دنبال و اقدام را ندارید!
رضا شکراللهی
فعلها در نامههای اداری و رسمی و شبهرسمی مظلومترین ارکان جملهاند. چه وقتی مثلاً در متونِ قضایی و حقوقی، از صفحهی روزگار محو میشوند و از پشت متن لهله میزنند تا شاید نگارنده دست بردارد از نوشتن جملههای نفسگیرِ یکصفحهای و دوصفحهایِ تکفعلی. چه وقتی مثلاً در نامههای اداری، قربانی لفظقلم حرف زدن و سنگینرنگین نوشتن میشوند و بهزور تغییر شکل میدهند و رختهای ناجور و بیمعنای جدید به تن میکشند.
در روزگار معاصر، زبان فارسی میل عجیبی به فعلهای ترکیبی پیدا کرده است و بهمرور از فعلهای ساده دور و دورتر میشود. اینکه، به قول دکتر باطنی، ریشههای افعال ساده بزرگترین سرمایه برای تولید واژههای تازهاند و فعلهای مرکب در حال عقیمسازی زبان فارسیاند، و اینکه، در مقابل، برخی دیگر از زبانشناسان معقتدند، چه بخواهیم چه نخواهیم، پیروزی از آنِ فعلهای مرکب است، بحثی است که وارد شدن به آن به کار ما در این یادداشت نمیآید و همین اشاره بس است.
یکی از سادهترین تعریفهای فعل مرکب این است: فعلی است که از ترکیب یک فعل ساده و واژهای دیگر ساخته میشود. به کلمهی دوم در این ترکیب «همکرد» میگویند. همکردها زیاد نیستند. معروفترین و پرکاربردترین آنها همین «کردنِ» نازنین بداقبال است و «داشتنِ» فعلبیچارهکنِ خوشاقبال، و «شدنِ» بیچاره و «گشتنِ» نابهکار! بقیه: ساختن (پراکنده ساختن)، دادن (دستور دادن)، زدن (گام زدن)، خوردن (حرست خوردن)، بردن (گمان بردن)، آوردن (پناه آوردن)، رفتن (سخن رفتن)، آمدن (پدید آمدن)، گرفتن (انس گرفتن)، دیدن (صلاح دیدن)، کشیدن (رنج کشیدن)، بستن (دل بستن)، خواستن (عذر خواستن) و یافتن (قرار یافتن)، نهادن (سر نهادن)، فرمودن.
اما فعلهای مرکب در نامههای رسمی و اداری و شبهرسمی، ظاهراً به دلیل زیادهروی در رسمی نوشتن و تفاخر ادبی و در اصل به دلیل ضعف نگارش و ناآشنایی با فعلها، گاهی بهشکلی ناجور با هم قاطی میشوند. یعنی نویسنده همکرد یک فعل ترکیبی را برمیدارد میگذارد تهِ واژهی دیگری و واژهی دیگرِ آن یکی فعل ترکیبی را برمیدارد و میگذارد سرِ همکرد دیگری. یا اصلاً کل فعل ترکیبی را اشتباهی بهجای فعلی دیگر به کار میبرد.
این هم مثال تازه از اعلان رسمی انجمن دارت کشور، که محض رضای خدا هیچ فعلی در آن سر جایش ننشسته و سیبل زبان فارسی در آن پر شده از دارتهایی که هیچکدام به هدف نخوردهاند!
قابل توجه خانواده بزرگ دارت کشور
با توجه به مشکلات حاصل آمده [پیشآمده] و در راستای عنایت به روند امور در انجمن دارت کشور و ضرورت پیگیری برنامههای در دست اجرا، جلسهای در روز 5 شنبه مورخ 3/3/97 با حضور جمعی از مسئولین کمیتههای ستادی انجمن دارت و سرمربیان تیم های ملی بزرگسالان و جوانان در تهران منعقد گردید [شد].
در این نشست که با حضور رئیس و نایب رئیس انجمن دارت تشکیل یافت [شد]، مقرر گردید [شد] در اولین فرصت و پس از رایزنی با رئیس محترم فدراسیون انجمنهای ورزشی که از سوی تعدادی از علاقمندان به این رشته ورزشی صورت خواهد یافت [انجام خواهد شد] و در شرایط رفع مشکلات پیش روی انجمن کما فی السابق فعالیت خویش را دنبال دارد [کند].
لذا توقع آن است که کلیه دوستان و مسئولین گرامی کمیتههای دارت استانی و کلیه ورزشکاران گروههای سنی اعم از بانوان و آقایان همچنان نسبت به ایفای وظایف خود اقدام دارند [کنند].
انجمن دارت کشور
حالا ایشان شاید آنقدر باهوش و هنرمند باشند که بتوانند «دنبال را بدارند»، ولی هرچه را نمیکنند، کاش دستکم «اقدام» را «بکنند»، نه اینکه «بدارند».