در مکتب طبیعت
سیدمسعود رضوی فقيه
شاید دو دهه پیش و دههای پیشتر از آن، امثال و اقران من تصور نمیکردیم که مسائلی مهمتر از سیاست و ايدئولوژي وجود دارد که ممکن است بنیاد حیات ما، و اساس ملت و کشورمان را دستخوش تحول و تغییری عظیم نماید و به عبارت بهتر درگیر مخاطرات بنیادبرانداز کند. زمانی کارل مارکس گفته بود که تاریخ بشر از یک نظام اشتراک بدوی، به اسم کمون اولیه آغاز شده و در سیر و حرکتی ناگزیر از مراحلی عبور میکند تا مجددا به تجربهای تازه در یک کمون یا جامعه اشتراکی تازه برسد. اما البته این نظام یا کمون نهایی، بسیار پیچیده و متعالی است؛ تاج و عصاره سوسیالیزم و جامعه آرمانی بشر است و...
از مدعای مارکس نمیدانم چه چیزهایی را میتوان پذیرفت یا هنوز به کار و اندیشه گرفت! اما یک قیاس معکوس به ذهنم آمد که گویی دایره (یا به قول مارکسیستها: دیالکتیک تاریخ)، نه از جامعه اشتراکی اولیه به جامعه اشتراکی واپسین، که از جیرهبندی و تقسیمات آب در صدر تاریخ آغاز شده و با جنگ بر سر منابع و جیرهبندی آب شیرین در تاریخ آینده، این حلقه بسته خواهد شد. زیرا نخستین دولتها و نظامات مدیریت اجتماعی در کنار نهرها و با تقسیم انشعابات آب مورد نیاز برای کشاورزی و مصارف انسانی شکل گرفت و در تاریخ جوانه زد. سپس اختیارات و اقتدارات و قشون و قدرت بدان افزوده شد و فرمانروایی و حکومت از دل این زیستگاههای متمرکز کشاورزی و یکجانشین پای به عرصه وجود نهاد.
اما جنگ آب و مبارزه برای این منبع حیاتی به عنوان موضوع نزاعهای آینده، این تحلیل و گمانهزنی را برخی از زبدهترین فوتوریستها و جامعهشناسان و محققان منابع طبیعی تایید کرده و خردمندان بسیاری در باره آن هشدار دادهاند. بنابر این محتملتر از آن است که نادیده گرفته و یا بهکلی کنار گذاشته شود. حتی اضافه میکنم که خطری است مهلک که هماکنون هم تمام شئون حیات ما را تهدید میکند. بنابراین لازم است هم نهادهای دولتی با تمام قوا به میدان آیند و هر برنامه و طرحی را بر اساس اولویت آب و همین مسائل زیستمحیطی ارائه یا طراحی کنند. نهادها و محافل مدنی و مردمی نیز برای حفظ دارایی و رمق طبیعت و محیط زیست ایران باید از هیچ کار و ایثاری دریغ نکنند. اگر قرار بر صراحت باشد باید بگویم پای بود و نبود سرزمین در میان است.
یکی از مهمترین جهات این تلاش و همت در آموزش و آگاهسازی مردم در گسترهای ملی مستتر است. دانایان و روشنفکران، استادان و متخصصان، مدیران و کوشندگان حوزه محیط زیست باید صدای خود را به گوش همگان برسانند. این پدیده دو وجه دارد: سلبی و ایجابی، در وجه سلبی باید از تخریب و نابودی بیشتر جلوگیری کرد و در وجه ایجابی باید به احیای زمینها و منابع موات و آسیبدیده اهتمام کرد. برای این کار قانون، فقه، حقوق، سنتها و مناسبات ایرانی و اسلامی باید به کار گرفته شود و در بهکارگیری آنها نیز میباید تعجیل کرد. اما وجهه همت فقیهان که در مرز حقوق و شریعت فتوا داده و کلام و مقام نافذی در جامعه ما دارند از اهمیت مضاعف برخوردار است.
فقه محیطزیست، رشته و نیاز معاصر طلاب و روحانیون ما است و با توجه به خطرات و دایره گسترده آسیبها و مشکلات طبیعت و محیط زیست، آگاهیهایی متنوع، و پیچیده و آموزشهایی دشوار و فراوان را میطلبد. نمیتوان تنها با سرفصلها و مبانی سنتی در فقه و حقوق اسلامی به سراغ این موضوع و مسائل کثیر و پرتعداد آن رفت.
عصر ما سرشار از نیازها و پرسشهای تازه است و هریک از این پرسشها و نیازها به عنوان بخشی از حق مردم در قبال روحانیت و مسوولیت روحانیت در قبال مردم مطرح است و هیچکدام قابل گذشت و عدول نیست. زیرا نیازها اساسی و فوری است و پاسخها و راهکارها ضرورتی حیاتی برای حفظ محیط و بلکه حیات مردم است.
استاد بزرگوار و دانای حوزه و دانشگاه، آیتالله دکتر مصطفی محققداماد، نخستین گامهای بلند و محکم را در پیریزی آموزههای فقه محیط زیست برداشتهاند و نقطه عزیمت را مشخص کردهاند.
بر این مبنا میتوان مباحث خرد و کلان بسیاری را طرح و مشکلات حقوقی و شرعی و حدود و تکالیف را در برابر محیطزیست و مسائل و آسیبهای ویرانگر و نابود کننده برطرف کرد. این باب نباید مسدود شود و نخواهد شد. اما اگر در مرکز اهتمام طلاب و روحانیون قرار نگیرد و فراگیر نشود، چنان که باید و شاید بار و بر نخواهد داد. امیدواریم قدر بدانند و از این شجره فیض و میوههای پربار آن بهره گیرند.
ازین رو برای استاد بزرگوار و دانشورم آیتالله محققداماد و تلاش مبارک ایشان در اعتنا و ابتنا به فقه محیط زیست و سرفصلهای مهم و ابداعی در این عرصه حیاتی از دانش و حیات بشر آرزوی دوام و توفیق دارم.