوت نكرد. 
   پس اگر مساله‌اي وجود نداشت چرا دعوت نشد؟
خب دلخوري وجود داشت. آقاي اسكوچيچ مي‌گفت طارمي بايد عذرخواهي كند. طارمي هم مي‌گفت من حرفي نزدم كه بخواهم عذرخواهي كنم. هر دو كوتاه نمي‌آمدند. ما يك اردو را بدون او برگزار كرديم و لبنان و سوريه را برديم. اس‌ام‌اس طارمي هنوز در گوشي‌ام هست كه قبل از بازي‌ها گفت ان‌شاء ا‌لله اين دو بازي با موفقيت براي تيم ملي تمام مي‌شود. يعني اين بچه دلش براي تيم مي‌سوخت و مي‌تپيد. بعد از بازگشت مشكل حل شد. هر كسي كه مي‌گويد من واسطه شدم و اينها اشتباه است. خود آقاي عزيزي خادم باعث شد. من داشتم كارهاي ويزا را مي‌كردم كه برويم پرتغال. نشان به آن نشان كه رونالدو گفت من نمي‌رسم بيايم ولي ويديو كنفرانس مي‌كنيم و يك هديه‌اي از جانب رونالدو توسط مادر رونالدو به آقاي دايي داده شود و يك هديه هم از طرف فدراسيون و آقاي دايي به رنالدو. اما صحبت آقاي عزيزي خادم با مهدي طارمي باعث شد مشكل حل شود. مهدي طارمي يك زنگ زد به اسكوچيچ و حل شد مشكل. 
   چند روز پيش اسكوچيچ مصاحبه كرد و گفت رييس فدراسيون به او گفته بود كريم انصاري‌فرد را دعوت نكند. آيا اين قضيه صحت داشت؟
در يك برهه‌اي آقاي اسكوچيچ مي‌خواست كريم انصاري‌فرد را دعوت نكند. به دليل سن بالا و كمك نكردن و... احساس مي‌كرد انصاري‌فرد دارد تشكيل باند مي‌دهد. ولي من خودم مي‌گويم كريم يكي از حرفه‌اي‌ترين بازيكناني است كه در زندگي‌ام ديدم. زماني كه آقاي انصاري‌فرد قرار بود دعوت نشود آقاي عزيزي خادم پيام داد كه كريم بايد به عنوان بزرگ‌تر تيم دعوت شود. من بعد از مصاحبه آقاي اسكوچيچ به او پيام دادم چرا وقتي مي‌گويد آقاي عزيزي خادم گفته كريم دعوت نشود، نمي‌گويد سه ماه پيش خودش مي‌خواست او را خط بزند و آقاي عزيزي خادم نگذاشت؟ چيزي كه من شاهد بودم اين بود كه در يك برهه‌اي اسكوچيچ كريم انصاري‌فرد را نمي‌خواست و با اصرار آقاي عزيزي خادم دعوت كرد. اما چرا رييس فدراسيون بعدش گفت كريم نباشد؟ بعد از اردوي لبنان يك‌سري از خبرها به گوش آقاي عزيزي خادم رسيد كه كريم انصاري‌فرد نقش داشته در استوري اعتراضي بازيكنان و ايشان به آقاي اسكوچيچ گفت فعلا كريم انصاري‌فرد نباشد تا بيايد و من شخصا با او صحبت كنم. چون كسي كه جو تيم را به هم بريزد نبايد توي تيم باشد اما اسكوچيچ اصرار كرد كه من به اين بازيكن نياز دارم. من خودم با سرمربي و رييس فدراسيون صحبت كردم و گفتم كريم نقشي در اين ماجرا نداشته. ايشان هم پذيرفت و كوتاه آمد. 
   در اخبار به گوش رسيده از تيم ملي اسم مهدي خراطي كه آن زمان رييس دپارتمان تيم‌هاي ملي بود به گوش مي‌رسيد. همچنين در داستان حضور بازيكنان در نهاد رياست‌جمهوري. داستان ايشان چه بود؟
اينكه مي‌گويند بچه‌هاي تيم ملي رفتند نهاد رياست‌جمهوري تا آقاي خراطي و نقي‌پور را ببينند درست است. چون آقاي نقي‌پور (رييس سابق حراست فدراسيون فوتبال) در رياست‌جمهوري سمت گرفته بود و مهدي خراطي را برد پيش خودش. من شنيدم بازيكنان رفتند آنها را ببينند. اين تمام اطلاعات من در خصوص اين جلسه است. اينكه در جلسه چه گذشت و با چه كساني ديدار شد من اطلاعي ندارم. اما شنيدم عده‌اي مي‌گفتند اگر با اسكوچيچ برويم ممكن است جلوي انگليس ۶ تا بخوريم و آبروريزي مي‌شود و آوردن كي‌روش ضروري و حياتي است. در نهايت هم ديديم كه كي‌روش تشريف آورد و ديديد كه آبروي ما جلوي انگليس حفظ شد!
   يك حاشيه بزرگ ديگر انتشار فايل صوتي منتسب به يكي از بازيكنان بود. داستانش چه بود؟
جالب است كه همان زمان يك نفر مصاحبه كرد و گفت آقاي خورشيدي مقصر است. مگر مي‌شود چنين چيزي؟ مگر مي‌شود ببينم بازيكن دارد با تلفن صحبت مي‌كند بروم دنبالش؟ همين الان شما بخواهي با تلفن صحبت كني ادب حكم مي‌كند كه از شما فاصله بگيرم. ۷۰ نفر در اردوي تيم ملي بودند. آيا من خورشيدي مي‌توانستم تكثير شوم بروم در اتاق‌هاشان ببينم چه كار مي‌كنند؟ شمايي كه مي‌گويي خورشيدي سر آن فايل صوتي مقصر است جواب بده. چون نه از نظر اخلاقي درست در مي‌آيد نه از نظر واقعيت. مي‌گفتند اگر خورشيدي سرپرست درستي بود طرف نمي‌رفت توي اتاقش فلان كار را كند يا فايل صوتي نمي‌آمد بيرون. چطور بايد اين كار را مي‌كردم؟ حالا كاري نداريم آن فايل صوتي تقليد صدا بود يا نه. پليس فتا هنوز در حال پيگيري است. 
   اين مساله خيلي تنش‌زا شد. بالاخره اتوبوس تيم ملي و...
تنش ايجاد شد و انداختند گردن من. وظيفه ما اين است كه اتوبوس تيم ملي را ببريم زير دوربين بگذاريم. در هر جايي رفتيم اين كار را كرديم. اين هم به خاطر مسائل امنيتي است چون ممكن است يك نفر بيايد بمب كار بگذارد زير اتوبوس. جاي اتوبوس كه مشخص است. بروند چك كنند، ببينند آيا يك بار در انجام اين كار قصور شده؟ ولي من كه نمي‌توانم بروم در اتاق بازيكن ببينم با كسي حرف مي‌زند يا نمي‌زند يا فلان كار را مي‌كند يا نه؟
   و اينكه در نهايت اتفاقي در اتوبوس افتاده بود يا نه؟
نه اتفاق كه نيفتاد. تا جايي هم كه من بودم صحبت بود كه يك باندي هستند كه اين كار را مي‌كنند. پليس فتا ورود كرد. يك نفر بازداشت شد. دو نفر ديگر هم شنيدم متواري هستند. دنبال اين بودند كه يك اتفاقي بيفتد. من تمام حرفم اين بود كه تقصير من چيست؟ 
   زمان عزل آقاي عزيزي خادم مساله پاداش‌ها و دريافتي‌هاي شما خيلي داغ شد. برخي رسانه‌ها گفتند شما ميلياردي پول گرفتيد. بفرماييد شما چقدر گرفته بوديد؟
من كل پاداشي كه از تيم ملي گرفتم ۷۰۰ ميليون بود. همان زمان گفتم اين پاداشي كه گرفتم را همه اعضاي تيم گرفتند. در هر تيمي از باشگاهي تا ملي ببينيد سرپرست چند درصد پاداش مي‌گيرد؟ در كشورهاي خارجي در ليست تيم اول اسم سرپرست را مي‌نويسند بعد سرمربي. در همه جا سرپرست مثل بقيه پاداش مي‌گيرد. من يك ريال بيشتر از بقيه و كادرفني پاداش نگرفتم. اينها آمدند، گفتند خورشيدي ميلياردي پاداش گرفته. اين مساله چه تنش‌هايي كه در زندگي من ايجاد نكرد! من اين آدم‌ها را نمي‌بخشم. يكي از همان‌ها مدتي بعد در شب قدر به من پيام داد و گفت حلالم كن! از خودم پرسيدم چطور ممكن است عده‌اي يك نفر را تخريب شخصيت كنند و بعد از او حلاليت بخواهند؟ بعد من سوالم اين بود كه شما مي‌گوييد من زياد گرفتم! باشد! برويد، ببينيد سرپرست تيم ملي چهار سال قبل چند برابر من گرفته بود؟ چند ميليارد پول گرفته؟ نوش جانش! حقش بوده. من هم همان پاداش مصوب را گرفتم. گفتند مصوب نبوده، گفتم اين هم مصوبه هيات‌رييسه. همين الان مصوبه‌اش در گوشي‌ام هست. در مصوبه آمده بود كه سرپرست و كادرفني صد در صد پاداش را مي‌گيرند و بقيه عوامل طبق نظر رييس فدراسيون. آيا من بايد كمتر از بقيه مي‌گرفتم؟ مني كه در شبانه‌روز ۳-۴ ساعت مي‌خوابيدم؟ الان ۷۰۰ ميليون پول است؟ امسال ماساژور تيم ليگ برتري ما ۸۰۰ ميليون پول گرفته. آيا سرپرست تيم ملي‌اي كه رفته جام جهاني نبايد ۷۰۰ ميليون پاداش بگيرد؟ آقاياني كه آن زمان تريبون داشتيد و از هر چيزي براي كوبيدن ما استفاده مي‌كرديد! خدا را هم در نظر بگيريد! در فوتبال ما ۷۰۰ ميليون پول است؟ الان مربي ليگ يكي دارد چند ميليارد پول مي‌گيرد؟ مربي در ليگ دو مي‌شناسم سه و نيم ميليارد قرارداد بسته. حقوق من هم بوده ماهي ۳۵ تومن كه با كسورات ماهي ۳۰ تومن مي‌گرفتم. آن‌هم سه، چهار ماهش را نگرفتم و طلب دارم. چه پول نجومي من گرفتم؟ حواله خانه گرفتم مثل دوره‌هاي قبل؟ حواله ماشين گرفتم؟ آدم در كوبيدن هم بايد اخلاق را رعايت كند. تنش‌هايي كه براي من ايجاد شد بعد از آن مساله باور نكردني بود. چه حرف‌هايي كه در مورد من مي‌زدند. مي‌گفتند خورشيدي رستوران‌دار است. بله! من سال ۸۴ رستوران زدم بعد ديدم اين كاره نيستم جمع كردم. ۸۰ درصد مربيان ليگ برتر و مديران ما رستوران‌دار هستند. خودتان هم مي‌شناسيد. آيا كار بدي است؟ دزدي مي‌كنند؟ خدا را شكر مي‌كردم كه چيزي از من ندارند و مجبورند بگويند طرف رستوران‌دار است. مي‌گفتند خورشيدي كباب سيخ مي‌زند. من كلا دو سال در اين كار بودم ولي هر چه بوده نان حلال درآوردم. موجودي و وضعيت زندگي من هم مشخص است. نهادهاي امنيتي و نظارتي مي‌توانند ورود كنند، ببينند چي به نام من است. رفتند پرونده مرا در فدراسيون درآوردند و رسانه‌اي كردند ولي من به خودم اجازه ندادم مصوبه هيات‌رييسه كه داشتم را رسانه‌اي كنم. من نسبت به سازماني كه كار كردم متعهد بودم. تعهدم اين است كه اسناد را افشا نكنم.
   شما سرپرست تيم ملي بوديد. در اواسط سال ۱۴۰۰ به نظر نمي‌رسيد هيات‌رييسه مشكلي با رييس فدراسيون داشته باشند. چه شد كه همه عليه ايشان و البته همكارانش شدند؟
بايد از اعضاي هيات‌رييسه بپرسيد ولي آن روزي كه رفتم پيش يكي از اعضاي هيات‌رييسه استعفا بنويسم از او پرسيدم آقاي عزيزي خادم دزدي كرده؟ برده؟ گفت نه! بچه‌هاي ديگري هم بودند. آن عضو هيات‌رييسه گفت آقاي عزيزي خادم آدم سالمي بود و گپ مالي نداشت. پرسيدم پس مشكل چيست؟ گفت عزيزي خادم هيات‌رييسه را به بازي نمي‌گرفت. 
