• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4094 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۱ خرداد

انسان در ناگفته‌هايش نهفته است

همه‌چيز از يك خبر كوتاه آغاز شد؛ يكي از كاربران توييتر پيامي با اين مضمون راهي صفحه توييترش كرد: «امروز روز جهاني يادداشت گذاشتن است، اگر دوست داريد كوت كنيد و بدون نام بردن، يك يادداشت براي يكي از نزديك‌ترين آدم‌هاي زندگي‌تون بگذاريد.» همين پيام كوتاه كافي بود كه سر درد و دل خيلي‌ها باز شود و بهانه‌اي دست و پا شد تا كاربران توييتر هركدام با زبان و ادبيات خودشان يادداشتي بنويسند كه مخاطب عام ندارد؛ كاربري نوشته: «سخته ولي مي‌گذره، فقط بايد يك كم ديگه طاقت بياريم رفيق»، كاربر ديگري كوت كرده: «وقتي گوزن‌ها با هم دعوا مي‌كنند، شاخ‌هاشون تو هم گير مي‌كنه و مي‌ميرند...»، كاربري نوشته: «راه برون‌رفتي از اين رابطه نيست و من هم خسته و فرسوده و نگران‌تر از هميشه...‌اي كاش آدم‌هاي آينده‌نگر و مسوولي بودين»، كاربر ديگري كلمات يادداشتش را اينطور انتخاب كرده: «سرم كه به شانه‌ات برسد تمام است، همه دردها و اشك‌ها... »، كاربري نوشته: «بچگي كردم ولي درست ميشه!»، كاربر ديگري با اين ادبيات يادداشت خود را راهي كرده: «چون روياهاي بزرگ براي خانواده‌ام دارم، از خدا مي‌خواهم آرزوهاي كوچيكم رو برآورده كنه...»، كاربر ديگري نوشته: «من از تو راه برگشتي ندارم»، كاربري كوت كرده: «صنما جفا رها كن»، كاربر ديگري بخشي از شعر سهراب سپهري را نوشته: «قايقي خواهم ساخت، خواهم انداخت به آب... دور خواهم شد از اين خاك غريب كه در آن هيچ‌كسي نيست كه در بيشه عشق قهرمانان را بيدار كند»، كاربري نوشته: «از بانك... زنگ زده كه سررسيد شما 24 هر ماهه و مدتيه 28 يا 29 پرداخت مي‌كنيد و 21 هزار تومان ديركرد داريد! بهش گفتم بيكاري مي‌خواي شماره بدهكارهاي ميلياردي رو بهت بدم؟! شاكي شد قطع كرد!»، كاربري براي عزيز كوهنورد و هنرمندي كه دوستش داشته اينطور نوشته: «هنوز پژواك آوازت در كوه‌ها سرگردانند»، كاربري كوت كرده: «توييتري‌ها، باهاتون زندگي كردم، درد و غصه شادي و خنده، باور كنيد همين اجتماع كوچك ما مي‌تونه به داد هم برسه، گره باز كنه، به داد هم برسيم، درد زياد نكنيم، به جاي ناراحتي، شادي زياد كنيم»، كاربري نوشته: «اگر بشود، چه خوش بشود! اگر هم نشود كه هيچ!»، كاربري كوت كرده: «از آن روز كه در بند توام، آزادم»، كاربري نوشته: «كاش قدر زندگي‌مون رو بدونيم و بي‌بهانه دنبال درد و غصه نگرديم، فرصت موندن ما خيلي كمه، همه‌اش رو به درد و غصه نگذرونيم. اين روزها تموم مي‌شن، ما مي‌مونيم و عمري كه از دست رفته و برنمي گرده...»، كاربري توييت كرده: «ديروز در مراسمي كه شركت كرديم فهميدم هر چقدرم كتاب بخونم و با فلسفه مرگ كنار بيام، بدون شما دو تا تنهاترين موجود روي زمينم»، كاربري نوشته: «زندگي شايد آن لبخنديست كه دريغش كرديم...» و در نهايت كاربر ديگري به نقل از محمود دولت‌آبادي توييت كرده: «انسان در كلمات نيست كه بيان منحصر مي‌يابد، بلكه انسان در ناگفته‌هايش نهفته است كه محرم‌ترين شخص، شايد از ناگفته‌هايش او را بشناسد. عاطفه آدمي را مي‌توان در مويرگ چشمان او هم بازيافت.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون