• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5413 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۸ بهمن

مروري بر پيوند تاريخي «تئاتر و زندان» از يونان باستان تا اروپا و ايران معاصر

آنها مامور اعدام خود نيستند٭

بابك احمدي

«زئوس»، خداي خدايان در عصر آفرينش، پرومتئوس را مامور آموزش انسان‌‌ مي‌كند. «پرومته» وظيفه دارد همه‌چيز، ‌جز آتش را به انسان‌ بياموزد. پرومته مدت‌ها به فرمان زئوس عمل مي‌كند تا روزي كه تحمل درد و رنج انسان‌ برايش ناممكن مي‌شود، پس آتش را نيز به ايشان مي‌بخشد. زئوس از اين عمل به خشم آمده و دستور مي‌دهد پرومته را روي قله قاف (در قفقاز) به بند بكشند. «پرومته در زنجير»  اثر اشيل.
«كرئون» در كاخ پادشاهي است كه خبر مي‌رسد كسي خلاف فرمانش پيكر پولونيكس را به خاك سپرده‌. شاه برمي‌آشوبد و دستور دستگيري فرد خاطي را صادر مي‌كند. «آنتيگونه» را نزد او مي‌برند، بين اين دو بحثي درباره اخلاقيات در مي‌گيرد، كرئون برافروخته مي‌شود و در نهايت چون گمان مي‌برد «ايسمنه» نيز در اين كار به خواهرش كمك كرده، دستور زنداني شدن هر دو را صادر مي‌كند. «آنتيگونه» اثر سوفوكل. حدود 443 سال پيش از ميلاد مسيح.
تئاتر و زندان در طول تاريخ هرگز با يكديگر غريبه نبوده‌اند، حتي جالب است كه مجموعه مقالات و گفتارهاي ميشل فوكو در كتابي با عنوان «تئاتر و فلسفه» ترجمه مي‌شود. فيلسوفي كه در كتاب مشهور «مراقبت و تنبيه، تولد زندان» تبارشناسي شكل‌گيري كالبد و ذهن در چارچوب نظام‌هاي مراقبتي و انضباطي قدرت را مورد مطالعه قرار مي‌دهد و مدعي است كه در نهادهايي چون مدارس، زندان‌ها، بيمارستان‌ها و كارگاه‌ها تكنيك‌هاي انضباطي خاص به كار مي‌رود و در چارچوب آنها مقررات حاكم بر رفتار و سلوك، اقدامات مراقبتي و شيوه‌هاي نظارت بر آنها تدوين و به معرض «اجرا» در مي‌آيد. واژه «اجرا» اينجا عجيب‌ترين كلمه‌اي است كه ما بارها در دادگاه‌ها و احكام صادره در سراسر جهان با آن برخورد مي‌كنيم. احكام دادگاه‌ها و قضات به «اجرا» گذاشته مي‌شوند. كلمه‌اي كه پيوندش با تئاتر ناگسستني است. «نمايش» به «اجرا» درمي‌آيد. گو اينكه در مطالعات دهه‌هاي پاياني سده بيستم، هنرهاي اجرايي خود به مقوله‌اي متفاوت از نمايش‌گري بدل شد كه موضوع اين مطلب  نيست. 
پژوهش فوكو به ما نشان مي‌دهد زندگي دانش‌آموزان، سربازان، بيماران و زندانيان در معرض مراقبت و نظارت و تهيه گزارش قرار مي‌گيرد و رفتار بهنجار مورد تشويق و رفتار نامطلوب با اقدامات مجازاتي مواجه مي‌شود. هدف غايي مراقبت و نظارت و انضباط، بهنجار ساختن فرد و از ميان بردن بي انضباطي‌هاي اجتماعي و رواني و سرانجام تربيت انسان‌هايي مطيع و سودآور در جامعه است. آيا تئاتر از يونان باستان تا  امروز جز بازنمايي انسان به خودش و تبديل امر نامطلوب به مطلوب چيز ديگري در سر پرورانده؟ با اين تفاوت اساسي كه تئاتر قرار نيست «انسان مطيع بسازد»، ولي انسان منظم، متفكر و اجتماعي چرا؛ تئاتر در ذات خود مشوق دموكراسي و برخورد انتقادي با پديده‌ها است. 
اين فيلسوف در كتاب «تئاتر و فلسفه» از فيلسوفان و متفكران مورد علاقه‌اش سخن مي‌گويد و نيز از يكي از كليدي‌ترين مفاهيمي كه در آثارش به آن پرداخته است، يعني مفهوم قدرت. ما در اين كتاب با فوكو همراه مي‌شويم و به دنياي ذهني او و نيز دنياي فيلسوفان و متفكران ديگري كه او از آنها گفته و نوشته است سفر مي‌كنيم. فوكو نمايشي ترتيب مي‌دهد و خودش در ميانه صحنه مي‌ايستد تا ما را با جهان ذهني‌اش بهتر آشنا كند. «ضد - اُديپ: كاپيتاليسم و شيزوفرني» يكي از مقالات مندرج در كتاب است تا بار ديگر سوفوكل و سه‌گانه «افسانه تباي» يادآوري شود. پيوند ناگسستني تئاتر، سياست، فلسفه، روانشناسي.

هنرمند تئاتر در دادگاهِ نمايشي!
بارها شنيده‌ايد كه وكلا يا فعالان حقوقي سراسر جهان در واكنش اعتراضي به حكم يك قاضي، متن نهايي صادر شده را نتيجه برگزاري دادگاه‌هاي «نمايشي» دانسته‌اند. يك نمونه‌ اين دادگاه‌ها شايد 30 اكتبر 1947 در شهر واشنگتن براي نمايشنامه‌نويس و كارگردان تئاتر - برتولت برشت- برپا شد.
روبرت.‌اي. استريپلينگ (يكي از اعضاي كميسيون تحقيق درباره فعاليت‌هاي ضدامريكايي): آقاي برشت، آيا حقيقت دارد كه شما مقدار زيادي شعر، نمايشنامه و نوشته‌هاي ديگر به‌شدت انقلابي نوشته‎‌ايد؟
برشت: من به خاطر مبارزه با هيتلر، تعدادي شعر، ترانه و نمايشنامه نوشته‌ام و به همين دليل شما مي‌توانيد آنها را انقلابي قلمداد كنيد، زيرا من طبيعتا طرفدار حكومت او نبوده‌ام.  رييس كميسيون (كارل.اي.موند): آقاي استرپيلينگ، براي ما مهم نيست كه او در اين يا در آن متن، خواستار شكست آلمان يا سرنگوني دولت آن شده است. 
ماجراي دادگاه برشت و طنازي و شيطنت‌هايش در برابر اعضاي كميسيون بسيار مشهور است. وقتي صحنه نمايش براي حضور يك تئاتري آماده مي‌شود، او به خوبي با قواعد بازي آشنا است. مطالعات اجرا بعدا به ما آموخت كه در هر وضعيتي با «صحنه» مواجه هستيم. «صحنه» تصادف! يا «صحنه» تيراندازي و قتل. صحنه دادگاه يا زندان نيز از نمونه‌هاي ياد شده جدا نيست. بازيگراني دارد و تماشاگراني؛ همچنين صحنه‌اي كه هرجا شكل مي‌گيرد و متني براي قرائت و اجرا در اختيار دارد. كاغذهايي زير دست قاضي، متهم و وكلايش. روي برگه از اتهام خود دفاع مي‌كنيد و حكم هرچه باشد قابل «اجرا» است. اعدام يا حبس در سلول انفرادي، حتي واژگاني متضمن اجرايي هستند. شنونده پيشاپيش طناب دار، صحنه اعدام يا ميله‌ها و اتاق بسته را تجسم مي‌كند. 
قبل از اتفاقي كه 1947 براي برشت رخ داد اما هنرمند مهم ديگري به نام «وسلولد ميرهولد» توسط دادگاه به مرگ محكوم شد. او سبك رئاليسم استانيسلاوسكي را نفي كرد و به عنوان رهبر آوانگاردهاي تئاتر، ايده‌هاي تازه‌اي آزمود. سبك مبتكرانه و اكسپرسيونيستي‌اش، براي مثال در اجراي «ساس و حمام» اثر ولاديمير ماياكوفسكي در سال‌هاي ۱۹۲۹ و ۱۹۳۰، به مذاق منتقدان تئاتر شوروي خوش نيامد، چراكه نامتعارف بود. پس متهم به فرماليسم شد و اجراهاي بعدي‌اش را توقيف كردند. بعد از حمله علني‌اش به بايدها و نبايدهاي رئاليسم سوسياليستي، در ژوئن ۱۹۳۹ دستگير شد. در زندان لوبيانكا در مسكو بازجويي و شكنجه شد و در فوريه ۱۹۴۰، كمي بعد از اعدام بابلِ نويسنده، او را نيز به جوخه آتش سپردند. ۱۵ سال بعد دادگاه عالي شوروي از ميرهولد اعاده حيثيت كرد. پيكر او در شهر مسكو در يكي از سه آرامگاه عمومي قربانيان تبعيدي كمونيست به خاك سپرده شد. در نمونه‌اي ديگر آگوستو بوال، بنيان‌گذار شيوه و سبك «تئاتر شورايي» در سال1971 توسط رژيم نظامي كودتايي برزيل زنداني، شكنجه و به مدت 5 سال به آرژانتين تبعيد شد. تهديد و تحديدي كه تركيبش با ذهن خلاق هنرمند نتيجه‌اي متفاوت به همراه داشت؛ پيش‌برد ايده‌هاي هنري با اقشار گوناگون اجتماعي، از جمله فقرا و زندانيان.

زندان به مثابه محل اجراي نمايش
جهان، به‌ويژه اروپا و كشورهاي امريكاي لاتين ظرف دهه‌هاي 60 و 70 ميلادي تجارب متفاوت، گران‌بها و متعدد در اين خصوص به يادگار گذاشته است. در نتيجه انقلاب‌هاي سياسي، شكل‌گيري جنبش‌هاي گوناگون فكري و فرهنگي، ايده اجراي نمايش در سالن‌هاي كلاسيك يا مكان‌هاي سانتيمانتالِ سرپوشيده با حضور تماشاگران خوش‌پوشِ ادكلن‌زده در نظر بعضي هنرمندان رنگ باخت - گرچه طبيعتا به حياتش ادامه داد- و زندان به محل تمرين و ساختن تئاتر با همراهي زندانيان بدل شد. تئاتر ايران در سال‌هاي كودتاي 28 مرداد 1332 و دهه 50 پيش از انقلاب و سپس در دهه 60 تجارب قابل توجهي در اين زمينه به ثبت رسانده كه در ادامه به نمونه‌هايي اشاره مي‌شود.

تئاتر زندان در ايتاليا
فعاليت تئاتري در زندان از جنبشي كه در سال‌هاي دهه هفتاد آغاز شد و به دنبال جايگزين‌هاي مناسبي براي حبس مي‌گشت، در ادامه فعاليت بازپروري اجتماعي شكل گرفت. اولين حركت‌ها در اين راستا به زندانيان آغاز دهه هفتاد برمي‌گردد و بخشي از آنها پاسخي است به جنبشي كه زندان را به نسبت ميراث دوره فاشيسم كمتر ايزوله مي‌خواهد. موقعيت زندان پس از تصويب قانون «گوتزيني»4 در 10 اكتبر 1986 تغيير مي‌كند. هدف از تصويب اين قانون آن است كه فاصله زندان از اجتماع انساني را كمتر كرده و يك فرآيند بازپروري را آغاز كند. پس از آن شكل‌گيري گزينه‌هاي جايگزين ديگر در كنار حبس افزايش پيدا مي‌كند. اين قاعده كه هر زنداني حتي او كه به واسطه ارتكاب جرايم سنگين‌تر به حبس طولاني‌تري محكوم شده نيز، اگر در محيطي مناسب كه اهداف آموزشي در آن دنبال مي‌شود، قرار گيرد، مي‌تواند دوباره به اجتماع برگردد، جا مي‌افتد. در همين راستا فعاليت‌هاي «بازپروري» (بازگرداندن مجرم به زندگي اجتماعي) شكل مي‌گيرند و روزهاي مرخصي‌هاي تشويقي و همچنين كار در بيرون از زندان بدون نگهبان افزايش مي‌يابند. درست در همين فضاست كه فعاليت‌هاي تئاتري به اشكال غالبا كوتاه‌مدت و سوار بر موجي از علاقه كه مي‌خواهند در مقابل بسياري از دشواري‌هاي منتج از شرايط مختلف زندان‌ها بايستند، شكل مي‌گيرند. هريك از اين فعاليت‌هاي تئاتري بايد با مسائل مختلفي دست و پنجه نرم كنند؛ پيش از هرچيز ساختار و شرايط زنداني كه اثر در آن توليد مي‌شود؛ از جمله اينكه آيا بايد با زندانيان كوتاه‌مدت يا بلندمدت يا با اكثريت ايتاليايي‌ها يا خارجيان كه زبان را به سختي مي‌فهمند سر و كله زد، اينكه فضاي زندان چقدر براي تمرينات و برگزاري كارگاه مناسب است و ... .
متاسفانه بايد گفت كه پس از قانوني كه در 5 دسامبر سال 2005 توسط دولت برلوسكوني تصويب شد، فضا همچنان براي اين فعاليت‌ها محدودتر شد.

تاريخچه
تئاتر در زندان‌هاي ايتاليا از كارگاه‌هاي «سن كوآنتين»، گروهي بنيان‌گذاري شده توسط زنداني حبس ابد، «ريك كلونچي» كه به واسطه شايستگي‌هاي اخلاقي‌اش بخشيده شده بود، شكل گرفت. اين گروه با همراهي تئاتر «پونتدرا» توري از اجراي آثار ساموئل بكت در ايتاليا به نمايش گذاشت كه به‌واسطه انرژي و حضور ذهني بازيگران و تازگي تجربه تئاتر در زندان مورد توجه زيادي قرار گرفت.
پس از آن «رناتو ونوچيني» در سال 1982 نخستين فردي بود كه از جهان خارج براي توليد اثر به درون بناي زندان قدم گذاشت. در سال 1984 «لوئيجي پاگانو» يك گروه تئاتر در «خانه نمايش برشا» بنا كرد. پاگانو كه به مدير (تئاتر) سان ويتوره تبديل شده، با همكاري گروه «تيكوين»، تجربيات ديگري را در زندان ميلان شكل مي‌دهد.
پيشرفت اين اشكال همكاري، سبب گشايش زندان به روي جهان خارج، پا گرفتن يك تعامل ميان درون و برون و روبرويي مفيد با قانون‌گذاران و مديران زندان‌ها شده است. همچنين توجه به وضعيت محبوسان سابق كه در دوره حبس، دوره‌هاي آموزشي تئاتري ديده‌اند، خيلي مهم است و به سوالاتي دامن زده است: از جمله اينكه آيا فعاليت تئاتري مي‌تواند در دنياي خارج به حرفه‌اي جدي تبديل شود؟ و اين مهم چگونه مي‌تواند اتفاق بيفتد؟ تحقق اهداف مشترك بين طرفين درگير در اين پروژه‌ها، مناسب‌ترين و موثرترين ابزار براي روبرو شدن با اين موقعيت‌ پيچيده‌ است. از نتايج مصاحبه‌هاي متعدد و آمارهاي تهيه شده اين طور برمي‌آيد كه به رغم غني بودن اين تجربيات، هنوز به شكل صحيحي شناخته نشده و همچنان از جانب مسوولان زندان با احتياط با آنها برخورد مي‌شود.
در تجربه‌هاي جدي‌تر، اهميت تئاتر در زندان در وهله اول به مثابه يك واقعيت هنري و سپس به عنوان بخشي از يك برنامه بازپروري مورد توجه قرار مي‌گيرد. مطالعه اين شيوه نشان داده كه وضعيت مواجهه از يك زندان به زندان ديگر و از يك زنداني تا زنداني ديگري تفاوت مي‌كند، بسته به فاكتورهايي چون حضور زندانيان خارجي يا بومي، اينكه افراد محكوميت‌هاي طولاني مدت دارند يا كوتاه‌مدت، و اينكه در چه سن و سالي هستند.

تئاتر زندان در ايران
زندان اوين از بدو تولد نويسندگان و هنرمندان متعددي به خود ديده است. عبدالحسين نوشين، محمدتقي كهنمويي، غلامحسين ساعدي، محسن يلفاني، سعيد سلطان‌پور، محمود دولت‌آبادي، اصغر رستگار، منوچهر يزديان، ناصر رحماني‌نژاد (پيش از انقلاب) و عباس نعلبنديان، محمود استادمحمد، داوود كيانيان و ديگراني (پس از انقلاب) كه رفته‌رفته فضاي ساختن تئاتر داخل زندان را فراهم مي‌كنند. كريم كشاورز كه از تبعيد‌شدگان دهه سي و چهل است در كتاب «چهارده ماه در خارك» اشاره‌هايي گذرا به اجراي نمايش در زندان دارد: «يك دسته ديگر چنان‌كه گفتم نمايشنامه «زارع شيكاگو» اثر مارك تواين را تمرين مي‌كنند. دسته ديگر تحت نظارت انجوي و حسين چُرچُر يك نمايشنامه روحوضي حاضر مي‌كنند. همه سرگرمند. اين تداركات جشن مهرگان است. مهندس ضيايي لباس زنانه پوشيده  و «جِسي» شده بود. دكتر رضا خانلو رُلِ آرتور و طبري كروگر، مهندس خدابنده مدير روزنامه را بازي كرد.»
ناصر رحماني‌نژاد كه در سال‌هاي 1350 تا 1351 در زندان قصر دوران محكوميت مي‌گذرانده از اجراي 8 نمايش ياد مي‌كند؛ از جمله، «سخنراني در مراسم تدفينِ براسيلاويوسيچ»، دو نمايشنامه «ليبرال» و «گفت‌وگوي بيهوده» اثر ساليكوف شچدرين، «بوقلمون صفتان» اقتباسي از داستاني به همين نام نوشته آنتون چخوف. نمايش‌هايي كه معمولا داخل سلول‌ها و به‌صورت پنهاني اجرا مي‌شدند. اسامي نمايش‌هاي ياد شده نشان‌دهنده علاقه افراد به متن‌هاي خارجي است، حال آنكه در ايران پس از انقلاب، كشش به نمايشنامه‌هايي كه توسط زندانيان به نگارش درآمده جلب‌توجه مي‌كند. حجت سيدعليخاني در اين باره به نمايش‌هايي چون «شبح»، «اسوه»، «مشت آخر» اشاره كرده است كه توسط زندانيان به اجرا درآمد و بعضي‌شان به بيرون از ديوارهاي زندان نيز راه يافت. اواخر «مليحه جعفري» در زندان اوين نمايش «ميدان نفت» را اجرا كرده است. 
با حضور اين افراد در سلول زندان‌ها، كم‌كم فضا براي اجراي تئاتر به شكل جدي‌تر باز مي‌شود تا آنجا كه در دهه شصت تئاتر زندان‌ها راه خود را به جهان خارج نيز مي‌گشايد و از سالن‌هاي تئاتر شهرستان‌ها و تهران (تئاتر شهر، تالار مولوي و تالار محراب) سر در‌مي‌آورد. عليخاني كه بين سال‌هاي 1361 تا 1365 مسووليت امور هنري، ساماندهي گروه‌هاي نمايشي و توليد تئاتر زندان اوين را برعهده داشته توضيح مي‌دهد: «آدم بود يازده نفر را ترور كرده بود و چون هنوز به سن قانوني نرسيده بود حكم اعدامش اجرا نمي‌شد، تئاتر هم كار نكرده بود طبيعتا، اما جذب گروه‌هاي تئاتر شد و در روند كار از موضع سياسي‌اش برگشت، عفو هم گرفت. خب اين بچه كه تشخيص درستي نداشت، اگر تئاتر كار نمي‌كرد ممكن بود سر همان شور بي‌شعور بماند و عاقبتش مرگ زودهنگام باشد. دست‌كم تئاتر شور زندگي را در درونش برانگيخت و با همين شور توانست دوباره به زندگي برگردد.»

از اوين تا جشنواره تئاتر زندان‌ها
عليخاني درباره فعاليت گروه‌ها در زندان اوين توضيح مي‌دهد: «مي‌خواستيم تئاتر كار كنيم، با چند زنداني كه اصلا تئاتر را نمي‌شناختند، اما افرادي هم بودند از نويسندگان موفق و تئاتري‌هاي حرفه‌اي. از چندتايي كه قبل از حبس نويسنده و كارگردان بودند كمك گرفتم. خيلي‌ها كه الان از نام‌آوران اين عرصه هستند، اولين اتودهاي‌شان را در تاريكي شب‌هاي زندان زدند؛ اسم نمي‌آورم چون نمي‌خواهند اسم‌شان گفته شود. مشكل فقط متن و بازيگر نبود، رفتيم جاهاي مصادره‌اي ساز پيدا كرديم، يك روز رفتم كارگاه خياطي، سيصد نفر پشت چرخ خياطي بودند. گفتم «كيا ميان كمك براي اجراي تئاتر؟» دست‌ها رفت بالا، پارچه آوردند، لباس دوختند براي نمايش. سالن اوين كه بهش مي‌گفتند آموزشگاه و براي مراسم و سخنراني‌ها استفاده مي‌شد، يك سن كوچك داشت و ما به كمك بچه‌هاي كارگاه نجاري سن را بزرگ‌تر كرديم. دو تا اتاق پيدا كردم، پشت سالن اصلي، اجازه گرفتم از مديران زندان، يكي شد اتاق گريم، يكي اتاق لباس، خودشان طراحي مي‌كردند، خودشان مي‌نوشتند، خودشان تمرين مي‌كردند و در افتتاحيه جشنواره فجر در 1362 نمايش 20 دقيقه‌اي «طلوع فجر» را اجرا كردند. 
«مشت آخر» اولين نمايش زندانيان عقيدتي اوين است كه به مدت يك هفته در تالار محراب اجرا مي‌شود. زندانيان را همراه با عليخاني و چند مامور امنيتي هر روز در ساعت مقرر به سالن نمايش مي‌آورند و پس از آن به اوين بازمي‌گردانند. مدير دبيرستان البرز كه يكي از تماشاگران بوده، از عليخاني مي‌خواهد كه نمايش را براي بچه‌هاي دبيرستان اجرا كنند. گروه‌ تئاتر دست‌وپا بسته براي اجرا به دبيرستان البرز مي‌روند و در يك اجرا با واكنش مثبت تماشاگران نوجوان مواجه مي‌شود. اتفاقي كه با مذاكرات عليخاني (به گفته خودش) موجب مي‌شود مسوولان زندان اجازه دهند زندانيان از آن پس بدون دست‌بند و پابند روي صحنه بروند. 
«آنها مامور اعدام خود بودند» [آنها مامور اعدام خود هستند 1359] نوشته و كارگرداني زنده ياد محمود استادمحمد يكي ديگر از آثاري بود كه در سال‌هاي ابتدايي دهه 60 با حضور بازيگران زنداني محكوم به اعدام در «تئاتر شهر» روي صحنه رفت. متن اين نمايشنامه روايت‌ها و سرگذشت خود زندانيان را شامل مي‌شد. داوود كيانيان نيز گزارش‌هايي مبني بر اجراي تئاترهاي مشابه در زندان مشهد به دست مي‌دهد. اين فعاليت‌ها تا جايي پيش رفت كه بعدها جشنواره تئاتر زندان‌ها در ايران برگزار شد. مديركل امور زندان‌هاي استان قزوين در تاريخ 15 فروردين 1401 خبر داده است «۲۵ نمايش در مرحله نهايي نوزدهمين جشنواره تئاتر زندان‌ها به رقابت مي‌پردازند». يعني حالا در آستانه بيستمين سال برگزاري جشنواره تئاتر زندان‌ها قرار داريم. در ماه‌هاي اخير نيز تعدادي از دانشجويان و هنرمندان تئاتر با مقوله بازداشت و زندان دست و پنجه نرم كرده‌اند. ماجراي حميد پورآذري كارگردان تئاتر و سهيلا گلستاني بازيگر كه مدتي كوتاه پس از بازداشت به دستور مقام قضايي آزاد شدند، شايد بارزترين نمونه اجرايي ماه‌هاي اخير است ولي موضوع حسين محمدي، بازيگر جوان تئاتر كه ابتدا به اعدام محكوم شد و سپس خبر خوش آمد كه حكمش لغو شده، فعلا داغ‌ترين سوژه‌ خبرنگاران فرهنگي و كارگروه پيگيري وضعيت هنرمندان بازداشتي زير نظر تشكل‌ صنفي «خانه سينما» است كه موضوع را پيگيري مي‌كنند. چنان‌كه پيش‌تر اشاره شد در اين ميان خبر رسيد مليحه جعفري، دانشجوي تئاتر دانشگاه تهران نيز با همراهي هم‌بندان و دوستانش در زندان اوين نمايشي اجرا كرده و مسوولان امر نيز در برابر اين فعاليت هنري سد و مانع ايجاد نكرده‌اند. نمايشي به نام «ميدان نفت» كه با استفاده از عروسك‌هاي دست‌ساز و امكانات محدودِ موجود و بازيگران غيرحرفه‌اي - كه از قضا بسيار هم موثر و توانمند ظاهر شده‌اند- اجرا شده است. نمايشي كه در ادامه سوابق اجرايي كارگردانش، از موسيقي رپ اعتراضي هم بهره گرفته و در انتها، تماشاگران (حدود 50 نفر) هنرمندان حرفه‌‌اي و غيرحرفه‌اي و دست‌اندركاران را تشويق كرده‌اند. اجراي «ميدان نفت» در زندان اوين بهانه و دست‌مايه نگارش اين متن قرار گرفت تا بار ديگر يادآور شويم روح و جان هنرمند با خشونت سازگار نيست. چنان‌كه‌ «آنتيگونه» گفت: «من از قلب فرمان مي‌برم». هنر مي‌تواند انسان‌ها را به جامعه بازگرداند؛ بنابراين ما اميدوارانه به درهاي بسته چشم دوخته‌ايم و بازگشت افراد به اجتماع براي ساختن دوباره را انتظار مي‌كشيم.
٭ عنوان مطلب برگرفته از نمايشنامه «آنها مامور اعدام خود هستند» نوشته محمود استادمحمد است.
منابع: 
«گفت‌وگو با برشت» نوشته ورنر هشت، ترجمه محمدرضا خاكي
«تئاتر و زندان در ايتاليا» ماسيمو مارينو، ترجمه مينو ميرشاه‌ولد، سايت ايران تئاتر، 27 شهريور 1390 
نمايش پشت ميله‌ها؛ تئاتر زندان به روايت پنج زنداني دهه شصت، نوشته آيه كيانپور، شماره 25 ماهنامه «شبكه آفتاب» خرداد و تير 1394

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون