به دانشگاه
اميدي نيست
اهداي جايزه بهترين پاياننامه
در حوزه زبان و ادب فارسي
و اديان و عرفان
محسن آزموده
بحث اين روزها تكراري شده پايان نامه فروشي و تقلبهاي علمي كه بسيار نيز مايه تاسف است، نبايد ما را از اين موضوع اساسي غافل كند كه در اين وانفسا همچنان هستند پژوهشگران معتهد و دلسوزي كه به دور از سر و صداهاي رايج و نابسامانيهاي موجود در نظام دانشگاهي، مصايب و دشواريها را به جان ميخرند و به پژوهشهاي ژرف و عميق و گسترده ميپردازند. از همين روست كه نكوداشت و تشويق اين پژوهشگران و آثارشان اقدامي بسيار ارزشمند و شايان تقدير است. جايزه دكتر فتحالله مجتبايي به پاياننامههاي دكتري در حوزه زبان و ادب فارسي و اديان و عرفان از اين اقدامات است كه به تازگي مراسم ششمين دوره آن در مركز فرهنگي شهر كتاب برگزار شد. در اين جايزه كه با حمايت بنياد فرهنگي تركمان و خانه كتاب برگزار ميشود، اساتيدي چون فتحالله مجتبايي، حسين معصوميهمداني، ضيا موحد و شهرام پازوكي به بررسي پاياننامههاي دفاع شده در سال جاري در اين دو رشته ميپردازند و در نهايت از پاياننامههاي برتر تقدير به عمل ميآيد. در مراسم امسال كه در آن محمدعلي موحد، استاد برجسته حقوق، ادبيات و عرفان نيز حضور داشت، موضوع غالب نگراني حاضران از وضعيت نگرانكننده دانشگاهها بود، تا جايي كه فتحالله مجتبايي در سخنان كوتاهش تاكيد كرد ديگر به دانشگاه اميدي نيست و خود افراد بايد دانشگاه شوند. محمدخاني، معاون فرهنگي شهر كتاب نيز كه سخنران آغازين اين نشست بود، به آسيبشناسي وضعيت دانشگاه پرداخت و برجستهترين نكاتي كه در اين زمينه مشهود است را بيان كرد. باقر صدرنيا، استاد ادبيات دانشگاه تبريز نيز بر مساله غفلت نظام دانشگاهي ما از علوم انساني اشاره كرد و يكي از مشكلات عمده را غلبه كميت بر كيفيت خواند. در ادامه گزارشي از اين نشست از نظر ميگذرد.
دانشگاه ما متورم شده است
علياصغر محمدخاني
معاون فرهنگي شهر كتاب
در ابتداي جلسه علياصغر محمدخاني، دبير شوراي گسترش زبان فارسي و معاون فرهنگي موسسه شهر كتاب نخست به وضعيت نگرانكننده آموزش عالي و تحصيلات تكميلي اشاره كرد و به آسيبهاي مختلف كمي و كيفي در اين زمينه پرداخت و گفت: مشكل نخست غلبه كميت بر كيفيت است. دانشگاههاي ما بسيار متورم شده است. مساله دوم تقلبهاي علمي است، چه در حوزه مقالات و چه در زمينه پاياننامهها. مساله سوم ارتقاهاي زودرس در سلسله مراتب دانشگاهي است، مشكل بعدي صدور نامحدود مدرك دانشگاهي است. نكته ديگر رشد شبهعلم و بيتوجهي به اخلاق علمي است. بحث ديگر توجه بيش از حد به مقالات ISI است، گويي تمام آموزش عالي اين مقالات است. مساله نگرانكننده و اساسي بعدي تحصيلكردگان بيكار و نابرابري در بازار اشتغال است. مساله آخر نيز رانتخواري و ابتذالهاي علمي است.
وي در بخش ديگري از سخنانش به تاثيرات جايزه دكتر مجتبايي اشاره كرد و گفت: اين جايزه ارزيابي مجددي از پاياننامههايي كه در دو رشته زبان و ادبيات فارسي و اديان و عرفان در تحصيلات تكميلي نوشته شده خارج از دانشگاهي كه اين پاياننامه در آن نوشته شده، ايجاد ميكند و اين ارزيابي كمك ميكند تا ببينم داوريها در دانشگاهها چگونه است. اين ارزيابي ياري ميكند تا با فضاي آموزشي و پژوهشي كشور بيشتر آشنا شويم. بعد از ارزيابي تشويق آثار ارزشمند اهميت دارد و سبب ميشود كه پژوهشگران جدي به انتشار رسالهشان تشويق شوند. همچنين اين جايزه راه تعالي را براي دانشجويان و پژوهشگران باز ميكند.
محمدخاني به 21 پاياننامه كه براي ارزيابي به دبيرخانه جايزه رسيده اشاره كرد و گفت: 15 پاياننامه درباره ادبيات كلاسيك فارسي و 2 پاياننامه درباره ادبيات معاصر فارسي، 5 پاياننامه درباره ادبيات تطبيقي، 2 رساله در زمينه اديان و عرفان بود. تنوع دانشگاهها امسال بسيار زياد بود. دانشگاه تهران و خوارزمي هر كدام 3 رساله، دانشگاه فردوسي مشهد و شيراز 2 پاياننامه و بقيه دانشگاهها از مازنداران و الزهرا(س)، سمنان و تبريز و كردستان و آزاد نجفآباد حتي حوزه علميه قم هر كدام 1 پاياننامه داشتند. اكثر رسالهها مربوط به دانشگاههاي دولتي بودند. در نهايت هيات داوران 3 رساله را انتخاب كرد كه 2 رساله برگزيده شدند و 1 رساله نيز تشويقي است. رساله برگزيده اول بررسي و تحليل ساختار و درونمايه اوليانامههاي فارسي از آغاز تا قرن نهم هجري نوشته محمد ابراهيمپورنمين از دانشگاه تبريز است. استاد راهنماي آن دكتر باقر صدرينيا و استادان مشاور آقايان دكتر ميرجليل اكرمي و خانم دكتر سكينه رسمي هستند. رساله برگزيده ديگر سنجش منابع تاريخي شاهنامه درباره پادشاهي خسرو انوشيروان نگارش دكتر فرزين غفوري از دانشگاه تهران دانشكده ادبيات و علوم انساني است. اين كار در گروه تاريخ اين دانشكده دفاع شده است. استاد راهنما دكتر روزبه زرينكوب و اساتيد مشاور خانم دكتر كلثوم غضنفري و آقاي دكتر علياصغر محمودآبادي است. رساله تشويقي اين دوره نيز تصحيح سه رساله در شكار نگارش امين مجليزاده از دانشگاه آزاد اسلامي واحد نجفآباد است. استاد راهنماي اين رساله دكتر جمشيد مظاهري و استاد مشاور نيز دكتر مهدي نوريان است.
علوم انساني را جدي نگرفتيم
باقر صدري نيا
استاد ادبيات دانشگاه تبريز
در ادامه باقر صدرينيا، استاد مشاور رساله بررسي و تحليل ساختار و درون مايه اوليانامههاي فارسي از آغاز تا قرن نهم هجري ضمن توضيحاتي در زمينه رساله مذكور به مصايب علوم انساني در ايران اشاره كرد و گفت: داستان علوم انساني در كشور ما «يكي داستاني است پر آب چشم». به اعتقاد من سنگ بناي كار از آغاز كج بنا نهاده شد، يعني از همان روزگاري كه ايران بعد از جنگهاي طولاني مدت از امپراتوري روسيه شكست خورد و كارگزاران حكومت درصدد آسيبشناسي بر آمدند و به اين نتيجه رسيدند كه ما بايد علوم جديد را فرا بگيريم، جايي براي علوم انساني در نظر گرفته نشد و متوجه نشدند كه مشكل بنيادي ايران علوم انساني است. ايشان گمان بردند با علوم تجربي و فني و مهندسي و اعزام دانشجو به خارج ميتوانند كار فروبسته ايران را گشود، در حالي كه مشكل ايران جاي ديگري بود. آنها با همه دلسوزي كه داشتند از اين حقيقت غفلت ورزيدند و در نتيجه علوم انساني از همان ابتداي رويارويي ما با تمدن جديد مغفول ماند و به حاشيه رفت. بعدا هم در دوره قاجار و هم در دوره پهلوي و بعد، آن تلقي ادامه پيدا كرد. ما علوم انساني را جدي نگرفتيم و اين را به ناخودآگاه مردم كشانديم كه گويي علوم انساني، علم به حساب نميآيد. نتيجه فاجعهاي است كه امروز گريبانگير آن هستيم. مشكل اصلي به نظر من در وزارت علوم به خصوص در دو دوره پيشين است كه كميت فقط مورد توجه قرار گرفت و كيفيت ذبح شرعي و غيرشرعي شد و آمد بر سر دانشگاهها، آنچه آمد.
وي در ادامه به پاياننامه مذكور پرداخت و گفت: رساله ميكوشد نشان دهد كه اوليانامهنويسي يك ژانر ادبي است. بحث اصلي رساله بحث درباره سرگذشت نامههاي مشايخ است. بر اين اساس كتابهاي انساب و تبارنامهها، تواريخ عمومي، كتابهاي وفيات و كتابهاي مربوط به تاريخ شهرها و بلاد مورد مطالعه قرار گرفته است. اوليانامهنويسي صوفيه در اين پايان نامه به عنوان يك گونه مستقل ادبي معرفي شده و تحول تاريخي آن بررسي شده است و دورههايي مثل زهدنويسي (قرون 2 و 3 هجري)، حكايت نامهنويسان مشايخ و مساله ارادت (قرن سوم تا اواخر قرن چهارم هجري)، تدوين اوليانامهها به دو صورت عمومي و اختصاصي (از اواخر قرن 4 تا اواخر قرن 5) و سرانجام اوليانامههاي متاخر (از قرن 6 به اين سو) را از هم متمايز ميكند. در اين كتاب نسبت اوليانامهها، با تاريخ، حماسه، ادبيات تعليمي و... سنجيده شده است. تبعيت اوليانامهها از يك طرح كلان و واحد در اين رساله طرح شده و گفته ميشود اوليانامهها در كليت خودشان در روند تاريخي از طرحي تبعيت ميكند و همين سبب ميشود يك نوع ادبي مستقل تلقي شوند. اوليانامهها روايت قدسي از حيات مشايخي هستند و در آنها قهرمان از سطح واقعيتهاي تاريخي به منزلت قدسي ارتقا پيدا ميكند. در اوليانامههاي متاخر اين نكته چشمگيرتر است. البته درباره تاثيرپذيري اين آثار از سيرتنامهها و آثار حديثي نيز اشاره شده است. بحث پاياني نيز درباره كرامت به عنوان عنصر اساسي اوليانامهها است. رساله به اين نتيجه رسيده كه در گذر زمان به تدريج شيخ و وجود او به يك كرامت كامل و بسط يافته بدل ميشود و اين كرامت از قبل از به دنيا آمدن شيخ به وجود ميآيد و تا بعد از مرگ او تداوم مييابد، در حالي كه در اوليانامههاي نخستين اين كرامت تنها به دوره ارتقاي شيخ به مقام قدسي اختصاص دارد.
شاهنامه متن تاريخي است
روزبه زرينكوب
استاد تاريخ دانشگاه تهران
روزبه زرينكوب، استاد تاريخ باستان دانشگاه تهران نيز به معرفي پايان نامه منابع تاريخي شاهنامه درباره پادشاهي خسرو انوشيروان پرداخت و گفت: برگزيدگي اين پاياننامه يك استثناست، زيرا در اين جايزه رسالههاي زبان و ادب فارسي و اديان و عرفان مورد توجه قرار ميگيرند. اين رساله به لحاظ موضوع شاهنامه را نه به سبب ويژگيهاي شاعرانه آن بلكه به لحاظ يك موضوع علمي مورد عنايت قرار داده است. اين موضوع علمي در حوزهاي است كه نه فقط در ايران بلكه حتي در خارج از ايران، كمتر مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات شاهنامه در عالم علم 150 سال است كه مورد توجه بوده است، اما اين موضوع كمتر محل توجه بوده است. در اين پايان نامه شاهنامه از منظر ادبي محل توجه قرار نگرفته است، بلكه شاهنامه فردوسي به عنوان متني تاريخي مد نظر بوده است، يعني شاهنامه خودش موضوعي است كه ميتواند زمينه تحقيقاتي فراهم كند. شاهنامه فردوسي در كنار برخي متون مهم تاريخي قرار ميگيرد. شاهنامه طبق سنت رايجي به سه بخش اسطورهاي، بخش پهلواني و بخش تاريخي تقسيم شده است. در حالي كه مطالعات جديد نشان ميدهد اين تقسيمبندي نيازهاي امروز را بر آورده نميكند. بنابراين لازم است كه شاهنامه را از ديدگاهي جديد به عنوان يك مجموعه واحد در نظر بگيريم. اين مجموعه واحد اطلاعات ارزشمندي ارايه ميكند كه از جنبههاي مختلف مثل زبانشناسي و تاريخ نيز قابل بررسي است. نسل اول و دوم اساتيد تاريخ ايران در دانشگاه تهران مثل عباس اقبال آشتياني، غلامرضا رشيد ياسمي، نصرالله فلسفي و در نسل بعدي عباس زرياب خويي، عبدالحسين زرين كوب و محمد ابراهيم باستاني پاريزي تلفيقي ميان تاريخ و ادب فارسي ايجاد كرده بودند. در سالهاي اخير گروه تاريخ دانشگاه تهران كوشيده از متوني كه ادبي تلقي ميشوند، نقد تاريخي صورت دهد و شاهنامه يكي از مهمترين اين آثار است. البته قبلا بخش ساساني شاهنامه محل توجه اهل تاريخ بوده، اگرچه در اين زمينه هم خيلي جدي نبوده است و به اين سوال مهم نپرداخته كه شاهنامه فردوسي چه نقشي در مطالعات تاريخي ميتواند داشته باشد. كار اين پايان نامه بررسي ارزش علمي شاهنامه در مطالعات تاريخي به طور كلي و توجه به آن به طور خاص در حوزه پادشاهي خسروانوشيروان است. وي در ادامه به بررسي منابع تاريخي و به خصوص منابع تاريخي در عصر ساسانيان اشاره كرد و گفت: شاهنامه از اين حيث عجيب است. اين كتاب تمام تاريخ ساساني را به شعر و نظم عرضه كرده است. در عين حال حكيم طوس ادعا نكرده كه تاريخ مينگارد. او بر حسب هدف و منظور والايش مجموعهاي از اطلاعات را عرضه كرده است. بنابراين سوال اساسي اين است كه چقدر از شاهنامه براي فهم اطلاعات تاريخي در دوره ساساني بهره گرفت؟ دكتر غفوري در اين رساله كوشيده به اين سوال اين يك محدوده مشخص پاسخ دهد. پاسخ ايشان اين است كه اين محدوده به دوره خسروانوشيروان مربوط ميشود، شاهنامه نه تنها يك متني است كه ميتوان آن را هم عرض نوشتهها و تواريخ سدههاي نخستين اسلامي ارزيابي كرد، بلكه در موارد خاصي مثل گزارش نبرد انطاكيه از بسياري از آثار مذكور برتر است. البته سوال ديگري كه در اين زمينه مطرح ميشود، منابع فردوسي در نگارش اين اطلاعات تاريخي است. پايان نامه نشان ميدهد كه بر خلاف نظريههاي جديد برخي ايران شناسان غربي مثل خانم ديويدسون كه ميگويند فردوسي عمدتا متكي بر اطلاعات شفاهي بوده، اتفاقا فردوسي حتما از متون مكتوبي بهره گرفته و با ملاحظات جدي از آنها استفاده كرده است. اين پايان نامه نشان داده احتمالا ميتوان به استفاده حكيم توس از كتابي به نام الكارنامج في سيرت انوشيروان كه در كتاب ابننديم از آن ياد شده، تاكيد كرد. اين رساله اولا به مطالعه تطبيقي و ثانيا به مطالعه انتقادي منابع ميپردازد. اگر بررسي منابع جدي گرفته نشود، حوزه مطالعات تاريخي حتما ضرر خواهد كرد.
افراد بايد خودشان دانشگاه شوند
فتحالله مجتبايي
استاد فلسفه، اديان و عرفان
فتحالله مجتبايي استاد برجسته فلسفه، اديان و عرفان نيز در اين نشست سخنراني كرد و با تاكيد بر اينكه در شرايط امروز كسي زمانش را به ارزيابي رسالهها بپردازد، بسيار ارزشمند است، به معرفي رسالههاي برگزيده پرداخت و نكاتي را درباره آنها بيان كرد. وي در همين زمينه پس از ارايه توضيحاتي درباره مفهوم بيدخش با توجه به رساله محمد ابراهيم پور، به پايان نامه فرزين غفوري اشاره كرد و گفت: شاهنامه يك كتاب نيست. شاهنامه يك زندگي است كه از طفوليت ذهن انساني شروع ميكند و سپس به دوره پهلواني و سپس به تعقل ميرسد. تاريخ و فرهنگ ما يك چيز نيست. فرهنگ ما همه جنبههاي مختلف معارف بشري را دربرميگيرد و شاهنامه چنين خاصيتي دارد. وي در بخش ديگري از سخنانش گفت: متاسفانه به دانشگاهها اميدي نيست. من خودم 70 سال در اين دانشگاهها اعم از ايران و خارج از ايران بودهام و با آنها سر و كار داشتهام. امروز بايد اشخاص و افراد خودشان دانشگاه شوند. امروز كميت بر كيفيت در دانشگاههاي ما غلبه كرده است. متاسفانه روساي دانشگاههاي ما غالبا يا پزشك بودهاند، يا مهندس و از علوم انساني خبر نداشتهاند و نميدانند كه علوم انساني يعني چه. در علوم انساني گاهي لازم ميشود يك رساله براي يك نسخه خطي 10 سال معطل بماند. زيرا اگر نسخه خطي را نبيند يا به كتابخانهاي كه آن نسخه خطي در آن است، دسترسي پيدا نكند، كارش ناقص ميماند. اين نكته را در دانشگاههاي ما و كساني كه برنامههاي دانشگاهي ما را مينويسند، نميدانند. بايد كه براي علوم انساني مخصوصا تاريخ و زبان و ادبيات فارسي اين قاعده را برداشت و براي رساله زمان قرار نداد. اين فشردگي زمان باعث ميشود كه تمام رسالههاي دكتري كه در اين زمينهها نوشته ميشود، ناقص بماند. زيرا گاهي نويسنده به كتاب يا نسخهاي خطي نياز دارد و تنگي زمان مجال اين كار را به او نميدهد و به همين علت رسالهها ناتمام ميماند.
در ادامه جلسه محمدعلي موحد، ضياء موحد، حسين معصومي همداني، باقر صدري نيا و روزبه زرينكوب جوايز را به برندگان اعطا كردند و در پايان محمد ابراهيم پور نمين و فرزين غفوري و امين مجليزاده هر يك توضيحاتي مختصر درباره پايان نامه خود ارايه دادند.