• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5471 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۰ ارديبهشت

بررسي تصميمات قلعه‌نويي براي نيمكت تيم ملي در گفت‌وگو با جلال چراغپور:

انتخاب يك استقلالي و يك پرسپوليسي در كادرفني براي برقراري توازن جناح آبي و قرمز است

با اين كادرفني در جام ملت‌ها كم مي‌آوريم!

روزبه دلاور 

به گزارش «اعتماد» در حالي كه هشت ماه و چند روز به شروع رقابت‌هاي جام‌ ملت‌هاي آسيا باقي مانده است تيم ملي فوتبال كشورمان در زمينه‌هايي ‌مثل اردوهاي تداركاتي و بازي‌هاي دوستانه مناسب يا پروسه تغيير نسل، نياز به يك برنامه‌ريزي مشخص دارد. موضوعاتي از قبيل حضور ايران در مسابقاتي در سطح بازي‌هاي كافا و زمزمه‌هاي خداحافظي چند بازيكن باتجربه در آستانه جام ملت‌ها و دستياراني كه قلعه‌نوعي انتخاب كرده دلايلي بود تا سراغ جلال چراغپور يكي از كارشناسان‌ فوتبال كشورمان برويم. ماحصل گفت‌وگوي خبرنگار اعتماد با اين كارشناس شد تحليل وضعيت تيم ملي براي حضور در بازي‌هايي كه قرار است به ميزباني قطر برگزار شود. اگرچه اين مي‌تواند در حد يك نظريه كارشناسي باشد اما با وضعيت فعلي فوتبال ما يك هوادار معمولي هم مي‌تواند تشخيص دهد قهرماني در جام‌ملت‌هاي پيش رو يك رويابافي است تا واقعيت؛ رويايي كه ۴۷ سال است به دنبال آن هستيم و اگر در قطر به آن نرسيم از نيم‌ قرن نرسيدن به قهرماني در اين بازي‌ها هم عبور خواهيم كرد!

   ‌شما يكي از حاميان جواد نكونام براي هدايت تيم ملي در جام ملت‌ها بوديد كه حالا سكان آن به دست امير قلعه‌نوعي رسيده است. درباره اين انتخاب نظر شما را مي‌خواستيم‌ بدانيم؟‌
خب ما نمي‌دانيم شرايط فدراسيون براي انتخاب اين فرد يا فرد ديگر چيست و معمولا هم آن را اعلام نمي‌كنند در نتيجه ممكن است اين يك انتخاب فردي باشد. يعني در آن زمان كه نام نكونام مطرح شد فدراسيون شرايط خود را اعلام كرده و آن شرايط باب ميل جواد نبوده باشد. شايد اين شرايط براي دو طرف از جانب قلعه‌نوعي و فدراسيون مورد پذيرش طرفين قرار گرفته باشد. ما داده‌هاي كاملي نداريم اما نكونام هم مي‌توانست مربي تيم ملي باشد مثل قلعه‌نوعي كه الان هست و حتي يحيي گل‌محمدي هم اگر قبول كند شرايط نشستن روي نيمكت تيم ملي را دارد. تا يك جايي اين مربيان داخلي توانايي نشستن روي نيمكت مربيگري تيم ملي ما را دارند.
  ‌توانايي هر سه مربي كه نام برديد را در يك سطح مي‌دانيد؟
تفاوت‌ها از اينجا معلوم مي‌شود كه بر توانايي‌هايي خودشان اضافه كنند و كادري كه در كنارشان انتخاب مي‌كنند در چه وضعيتي هستند. قلعه‌نوعي و گل‌محمدي و نكونام هر سه توانايي نشستن روي نيمكت تيم ملي را داشتند و دارند چون در اوج توانايي و توامندي در فوتبال ما قرار دارند.
  ‌جالب اينكه بعضي‌ها كه كارنامه قابل اعتنايي هم ندارند تا قبل از انتخاب قلعه‌نوعي داعيه نشستن روي نيمكت تيم ملي را داشتند.
نه، اينطور نيست كه هركي بگويد من فلان تيم را مي‌برم، بشود مربي تيم‌ملي! قلعه‌نوعي ۲۵ سال است كه دو، سه نسل را در فوتبال ما مربيگري كرده است. يا نكونام بهترين سال‌هاي فوتبالش را در مركز اروپا بازي كرده و با بزرگ‌ترين مربيان و بازيكنان كار كرده است و يحيي هم الان چندين سال است كه كار مي‌كند و دو، سه نسل را بزرگ كرد و مطالعه روز دارد و به زبان خارجي تسلط دارد و الان‌ مدت‌هاست خيلي خوب كار مي‌كند. هركدام از اينها يك جور خاص خودشان را دارند به جز اينها فرد ديگري اين پروسه را طي نكرده. يعني سال‌ها بازي در سطح بالاي فوتبال و كار كردن با جوان‌ها و مربي خوبي باشند. بعضي‌ها بازيكن خوبي بودند اما مربيگري نكردند و اين يعني نمره رسيدن به ‌نيمكت تيم‌ملي را كم مي‌آورند. بعضي‌ها هم با اينكه جوان هستند اما مطالعه نمي‌كنند و سنتي هستند. همان كاري كه از مربيان قديم ياد گرفتند انجام مي‌دهند. اينها نمي‌توانند فوتبال را تغيير دهند اما اين سه كه نام بردم شرايط خوبي دارند.
   ‌نقد به قلعه‌نوعي در خصوص انتخاب دستيارانش را وارد مي‌دانيد؟ انتخاب آن دو و مطهري بيشتر براي برقراري توازن سرخابي روي نيمكت تيم ملي نبود؟
بعد از اينكه سرمربي تيم ملي انتخاب مي‌شود از يك جايي به بعد بايد گفت صلاح مملكت خويش را خسروان دانند! ما كه از جو تيم‌ ملي خبر نداريم. البته رايزني مي‌كنيم كه بدانيم ‌چه خبر است اما شما شاهد بوديد كه بعد از بازي استقلال و پرسپوليس چه جرياناتي از جانب بازيكنان دو تيم به وجود آمد. اگر اين جريانات سرخابي با همين شدت و ديالوگ‌ها و رفتارها انتقال پيدا كند به درون تيم ملي شكاف بزرگ‌تري به وجود مي‌آيد. در نتيجه بايد خودمان را جاي فردي بگذاريم كه هدايت تيم ملي را برعهده گرفته و به خودمان بگوييم نزديك كردن دو جناح سرخابي به يكديگر كار بدي بود؟ از طرفي تيموريان، در انگلستان و تيم ملي سال‌ها بازي كرده و مطهري هم سال‌ها با يحيي كار كرد اما در نساجي به نظر من انتخاب اشتباهي مرتكب شد چون زود بود‌ او بايد بعد از جدايي از يحيي با يك تيم ليگ يكي كارش را به عنوان سرمربي شروع مي‌كرد اما از نظر دانش و مطالعه يكي از بهترين‌هاست، فكر مي‌كنم به خاطر سواد بالايش يك دستيار خوب براي تيم ملي خواهد بود.
  ‌شما اشاره كرديد كه حضور مربيان سرخابي روي نيمكت تيم ملي مي‌تواند تنش‌هاي احتمالي بازيكنان دو تيم را در اردوي تيم ملي كم كند اما مي‌بينيم آندو به دليل كم‌تجربگي مصاحبه رنگي مي‌كند و به شكلي خودش باعث تنش مي‌شود!
وقتي خودش متوجه شده كه اشتباه كرده و عذرخواهي مي‌كند بايد اين اتفاق را به فال نيك بگيريم. اول اينكه اگر آندو از نظرش دفاع مي‌كرد در آن صورت كار عيب پيدا مي‌كرد. نكته بعدي اينكه تيموريان يا بقيه نسل جديد مربيان براي اولين‌بار وارد حيطه مربيگري مي‌شوند عكس‌العمل‌هاي اجتماعي را نمي‌دانند او بازيكن استقلال بوده و وقتي حرفي زده و با عكس‌العمل جامعه عذرخواهي مي‌كند به نظرم ادب را رعايت كرده و متوجه اشتباهش شده. ما بايد اين رفتارها را ارزش بدانيم و قبول كنيم. اجازه بدهيم جامعه ياد بگيرد كه حرفش را پس بگيرد و عذرخواهي كند و يك محيط تلطيف‌ شده در فوتبال به وجود بيايد.
  ‌در اين شرايط تكليف وزن فني نيمكت تيم ملي چه مي‌شود؟
اين نيمكت، يك حداكثر پتانسيل دارد اما در مواجهه با جريانات بزرگي كه سر راه تيم ملي قرار دارد، لاجرم بايد دانش مدرن روز دنيا كنار اين تيم باشد. از لحاظ شناخت بازيكن و روابط و تجربه اين نيمكت پتانسيل دارد. پتانسيل داخلي ما به نظرم تا ۷۵ درصد انتقال پيدا مي‌كند به درون تيم ‌ملي اما براي ۲۵ درصد آخر مشاور يا مديربرنامه خارجي مي‌خواهيم تا بتواند معادلات نيمكت تيم‌هاي مقابل را حل كند. ۱۲ مربي ايراني هم روي نيمكت تيم ملي باشند حداكثر ۷۵ درصد پتانسيل داخلي داريم. اين حد را با برانكو و قلعه‌نوعي هم ديديم. در داخل صد در صد هستند اما در خارج مي‌شوند ۷۵ درصد!
تيم‌هاي خارجي آمدند با تعويض دوبله در تهران تيم ملي را برده‌اند. از طرفي بخواهيم مربي خارجي بياوريم تا تمام كار را انجام دهد وقت مي‌خواهد كه اين تيم ملي زمان چنداني ندارد. كمااينكه ساپينتو هم چون شناخت كافي نداشت دربي را باخت.
مسلما با همين شكل بروند كم مي‌آورند. در جام ملت‌ها كمتر و در جام جهاني بيشتر اين ضعف به چشم مي‌آيد.
  ‌آيا تورنمتي در سطح كافا مي‌تواند به آماده‌سازي تيم ملي ما كمك كند؟
بازي با تيم‌هايي مثل افغانستان و قرقيزستان و... آب در هاون كوبيدن است. به اين دليل كه ما در جام ملت‌ها احتمالا با عربستان و امارات و كره و ژاپن و ديگر تيم‌هاي قوي بازي داريم و شاكله تيم ملي ما فرسوده و خسته هستند. يعني نياز به تغيير اساسي وجود دارد. نزديك به ۱۳ نفر از بازيكنان لازم است كه تغيير كنند و بازيكن و نگرش جديد بايد وارد تيم ملي شوند. پس بايد با تيم‌هاي همسنگ خودمان بازي كنيم. با همان نفرات و با اين شكل با اين بازي‌هاي تداركاتي راه به جايي نمي‌بريم بايد تيم ملي چكش‌كاري شود! به روشني مي‌بينيم با اين شرايط اتفاق خوشايند خوبي براي تيم ملي و كادرفني در جام‌ ملت‌ها رخ نخواهد داد.
  ‌تا جام ملت‌ها فرصت زيادي نداريم در اين فرصت كم مي‌شود تغيير نسل داد يا دست به جوانگرايي زد؟
