نياز نمايشگاه كتاب به سازوكار دقيقتر
رسول آباديان
نشست خبري سي و يكمين دوره از برپايي نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران ديروز برگزار شد و دستاندركاران مانند سالهاي گذشته، بيش از پرداختن به مفهوم محتوايي اين نمايشگاه، به مواردي بديهي واجرايي اشاره كردند. شايد براي اهالي كتاب و علاقهمندان فرهنگ مكتوب مهم نباشد كه نمايشگاه قرار است در چه مكان و با چه وسعتي برگزار شود اما قطعا اين نكته برايشان مهم است كه برگزاركنندگان چه تمهيداتي درجهت برونرفت از وضعيت ايستايي اين نمايشگاه اتخاذ كردهاند.
بخش عمدهاي از حرف و گفتها در اين نشست مانند گذشته، نه جذابيت خبري داشت و نه نكتهاي كه بتوان ازآن به عنوان جرقهاي تازه در سياستگذاريهاي نمايشگاه ياد كرد زيرا پشتپرده چگونگي تعامل وزارت ارشاد با ناشران، فقط و فقط نكتهاي مربوط به اتحاديه ناشران و اين وزارتخانه است و كمتر ارتباطي با مخاطب اصلي كتاب دارد.
يكي از دستاندركاران برگزاري اين دوره از نمايشگاه، در بخشي تعجببرانگيز از حرفهايش گفته است كه يكي از شعارهاي نمايشگاه امسال، معطوف كردن ذهنيت دانشآموزان به كتاب است و درادامه گفته كه بن خريد كتاب در اختيار هيچدانشآموزي قرار نخواهد گرفت! و در عوض تسهيلاتي درجهت تجهيز كتابخانههاي مدارس ايجاد خواهد شد. يعني حرفي مانند حرفهاي گذشته كه هيچگاه به مرحله اجرا درنيامده و ممكن است بازهم نيايد.
تجهيز كتابخانههاي مدارس با نوع نگرش سيستم آموزشي به كتاب و كتابخواني، اولا به سازوكاري دقيق و كارشناسانه نيازمند است كه كار يكسال و دوسال نيست و دوم اينكه به سرانجام رساندن اين عمل مثبت فرهنگي چه ارتباطي ميتواند با ارايه بن خريد كتاب، آن هم در اين دوره گريز نوجوانان و جوانان از كتاب داشته باشد؟
سياست برگزاري نمايشگاه كتاب اتفاقا بايد به شكلي واقعي، در درجه نخست به جذب دانشآموزان به عنوان سازندگان آينده معطوف باشد. بايد پرسيد دانشآموزي كه هفتهها در انتظار برگزاري نمايشگاه مانده و همه راهها را براي به دست آوردن كتابهاي مورد علاقه خود طي كرده، حالا بايد در انتظار وعده تجهيز كتابخانه مدارس بماند؟ آيا نبايد ميان اين دانشآموز و ديگر دانشآموزاني كه ممكن است هيچ علاقهاي به كتاب نداشته باشند تفاوتي قائل شد؟
طبق تحقيقات به عمل آمده تاكنون اين نتيجه بهدستآمده كه بخش عمدهاي از مدارس كشور اصولا جايي به نام كتابخانه ندارند و اگر چنين جايي هم در يك مدرسه پيدا شود، در قفسههاي خاكگرفتهاش كتابهايي قرار دارد كه پاسخگوي روحيه جستوجوگر يك دانشآموز نيست.
همه ما ميدانيم كه تقويت فرهنگ كتابخواني به انتخاب نوع شعار يك رويداد فرهنگي مربوط نميشود و رفع چنين مشكل بزرگي را ميتوان با خرد جمعي و استفاده از نظريات كارشناسانه از جايي شروع كرد. افت وحشتناك سرانه مطالعه در كشور آن هم در سطحي نگرانكننده حامل اين پيام است كه بايد برگزاري نمايشگاهي چون نمايشگاه كتاب را نه از زاويه اداي دين اداري بلكه از زاويه دغدغهمندي نسبت به فرهنگ آسيبديده و مرمت آن بنگريم.
هرساله در چنين ايامي، ذهنيتها به سمت و سوهايي سوق داده ميشوند كه اصولا پشتصحنه به حساب ميآيند. به عنوان مثال مساله واگذاري چگونگي برگزاري نمايشگاه از سوي يك صنف يا يك وزارتخانه يا يك نهاد، مسالهاي نيست كه بتوان با آن حرفي براي مخاطب اصلي كتاب در ميان گذاشت زيرا براي كسي كه به نمايشگاه پا ميگذارد يك چيز به نام «كتاب» مهم است و حق دارد آن را درجايي پيدا كند.
علاقهمندان واقعي كتاب در خلال نشست مطبوعاتي از اين دست به جاي اعلام چگونگي حمل زبالههاي نمايشگاه توسط فلان سازمان و چيزهايي از اين دست، قطعا منتظرند بشنوند كالايي مهجور چون كتاب چرا پس از سيويكسال هنوز مكاني مشخص براي برگزاري ندارد و هرسال برگي از برگهايش كم ميشود و چرا هرساله موضوعي چون فروش بالاي كتابهاي بدون مجوز و روش مقابله با آن مطرحاست؟
سالهاست كه دستاندركاران توليد محتوايي كتابهاي مختلف، اين پيشنهاد را مطرح ميكنند كه نمايشگاه در وسعتي كمتر و بار محتوايي بالاتر برگزار شود. پيشنهادي كه اي كاش حداقل يكبار از سوي برگزاركنندگان به شور گذاشته شود و حداقل يكبار مورد آزمايش قرار گيرد. نگاه حرفهاي و جدي به برگزاري نمايشگاهي بزرگ چون نمايشگاه كتاب، پيش از هرمورد ديگر بايد به كشف افقهاي تازه و استفاده از تجربه ديگر كشورهادر اين باره نظر داشته باشد و رسيدن به دستاوردهاي موثر، نيازمند تمركز شبانهروزي افراد زبده در اين حوزه است چون تفكر كارمندي در اين باره، به فربه شدن بيتفاوتيهايي دامن ميزند كه تاكنون شاهدش بودهايم.