   يعني چه؟ رييس فدراسيون به همه اعضاي هيات‌رييسه پست داده بود.
پست داده بود ولي نمي‌دانم چه شد. همان زمان من به آقاي عزيزي خادم گفتم بنشين با اعضاي هيات‌رييسه صحبت كن و جلسه بگذار. جواب داد اين چيزها مهم نيست. اين افراد همه برادرهاي من هستند. گفت مساله‌اي نيست و حل مي‌شود. ولي همان‌ها تا آخر پاي كار ايستادند و حتي نگذاشتند ايشان در مجمع از خودش دفاع كند. سوالم اين است كه يك قاتل حق دارد از خودش دفاع كند اما اينها به عزيزي خادم اجازه ندادند از خودش دفاع كند؟ نگذاشتند در مجمع بيايد. اينها حق را ناحق كردن است. من كه مي‌گويم آقاي عزيزي خادم با رفتنش از فوتبال خوشبخت شد. به خودش هم گفتم. الان هم معتقدم كه با رفتنش به سعادت رسيد. 
   فكر مي‌كنيد از بيرون از فدراسيون فشاري وارد شد؟
من نمي‌توانم بگويم ولي چيزي كه متوجه شدم اين بود كه تصميم بر اين شد كه آقاي عزيزي خادم نباشد. از هر جايي ممكن است بوده باشد. من در اين مصاحبه فقط چيزهايي كه مي‌دانم، مي‌گويم. ولي در اين رابطه با اين مساله من نمي‌دانم. شايد مسوولان كشور تشخيص دادند ايشان نبايد در فوتبال باشد. شايد هم هيچ نقشي نداشتند. من تمام بحثم هميشه اين بوده كه نگذاريم فوتبال قرباني شود. رييس فدراسيون هر كس هست بايد از او حمايت شود. يا بايد در انتخاب‌مان وسواس به خرج بدهيم يا اگر كسي آمد راس كار بايد از او حمايت شود. من مي‌گويم در زمان آقاي عزيزي خادم هيچ‌كس از او دفاع نكرد. تنها دفاعي كه ما داشتيم نتايج و عملكردمان بود. نتايج را ما گرفتيم ولي شد به كام ديگران.
   از ماه‌هاي قبل احساس نكرديد جو دارد به اين سمت مي‌رود؟
من كه تمام فكر و ذهنم تيم ملي بود. حتي به خانواده‌ام گفتم در زمان حضورم در تيم ملي اگر يكي از عزيزانم از دست رفت حق نداريد به من بگوييد چون بحث كشور و فوتبال مطرح بود. آقاي عزيزي خادم هم شرايطي داشت كه هر كاري مي‌كرد انتقاد مي‌شد. مثلا روز اول رفته بود اردوي تيم زنان و ديده بود وضعيت بدي دارند. حتي ميوه در رژيم غذايي آنها نيست. گفت بهترين امكانات براي تيم زنان فراهم شود. من آقاي علي رستم‌منش كه از دوستانم است و زبان عربي را فول حرف مي‌زند و از بچه‌هاي حج و زيارت است با سابقه ۲۰ سال كاروان‌داري و كسي كه آشپزي‌اش نامبروان است را آوردم به عنوان آشپز تيم ملي. اين كار را كردم با اينكه ۱۳-۱۴ نفر مخالف بودند. ولي من چون سابقه بحريني‌ها را مي‌دانستم اين كار را كردم. كريم باقري برايم تعريف كرده بود كه قبل از آن بازي معروف با بحرين من از ۴۰ متري شوت مي‌زدم تور پاره مي‌شد ولي در روز بازي كاغذ از زير پام رد نمي‌شد. مي‌گفت چيزي در غذاي‌مان ريخته بودند كه نمي‌توانستم بپرم. من براي همين گفتم علي رستم‌منش بايد در آشپزخانه باشد. فرداش گفتند ايشان جادوگر است! يا يك مساله ديگر. رييس يك ايرلاين آمد پروازهاي تيم ملي را رايگان تقبل كرد. ايشان در يك سفر خارجي با آقاي عزيزي خادم رفت. فرداش آمدند در بوق و كرنا كردند كه رييس فدراسيون با خودش همراه مي‌برد. بابا كسي كه خودش ايرلاين دارد كه محتاج سفر همراه تيم ملي نيست! يك روز به لباس تيم زنان گير مي‌دادند، يك روز در مورد وي‌اي‌آر. هر روز داستان داشتيم. بعضي روزها مي‌گفتيم امروز ديگر خبري نيست و صبح بيدار مي‌شديم و مي‌ديديم يك اتفاق جديد درست كردند. من يك روز به آقاي عزيزي خادم گفتم شما به درد اين فوتبال نمي‌خوري! ناراحت هم شد. اما توضيح دادم شما خيلي زيادي سالمي براي اين فوتبال. مگر مي‌شود اين همه آدم درست و حسابي فوتبال از حشمت مهاجراني و محمد دادكان و داريوش مصطفوي و محمد مايلي كهن و ديگران از عزيزي خادم حمايت كنند و باز عده‌اي بگويند او خوب نيست؟ يك جايي خواندم عزيزي خادم فوتبال ايران را به قهقرا برد. آيا بردن تيم به جام جهاني قهقراست؟ با ۲۰۰ هزار دلار تيم رفته جام جهاني. كل قرارداد اسكوچيچ ۲۰۰ هزار دلار بود. آيا اين صعود سريع و ارزان به قهقرا بردن است؟ در مجموع مي‌خواهم بگويم اينكه آيا اراده‌اي وجود داشت كه رييس فدراسيون برود را نمي‌دانم ولي اين حجم از جملات و اين هجمه‌ها بي‌انصافي مطلق بود. 
   اين را بگوييد كه فكر مي‌كنيد بركناري ايشان فوتبالي بود يا نبود؟
نمي‌دانم فقط مي‌توانم بگويم عزم و اراده‌اي بود كه بالاتر از من و شما و امثال ما بود. 
   اگر آقاي عزيزي خادم و تيم‌شان مانده بودند ايران از گروه صعود مي‌كرد؟ چون‌ اسكوچيچ چنين ادعايي مطرح كرده.
هيچ‌كس نمي‌تواند اين حرف را بزند ولي مي‌شود گفت بايد تدارك خوبي براي تيم ديده مي‌شد. زماني كه ما مي‌توانستيم بهترين اردوها و بهترين حريفان را هماهنگ كنيم درگير مسائل ديگري شديم. اردوي قطر را گذاشتند كه تمامش تنش بود. آخر كي در آن گرما در قطر اردو مي‌گذارد؟ بعد براي راي جمع كردن اردوي كانادا را هماهنگ كردند. تعارف كه نداريم و بايد راحت حرف بزنيم. دنبال جنگ قدرت بودند كه در انتخابات نبازند. به تدارك ايران و كشورهاي ديگر آسيا نگاه كنيد. ما چه تداركاتي براي تيم داشتيم؟ وقتي باد بكاري توفان درو مي‌كني. ما هم باد كاشتيم و نتيجه‌اش را هم ديديم. 
   اگر به گذشته برگرديم چه كاري انجام نمي‌داديد؟
شايد باور اين حرف سخت باشد ولي اگر آقاي عزيزي خادم هم مي‌ماند من استعفا مي‌دادم. چون با شرايطي كه من در فضاي فوتبال مي‌بينم نمي‌توانستم كار كنم. موقعي كه شما يك كاري را انجام مي‌دهيد و زحمتش را مي‌كشيد و آن كار به نتيجه مي‌رسد ولي به نام شخص ديگري تمام مي‌شود، در اين شرايط بهتر است آدم كنار برود و كار انجام ندهد. تا اينكه شما بياييد و به مدت ۱۰ ماه اين همه زحمت بكشي، شبي سه، چهار ساعت بخوابي و بعد نهايتا همه‌چيز به نام دوستان تمام شود. دوستان پزش را دادند و هيچ جا هيچ تقدير و تشكري هم از ما نشد كه هيچ، انگار كه ما خبط كرده بوديم. كمترين انتظار اين بود كه حداقل در مراسم رونمايي از جام جهاني از آنهايي كه در راه رسيدن تيم به جام جهاني تلاش كرده بودند تقدير شود. من اين را به آقاي نبي هم گفتم. گفتم اين حق تمام بچه‌هايي بود كه زحمت كشيده بودند. اين بچه‌ها را بايد دعوت مي‌كرديد براي مسابقات قطر تا آنجا بازي‌هاي تيم را از نزديك مي‌ديدند. متاسفانه هر گروه جديدي كه مي آيد دنبال قلع‌وقمع كردن گروه قبلي است و مي‌ترسد مبادا يك نفر از تيم قبلي يك جايي در آن محيط ديده شود. من اگر مي‌دانستم چنين فضايي حاكم است اصلا نمي‌آمدم تيم ملي. 
   به عنوان سوال آخر. شما گفتيد در رشته مديريت راهبردي سازمان‌هاي ورزشي تحصيل كرديد و در فدراسيون و تيم ملي هم سمت داشتيد. حالا كه كنار كشيديد، شرايط فوتبال و فدراسيون و ادامه كار با سرمربي فعلي تيم ملي را در مجموع چطور ارزيابي مي‌كنيد؟ 
سرخ‌پوستان امريكا يك ضرب‌المثل دارند: وقتي ديديد اسب‌تان مرده، پياده شويد. شايد گمان كنيد كه اين كاملا بديهي است اما كافي است كمي به نحوه مديريت خودمان در ورزش كشور نگاه كنيم. متاسفانه اسب بسياري از فدراسيون‌هاي ورزشي علي‌الخصوص فوتبال مرده است! ورزش كشور به‌شدت اسير روزمرّگي و مشكلات اقتصادي و عدم داشتن برنامه استراتژيك مدون است. ما هنوز درگير اين هستيم كه كي‌روش باشد يا نباشد! مربي خارجي باشد يا ايراني! با وجود نتايج ضعيفي كه كي‌روش در جام جهاني گرفت ما به‌شدت پتانسيل اين را داريم كه از كي‌روش ويلموتسي ديگر بسازيم. اما بعضي كشورها در جام جهاني بعد از پنالتي پنجم كه حذف شدند تكليف‌شان با سرمربي آينده تيم ملي كشورشان مشخص شده بود. به اعتقاد بنده اسب فوتبال كشور مرده است و مديران ما به‌ جاي پياده شدن از اسب مرده، كارهاي عجيب ديگري مي‌كنند. اينها كه مي‌گويم در علم مديريت است. در تئوري اسب مرده براي نمونه اين كارهاي عجيب آمده: مثلا تازيانه جديدتري مي‌خرند و آن را محكم‌تر بر اسب مرده مي‌نوازند! اسب‌سواران را عوض مي‌كنند! كميته‌اي براي بررسي نحوه بهبود عملكرد اسب مرده تعيين مي‌كنند! به ديگر كشورها ماموريت مي‌روند تا ببينند چرا اسب آنها عملكرد بهتري دارد! استانداردها را پايين مي‌آورند تا اسب مرده را هم شامل شود و اسب مرده را در طبقه جديدي به نام «زنده بي‌تحرك» دسته‌بندي مي‌كنند! پيمانكاران برون‌ سازماني مي‌گيرند تا بلكه بتوانند اسب مرده را برانند! چند اسب مرده را همزمان به كار مي‌گيرند تا بلكه حركت و تحولي ايجاد شود! بودجه و آموزش بيشتري براي بهبود عملكرد اسب مرده اختصاص مي‌دهند! با كمك آمار اعلام مي‌كنند كه چون اسب مرده غذا نمي‌خورد، هزينه‌ها كاهش يافته، پس اگر صبر و تحمل كنيم، در آينده سود افزايش خواهد يافت! عملكرد اسب مرده را عادي و عملكرد اسب‌هاي ديگر را خارق‌العاده تصور مي‌كنند پس دليلي بر تغييرات نمي‌بينند! به‌رغم فقدان كارايي، بهره‌وري و سود، حقوق هيات‌مديره اسب‌هاي مرده را افزايش مي‌دهند تا انگيزه مديران را حفظ كنند! در يك كلام، هزينه اسب مرده را ده‌ها برابر مي‌كنند چون بديهيات را نمي‌بينند يا نمي‌پذيرند يا فكر مي‌كنند وضعيت موجود را حفظ كرده‌اند. ولي نبايد فراموش كنيم جلوي ضرر را هر موقع بگيريم سود كرده‌ايم. حالا به نظر شما بعد از سه دوره حضور كي‌روش در تيم ملي اسب كي‌روش براي ايران مرده است يا هنوز بايد دغدغه مديران فوتبال ما، صداوسيما و برنامه‌هاي تلوزيوني ما، كارشناسان ما، پيشكسوتان ما و كلا اهالي فوتبال، ماندن يا نماندن كي‌روش باشد؟


    خبرنگاران مرا مي‌زدند چون دنبال پست مدياآفيسري تيم ملي بودند
    موج كوبيدن من از زمان شاه‌عباس بي‌سابقه بود
 در دوران مسووليتم از ۲۰، ۲۰ گرفتم. اگر ۱۹.۵ هم گرفته بودم مرا با آرپيجي مي‌زدند!
    بازيكنان تيم ملي مشكلي با من نداشتند
    بزرگان تيم مي‌گفتند ما لباس پوشيدن آقاي عزيزي خادم را مي‌بينيم كيف مي‌كنيم چون لباس‌هايش برند است و ما خوشحاليم از اينكه رييس فدراسيون ما جنتلمن است و خوش‌تيپ مي‌گردد!
    من به عزيزي خادم اصرار كردم اسكوچيچ را حفظ كند و ضمانت كردم با او صعود مي‌كنيم
    بعد از مرحله اول مقدماتي جام جهاني در بحرين بعضي از بازيكنان گفتند بايد كي‌روش را بياوريم!
    از اردوي بحرين تعدادي از بازيكنان شدند كي‌روشي‌ها و تعدادي ديگر شدند اسكوچيچي‌ها. ما در اردو همه تلاش‌مان اين بود كه بين اين دو گروه تعادل برقرار كنيم
    دعوت نشدن رامين رضاييان ارتباطي به مسائل منشوري نداشت
    اينكه وريا غفوري به تيم ملي فراخوانده نمي‌شد ربطي به مسائل سياسي نداشت
    اسكوچيچ دلالي نمي‌كرد. او با هيچ خبرنگار و مدير برنامه و مدير باشگاهي ارتباط نداشت
    بازيكنان از چيز ديگري دلخور بودند اما لباس نداشتن تيم ملي را بهانه كردند و آن استوري اعتراضي را گذاشتند
    من به عنوان سرپرست تيم ملي در شماره بازيكنان دخالت نمي‌كردم چه برسد به اينكه جادوگر بيايد و دستور بدهد!


    زماني كه من كنار تيم ملي بودم هيچ فردي به عنوان جادوگر يا دعانويس نزديك تيم ملي نشد
    در دعواي اسكوچيچ و طارمي هيچ‌كس كوتاه نمي‌آمد. اسكوچيچ مي‌گفت طارمي بايد عذرخواهي كند و طارمي مي‌گفت من حرف بدي نزدم
    قرار بود علي دايي را ببريم پرتغال و مادر رونالدو از طرف پسرش هديه‌اي به دايي بدهد
    اسكوچيچ مي‌خواست كريم انصاري‌فرد را خط بزند چون حس مي‌كرد او دارد در تيم تشكيل باند مي‌دهد
    آنهايي كه براي عوض شدن سرمربي رفتند پيش مقامات گفته بودند اگر كي‌روش را نياوريم ۶ گل از انگليس مي‌خوريم و آبروريزي مي‌شود
    در ماجراي اتوبوس تيم ملي و فايل صوتي مي‌گفتند تو مقصري! مگر مي‌شود من بروم در اتاق بازيكنان ببينم با چه كسي حرف مي‌زنند؟
    هيچ اتفاقي در اتوبوس تيم ملي رخ نداد!
    من به عنوان سرپرست تيم ملي ۷۰۰ ميليون پاداش صعود گرفتم. ۷۰۰ ميليون زياد است؟ 
    براي اينكه مرا تخريب كنند، مي‌گفتند خورشيدي كباب سيخ مي‌زند
    يكي از اعضاي هيات‌رييسه به من گفت مشكل ما با عزيزي خادم اين است كه او ما را بازي نمي‌دهد
    يك آشپز از سازمان حج و زيارت با خودمان برديم بحرين و گفتند اين همان جادوگر تيم ملي است!
    اراده‌اي بالاتر از امثال ما پشت بركناري عزيزي خادم بود
    اگر به گذشته برگردم شايد اصلا پست سرپرستي تيم ملي را قبول نكنم

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون