روحاني، مخاطب روحاني
اسماعيل گراميمقدم
1- حسن روحاني بعد از انتخابات، اصلاحطلبان را فراموش كرد و متاسفانه حق مردم را ادا نكرد. مردم بنا بر اعتماد به اصلاحطلبي و برنامههاي اصلاحي روحاني راي دادند. در واقع مردم به برنامه اصلاحطلبان پاسخ مثبت دادند.
بدينترتيب انتظار ميرفت كه كابينه متشكل از نيروهاي اصلاحطلبي باشد كه چنين اتفاقي رخ نداد. از همين روي ما شاهد فاصله ميان دولت و ملت بوديم. مردمي كه به حسن روحاني راي دادند در يك رقابت تنگاتنگ و رويارويي جدي با رقيب بار ديگر به دعوت اصلاحطلبان پاسخ گفتند. روحاني اما به جاي اينكه فرمان را به چپ بچرخاند به راست تمايل بيشتري نشان داد. در نتيجه اين چرخش فاصله ميان او و بدنه اجتماعي هم افزايش يافت تاجايي كه كمپينهاي فضاي مجازي مبني بر پشيماني از راي به روحاني به راه افتاد. اين شرايط را شخص روحاني رقم زد و اين نقدها به دولت وارد است. در واقع بايد گفت كه مخاطب اين نقدها شخص روحاني است. اگر قرار است رييسجمهوري نقدي داشته باشد بايد به دستگاهها و نهادهاي ديگر انتقاد كند نه زيرمجموعهاي كه مسووليتش با خود او است را نقد كند و دايما از بيانگيزگي وزرا صحبت كند.
2- علاوه بر موضوعات ذكرشده رييسجمهوري اگر وزيري را موفق نميداند بايد تغييراتي ايجاد كند. در واقع روحاني بايد از خود سوال كند كه چرا وزرا بيانگيزه هستند. به باور من وزيري كه سالها در اين سمت بوده و بالاي 65 سال سن دارد قطعا انگيزه وزيري جوان را نخواهد داشت. هر كس سالهاي متمادي در يك سمت قرار بگيرد ابتكار عمل و خلاقيتش را از دست ميدهد. اين موضوع در مورد برخي وزراي كابينه به وضوح به چشم ميخورد تا جايي كه تعدادي از سوي نمايندگان به مجلس فراخوانده شدند، مورد سوال قرار گرفتند يا حتي استيضاح شدند. شايد در دولت اول و بعد از ناهماهنگيها و بينظميهاي دولت نهم و دهم لازم بود فرد باتجربهاي بر مسند يك وزارتخانه بنشيند و بيانضباطيها را سامان داده و تجربياتش را انتقال دهد اما در دولت دوم چنين توجيهي قابل پذيرش نيست. روحاني حق را ادا نكرد.
3- برخي كاهش كارايي وزرا را به دليل فشارهاي خارجي ميدانند. حتما موانعي بر سر راه عملكرد وزرا وجود دارد اما اينكه برنامههاي دولت در دستگاههاي ذيربط اجرايي نميشود را نبايد تنها به حساب موانع گذاشت. حتما وزراي چابك و پرانگيزه ميتوانند بر موانع غلبه كنند. ضمن اينكه اگر وزرا تحت فشارهايي قرار دارند چرا دهانها را بستهاند و از موانع سخن نميگويند؟ چرا ميترسند؟ براي مثال در ماجراي افزايش نرخ ارز كه بخشي از آن ناشي از عدم برنامهريزي تيم اقتصادي دولت بود و بخش ديگر موضوعات ديگر كه بايد در مورد آن صحبت شود. البته باز هم تاكيد دارم انگيزه در مديران اجرايي بسيار اهميت دارد. كساني كه انگيزه آنها مستهلك شده حركت دولت را كند ميكنند. بنابراين بايد تغييرات و تحولاتي جدي در كابينه رخ دهد و مديران بيانگيزه به خانه برگردند.