لاجرم تغيير نسل در تيم ملي مي‌تواند زمانبر نباشد! اما يك شجاعت خاص مي‌خواهد و آن‌هم به قلعه‌نوعي بستگي ندارد. اين شجاعت به فدراسيون فوتبال برمي‌گردد. كره و ژاپن جام ملت‌ها را هدف قرار ندادند بلكه پله قرار دادند. كره‌اي‌ها سال‌هاست از جام ملت‌ها پله ساختند براي جام جهاني. آنها هر ۸ سال يك بار و با نسل جديد مي‌آيند آسيا و بعد به جام جهاني مي‌روند و در جام جهاني به مرحله حذفي صعود مي‌كنند. اما ما بعد از انجام سه بازي برمي‌گرديم! جام ملت‌ها به جاي اينكه هدف باشد مي‌تواند پله باشد. ما با همين دفاعي كه به آن دست نمي‌زنيم و مي‌دانيم خطا مي‌كند و ضعيف است مي‌رويم آسيا و بعد بازي‌هاي جام جهاني از راه مي‌رسد و نمي‌شود تغيير نسل انجام داد. مثل تله‌اي كه كي‌روش در آنجا گير كرد. يعني رفت جام جهاني بعد با همان تيم رفت جام ملت‌ها چون جام ملت‌ها را دست‌كم گرفت و ديديد نتيجه هم نگرفت.
  ‌درباره جوانگرايي و هدف‌گذاري تيم‌ها براي تغيير نسل صحبت كرديد. به عنوان سوال آخر، تكليف مربي تيم اميد هنوز مشخص نيست و به نظر مي‌رسد بازهم داستان تكراري اميدها در حال تكرار است! نظر شما در اين خصوص چيست؟
بحث پيچيده‌اي است! براي حل كردن آن نياز به چند اتفاق است. در درجه اول، طبق تعاريف جهاني تيم ملي اميد براي تيم شدن حداقل نياز به ۱۲ تا ۱۶ بازي دورهمي دارد. چرا؟ چون بازيكنان يا در تيم‌هاي اميد هستند يا در باشگاه‌هاي بزرگسال از اميدها فقط براي دقايقي استفاده مي‌كنند. آن وقت با دوتا بازي دوستانه مقابل تيم‌هايي مثل افغانستان و تركمنستان مي‌گوييم مي‌خواهيم به المپيك صعود كنيم! بزرگ‌ترين سد صعود همين عدم انجام بازي تداركاتي است تا مقابل تيم‌هاي تراز اول ضعف‌شان به چشم بيايد. اما براي انتخاب مربي اين بچه‌ها بايد چه تصميمي گرفت؟ تا حالا حدود سي مربي براي تيم ملي اميد انتخاب كرديم. از پيرواني گرفته تا مربياني كه يك ماه يا يكسال بودند. افرادي كه از اميدها به عنوان پله استفاده كردند تا در اميدها مطرح شدند و باشگاه‌ها پيشنهاد همكاري داشتند كار را رها كردند و رفتند. اميد ايران براي همه شده پله! مورد ديگر مربي كه بايد روي سر تيم باشد نبايد منيجر كوچ (Manager Coach) باشد. معني اين مي‌شود كه مربي بازيكنان زيادي دور و اطرافش دارد. فقط بايد آنها را هدايت كند. مربي اميد بايد تيچر كوچ (Thatcher coach) باشد. به اين معني كه مربي كه تعدادي بازيكن دارد و به آنها فوتبال هم ياد مي‌دهد. در اميدها ۶۰ درصد فوتبال است و ۴۰درصد آموزش. ما مربي معلم مي‌خواهيم كه فوتبال را درس هم بدهد‌. من خودم ديدم وقتي از اعضاي جوان كرده از كلاس گاس هيدينگ آمدند بيرون دفتر و خودكار به دست داشتند. همان تيم عجيبي كه چهارم جام جهاني شد. حالا ما ۵ دقيقه براي اميدها تئوري صحبت كنيم شروع مي‌كنند به خميازه كشيدن! مي‌گويند فوتبال در زمين برگزار مي‌شود. نه خير! فوتبال از بيرون طراحي و درون زمين اجرا مي‌شود. آنهايي كه سواد طراحي فوتبال را ندارند آفتي براي فوتبال علمي شدند. آنهايي كه تا فدراسيون هم نفوذ كردند. تيم ملي خورده به بن‌بست. چون مربي خارجي مي‌گويد اينها از اصول بلد نيستند و داخلي هم جرات تغييرات ندارد.


اين نيمكت، يك حداكثر پتانسيل دارد اما در مواجهه با جريانات بزرگي كه سر راه تيم ملي قرار دارد، لاجرم بايد دانش مدرن روز دنيا كنار اين تيم باشد. از لحاظ شناخت بازيكن و روابط و تجربه اين نيمكت پتانسيل دارد. پتانسيل داخلي ما به نظرم تا ۷۵ درصد انتقال پيدا مي‌كند به درون تيم ‌ملي اما براي ۲۵ درصد آخر مشاور يا مديربرنامه خارجي مي‌خواهيم تا بتواند معادلات نيمكت تيم‌هاي مقابل را حل كند. ۱۲ مربي ايراني هم روي نيمكت تيم ملي باشند حداكثر ۷۵ درصد پتانسيل داخلي داريم

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون