• ۱۴۰۳ جمعه ۲۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5704 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۹ بهمن

الكسي ناوالني چگونه جامعه روسيه را تحت تاثير خود قرار داد؟

ميراث كابوس پوتين

احسان پناه‌بر

مرگ ناگهاني الكسي ناوالني، رهبر مخالفان در روسيه در چهل و هفت سالگي به نظر بيش از همه حاميان او در غرب را نگران كرده باشد، چراكه ناوالني يكي از آخرين و البته موثرترين افرادي بود كه مي‌توانست آنچه براي مبارزه با دولت و اليگارشي حاكم بر روسيه است، به نحو قابل قبولي به انجام برساند. ناوالني سرسخت‌ترين مخالف سياسي پوتين بود و هرگز به تبعيد تن نداد تا در خاك روسيه، ولو در زندان، به مبارزات خود ادامه دهد. او تبعيد و دوري از روسيه را نوعي بي‌توجهي به سرنوشت سياسي خود و حاميانش تلقي مي‌كرد.

از سال 2010 كه ناوالني رسما وارد صحنه سياسي روسيه شد، تمام تلاش خود را به كار بست تا به ائتلافي عليه كرملين دست زند. اين درست زماني بود كه او براي اولين‌بار مبارزه بي‌امان خود عليه فساد را نمايان كرده بود. ناوالني كه رويكردهاي ليبرالي قوي با رگه‌هاي ليبرتارين داشت، ابتدا با اردوگاه ناسيوناليست‌ها به ائتلافي دست يافت. اين اردوگاه ملي‌گرايي اغلب در كشورهاي اروپاي شرقي، ازجمله خود روسيه سر برآورده بود. اين ائتلاف‌ها كه ليبرال‌ها و ناسيوناليست‌ها را متحد مي‌كرد و در آن ليبرال‌ها اغلب نقش بسيج اصلي نيروها را ايفا مي‌كردند، براي موفقيت انقلاب‌هاي ضدكمونيستي در سراسر منطقه بسيار مهم بودند. اين همان اتحادي بود كه دو انقلاب اوكراين در سال‌هاي 2004 و 2014 را رقم زد و جبهه‌هاي نزديك به كرملين را از قدرت خارج كرد. در روسيه، دستور كار ملي‌گرايان عمدتا ناشي از نگراني‌ها در مورد ادعاي جنايات سازمان‌يافته قومي، با محوريت قفقاز شمالي و مهاجرت بود و روسيه سومين كشور مهاجرپذير پس از ايالات‌متحده و آلمان قلمداد مي‌شد. بيشتر مهاجران از كشورهاي آسياي مركزي به روسيه سرازير شده بودند.

 

فراز و فرود حيات سياسي ناوالني

ديري نگذشت كه اين ائتلاف با ملي‌گرايان براي ناوالني به نقطه ضعفي بزرگ بدل شد. سال 2007، زماني كه تحت تاثير تي پارتي امريكا، ناوالني ويديويي را منتشر كرد كه در آن به ‌شدت و با الفاظي زننده مهاجران را خطاب قرار مي‌داد و در عين حال خواستار قانوني شدن سلاح گرم براي دفاع از مردم در برابر اين تهديد بود. او بسياري از دوستان ليبرال و متحدان بالقوه خود را در نتيجه بيان چنين عقايدي از دست داد و در غرب به‌طور گسترده به عنوان «ناسيوناليست» شناخته شد.

به عقيده جيد مك گلين، پژوهشگر سياست روسيه در كينگز كالج لندن، آنچه در مورد غرب عجيب است، اين است كه تحمل ناسيوناليسم روسي صفر سخت است، اما هر شبحي از ناسيوناليسم در همسايگي روسيه به عنوان وزنه تعادلي در برابر تهديد كرملين تقويت مي‌شد، البته تا زماني كه با هيولايي كه در مجارستان و لهستان ايجاد كرده بود، به مشكل خورد. هنگامي كه پوتين در سال 2014 دستور حمله به اوكراين را صادر كرد، زماني كه اين تهديد از پيش نيز تصور شده بود، درنهايت آتشي كه غرب خود جرقه‌اش را زده بود، از زير خاكستر برخاست. پوتين كه تنها عناصر غيرمحافظه‌كار ناسيوناليست‌ها را پذيرفته بود و از آن استقبال مي‌كرد، دستور سركوب گسترده سازمان‌هاي ملي‌گرا را در پي تظاهرات ميدان بولوتنايا در سال 2012 صادر كرد. بسياري از ناسيوناليست‌هاي روسي فرار كردند و پس از انقلاب ميدان 2014 به اوكراين رفتند و عليه نيروهاي تحت حمايت روسيه در اوكراين جنگيدند.

ناوالني در طول زمان به تحول سياسي خود دست مي‌يافت، عنصر راستگراي افراطي او رفته‌رفته كمرنگ شد و درنهايت رنگ باخت. حال همگان ناوالني را سياستمداري پخته مي‌ديدند كه از شور و هيجان‌هاي ناسيوناليستي دست شسته بود و به ديدگاهي بي‌نهايت جامع‌تر درمورد عملكرد دولت و جامعه دست يافته بود. كارزار رياست‌جمهوري او در سال 2018، درحالي كه هيچ لفاظي پرطمطراق ناسيوناليستي نداشت، در عوض با تغييري جدي به سمت چپ سوسيال دموكراتيك آشكار مي‌شد. با اين كار او دروازه‌اي را به سمت اردوگاهي بي‌نهايت بزرگ‌تر كه از قضا بخشي از جامعه متحد پوتين و حزب او را در بر مي‌گرفت، گشود. اين حزب كمونيست شبه‌اپوزيسيون درنهايت از او سياستمداري قرن بيست و يكمي ساخت كه خارج از دوگانگي منسوخ شده قرن بيستم چپ و راست عمل مي‌كرد. آن زمان متحدانش او را با امانوئل مكرون در فرانسه مقايسه مي‌كردند؛ رهبري جوان با ايده‌هايي نوگرايانه و نزديك به چپ كه ارزش‌هاي ليبرال را نيز مدنظر داشت.

چالش اصلي ناوالني در اين واقعيت نهفته بود كه روس‌ها به ‌شدت از چشم‌انداز انقلابي خشونت‌آميز به سبك اوكراين بيزار هستند. در واقع او دريافته بود در كشوري كه به اندازه كافي سلاح هسته‌اي براي نابودي حيات روي زمين دارد، ديوانگي خواهد بود به انقلاب روي آورد و پاي غرب تا دندان مسلح را نيز وسط كارزار كشيد. كرملين نيز توانسته بود در بهره‌برداري از اين ترس واقعي بسيار موفق ظاهر شود. ناوالني كه سرسختي روسي را همچون سلاحي در دستان خود براي شكست دشمنش در كرملين مي‌ديد، ترجيح داد در خاك روسيه بماند تا سلاح ديگر، يعني زمان را در دست ديگرش بيابد. او احتمالا بارها اين نقل قول كورني چوكوفسكي، نويسنده روسي را با خود مرور كرده بود كه «اگر مي‌خواهي به چيزي برسي، بايد مدت مديدي در روسيه زندگي كني.» ناوالني به وضوح براي بازي طولاني خود را آماده كرده بود، اما مرگ امانش نداد.

كرملين هميشه ادعا مي‌كرد كه ناوالني شخصيت سياسي ناچيزي است، اما به وضوح، او در ذهن و زبان پوتين نقش بسته بود تا جايي كه يك‌بار او را مسموم كرد و تا دم مرگ پيش برد. در ماه‌هاي اخير زمزمه‌هايي مبني بر اينكه رهبران غربي ممكن است تلاش كنند نام ناوالني را در فهرست افرادي قرار دهند كه بخشي از تبادل زندانيان احتمالي بين روسيه و غرب باشد، شنيده مي‌شد. سرگئي گوريف، اقتصاددان و متحد قديمي ناوالني، در ماه سپتامبر گفت كه از مكاتبات «مستقيم و غيرمستقيم» با ناوالني دريافته بود كه اصرار اين سياستمدار مبني بر ماندن در روسيه ديگر كاربردي ندارد. گوريف از رهبران غربي خواست با پوتين لابي كنند تا ناوالني را در هر مبادله‌اي مشاركت دهد. به نظر ديگر وضعيت براي ناوالني تغيير كرده بود. او ديگر نمي‌توانست در روسيه كار كند و بر اذهان عمومي تاثير بگذارد، به خصوص اينكه روسيه درگير جنگي تمام عيار با اوكراين و غرب شده بود. به گفته دوستان و نزديكان ناوالني، او اكنون آماده بود به جاي مرگ در زندان، زندگي تبعيدي‌اي را كه مدت‌ها از آن مي‌ترسيد، تجربه كند. اما بخت با او يار نبود و به شكلي ناگهاني در زنداني در سيبري جان باخت.

 

ميراث منتقد پوتين

ناوالني به هيچ‌وجه در صحنه سياسي روسيه قديس نبود، اما در دهه گذشته او و حاميان رو به رشدش راهي سخت براي غلبه بر موانع سياسي پيدا كردند كه مخالفان ليبرال روسيه مدت‌ها آن را غيرقابل عبور مي‌دانستند. از دهه 1990، ليبرال‌هاي روس ظاهرا از سوي اين واقعيت مورد نفرين قرار گرفته بودند كه تنها در بزرگ‌ترين شهرهاي روسيه، مانند مسكو و سن‌پترزبورگ مي‌توان فشار آنها براي اصلاحات دموكراتيك را واقعا شنيد. تنها در اين محيط‌هاي شهري، جمعيت‌هاي ليبرال وجود داشتند كه به ايجاد نهادهاي ليبرال و كنترل‌ها و تعادل‌هاي دموكراتيك اهميت مي‌دادند. بقيه كشور نمي‌دانستند كه دموكراسي چيست.

آن‌گونه كه فارن افرز نوشته، به نظر جامعه روسي به‌طور كلي و جوامع روستايي و شهرهاي كوچك به‌طور مشخص، از اواخر سال‌هاي كمونيستي تا دهه 2010 از روايت كرملين حمايت مي‌كرد. مثلا در طول سال هاييپرسترويكا در دهه 1980، جنبش دموكراسي عمدتا در شهرهاي بزرگ متمركز بود. هنگامي كه اتحاد جماهير شوروي سرانجام فروپاشيد، تنها حزب دموكراتيك يابلوكو موفق به ايجاد شبكه گسترده‌تري در ساير بخش‌هاي روسيه شد. اما حتي يابلوكو در اوج خود در دهه 1990 نيز نتوانست بيش از 20درصد آرا را به خود اختصاص دهد. پس از روي كار آمدن پوتين، فعاليت‌هاي دموكراتيك منطقه‌اي به سرعت كاهش يافت و فعاليت ليبرال‌هاي روسي تنها به چند شهر بزرگ، آن‌هم در مقياسي كمتر گسترده محدود شد. به عقيده آندري سولداتوف، روزنامه‌نگار تحقيقي روسي و كارشناس سرويس‌هاي امنيتي روسيه، ناوالني اين سنت را بر هم زد و اولين چهره مخالفي بود كه توانست اين روايت را در هم بشكند. تركيب مهارت‌هاي او در استفاده از رسانه‌هاي اجتماعي و مهارتش براي كشف شواهد دقيق به او قدرتي داده بود تا بتواند بر آگاهي مردم تاثير بگذارد. ناوالني توانست پوتين را با ترفندهاي خود طوري مورد حمله قرار دهد كه از ليبرال‌هاي سنتي فرسنگ‌ها با آن ترفند‌ها بيگانه بودند.

تيبو اسپيرلت، كارشناس مسائل روسيه و اروپاي شرقي معتقد است كه ناوالني استاد استفاده از موقعيت‌هاي كمياب در رسانه‌ها بود. مثلا به خوبي به مستندي كه در سال 2017 از يوتيوب پخش شد، واكنش نشان داد. مستند «شيطان خطابش نكن» فساد گسترده نخست وزير روسيه، ديميتري مدودف، از دستياران نزديك پوتين را با جزييات دقيق افشا مي‌كرد. اين فيلم مستند به ناوالني كمك كرد تا اعتراضات را در حدود 100 شهر و شهرستان در سراسر روسيه در آن سال سازماندهي كند و تا سال 2023 بيش از 45 ميليون بازديد در يوتيوب به خود اختصاص داد. اين شبكه ملي حاميان ناوالني كه براي هيچ چهره مخالف ديگري شناخته شده نبود، به او اجازه داد تا خودبزرگ‌بيني كرملين را ازبين ببرد.

حذف فيزيكي هر مخالفي قطعا تا مدتي از تاثير او مي‌كاهد. اما بعيد به نظر مي‌رسد نيروهايي كه ناوالني آزاد كرده است، از بين بروند. مرگ او ضربه هولناكي براي روس‌هاي ضدپوتين است. يافتن جانشيني كه بتواند مخالفان كرملين را به همان شيوه متحد كند، كار بسيار سختي خواهد بود. اما او سنت جديدي را در ساختار سياسي روسيه به ارث گذاشته و به خوبي با ايستادگي خود در خاك روسيه آن را تثبيت كرده است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون