• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4081 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت

زيان كسان از پي سود خويش

سيد علي ميرفتاح

مسالـ[؛ آيا فروشنده‌اي كه اجناس مغازه‌اش را با دلار چهار هزار تومن خريده، مجاز است، به تعبير دقيق كلمه آيا حق دارد و به لحاظ ديني و اخلاقي آيا حلال است كه يك‌شبه دست در ضرب و تقسيم‌هايش ببرد و دلار شش هزار و خرده‌اي را محاسبه كند و كالاي قديمي‌اش را به قيمت جديد بفروشد؟ آيا اخروي و دنيوي هيچ نظارت و حساب و كتابي در كار نيست و دلال‌ها و تجار عمده و فروشنده‌هاي خرد از هفت دولت آزادند كه به اسم گران شدن ارز هرچقدر كه تيغ‌شان مي‌برد، ببرند و سود عليحده ببرند؟ آنهايي كه مومنند و عقيده به قيامت دارند لابد جواب محكمه‌پسندي هم در آستين دارند تا فردا تحويل داور دادار بدهند و دليل گران فروختن ارزان‌خريدشان را عرضه كنند. دهري‌مسلك‌ها هم كه از بركت اينترنت و ماهواره و به لطف متصديان امور فرهنگي و زاهدان ريايي شمارشان رو به فزوني است، احتمالا شرمنده حساب‌كشي وجدان عمومي نيستند، چه بسا در ذهن و ضمير خود حجت‌هاي موجهي دارند و بابت گرانفروشي نه‌تنها سرافكنده نيستند بلكه سربالا مي‌گيرند و كار خود را ضرورت بيزينس عنوان مي‌كنند و به هوش و ذكاوت خود نمره قبولي مي‌دهند و حتي چنين مي‌پندارند كه زرنگ‌تر از بقيه‌اند و هوش تجارت دارند و شم اقتصادي‌شان قوي است. ارواح عمه‌شان. دزدي و بي‌اخلاقي و حرامخوري و بي‌اعتنايي به حقوق ديگران شاخ و دم كه ندارد. از امريكا و مريخ كه نبايد بيايند و سر ما را دولا پهنا كلاه بگذارند و بروند. نه. ما خودمان به اندازه كافي قدرت داريم و كارخانه توجيه‌سازي و خودموجه‌پنداري‌‌مان پر رونق و داير است و مي‌توانيم به راحتي و رسمي و متمدنانه سر يكديگر شيره بماليم و جيب همديگر را خالي كنيم. مثال بزنم. فروشنده‌اي با دلار چهار هزار تومن گوشي موبايل وارد كرده، انبارش هم پر است از گوشي. دوتا تلفن به اين و آن مي‌زند، يا آن و اين به او زنگ مي‌زنند و خبر مي‌دهند كه دلار بالا كشيده. او هم بي‌آنكه وجدان درد بگيرد يا خدا و پيغمبر را در نظر بياورد، خيلي عادي و طبق روال روي قيمت‌ها مي‌كشد و متعاقبا تلگرامي و شفاهي نارضايتي خودش را از اوضاع اقتصادي به سمع و نظر هموطنانش مي‌رساند. شما به من بگوييد اسم اين كار چيست؟ شما بگوييد اينكه گفته‌اند انسان، گرگ انسان است حقيقت دارد يا نه؟ قبح گرانفروشي چنان ريخته و به امري عادي بدل شده كه حتي فرهنگي‌ها هم كسر بودجه خود را از اين طريق تامين مي‌كنند. مثلا در نمايشگاه كتاب بعضي ناشران ارجمند كتاب‌هاي قديمي را از انبار بيرون آورده‌اند و با يك برچسب ساده، قيمت‌ها را به روز كرده‌اند. اينها كاغذ را با قيمت قديم خريده‌اند، حق‌التاليف را به قيمت پشت جلد حساب كرده‌اند، پول چاپخانه و كارگر و كارمند را هم به نرخ قديم محاسبه كرده و احتمالا پرداخت كرده‌اند. حالا بي‌آنكه كتاب زحمت تجديد چاپ را بر خود هموار كنند يك شبه قيمتش را دوبرابر مي‌كنند آب هم از آب تكان نمي‌خورد. به نظر شما اين افزايش قيمت حلال است؟ آيا اين كار اخلاقي است؟ فقط چندتا ناشر و موبايل فروش نيستند كه انصاف را خورده‌اند و يك آب هم روش. در ديگر صنوف هم انصاف يك گوهر ناياب است. قديمي‌ها در محاسبه «سود» حلال دقت‌هايي مي‌كردند كه امروز اگر كسي بشنود به نظرش مسخره نيايد، آن را نشدني مي‌پندارد. مي‌گفتند حتي تاجر بايد ميزان مسافت پيموده شده را در نظر بگيرد و متناسب با زحمتي كه در واردات و صادراتش مي‌كشد، قيمت فروش را تعيين كند. ما امروز در قيمت‌گذاري بي‌مبالات شده‌ايم، از آن بدتر، مترصد موقعيت‌هايي هستيم كه يك شبه ره صدساله بپيماييم و در بزنگاه‌هاي جهش دلار، بجهيم و از هيچ پول بسازيم. اينهايي كه در صف دلار مي‌ايستند و تمام دارايي خود را تبديل به پول خارجي مي‌كنند فكر مي‌كنيد چه سودايي در سر مي‌پرورانند؟ آيا جز اين است كه دل‌شان مي‌خواهد تقي به توقي بخورد و مثلا ترامپ ديوانه سر برجام بلا بياورد تا در بازار دنيا دلار بالا بكشد و اينها به حساب خودشان سود كنند؟ «زيان كسان از پي سود خويش» كه فردوسي مي‌گويد مگر غير از اين است؟ سودجويي شخصي تبديل به بدخواهي براي جمع مي‌شود. طرف با 10 هزار دلار از انسانيت دور مي‌افتد و در دل آرزو مي‌كند كه كار جهان تيره و تارتر از اين شود و دلار از اين هم بالاتر رود. اينها ناخن به هم مي‌سايند كه جنگ راه بيفتد و دولت در مهار دلار ناتوان بماند و كار مردم به خنس بخورد. حاضرند جهاني به آتش كشيده شود و در عوض دو تومن اينها بشود 10 تومن. پس چه فرقي هست بين اينها با صاحبان كارخانه‌هاي اسلحه‌سازي؟ فرقي اگر هست به خاطر اين است كه اينها آب نمي‌بينند و زورشان جز به گرانفروشي و احتكار و خواباندن دلار نمي‌رسد. اگر مي‌توانستند باور كنيد از تاسيس كارخانه بمب همه‌كس كش هم ابا نداشتند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون