پوستر تبليغاتي در خيابان وليعصر با حواشي بسياري همراه بود و نهايتا هم تغيير كرد. نظر شما در مورد اين تاثيرگذاري افكار عمومي چيست؟
شبكههاي اجتماعي فرصتي شدند براي اينكه ما بتوانيم مطالبات شهروندان را بشنويم و تاثيرگذاري آن را ببينيم. اتفاقي كه در جريان تغيير پوستر ميدان وليعصر افتاد دقيقا مصداق شنيدهشدن شهروندان بود. مطالباتي كه شايد كمتر شنيده ميشد. نكته جالب اين بود كه اين مطالبات صرفا از سوي جامعه زنان طرح نشد و مردان هم در مورد آن نظر داشتند و همه معتقد بودند كه پوستر نصبشده گوياي وضعيت امروز جامعه ما نيست. با توجه به اينهمه دختران علاقهمند به فوتبال و اينكه نمايش غرور ملي فرصتي است براي بازآفريني اميد در سراسر شهر و كشور، فرصتي براي تجميع سرمايههاي اجتماعي و فرصتي براي همگرايي و وحدت ملي.
حسن قضيه اين بود كه مطالبات طرحشده، شنيده شد. من خودم از جمله منتقدان بودم و توصيه كردم كه بهتر است اين پوستر اصلاح يا حداقل برداشته شود. ديديم كه اين اتفاق افتاد و پوستر را برداشته و اصلاح كردند.
اينكه صرفا حذف صورت نگرفت، گامي به سمت جلو است. به نظر من موضوع تغيير پوستر خيابان وليعصر اتفاقي از جنس بهبود بود.
البته پوستر دوم هم كمحاشيهتر نبود.
درست است كه شور و نشاط پوستر قبلي را در پوستر دوم نديدم اما كوتاه بودن زمان براي تغيير پوستر را نبايد ناديده گرفت. پوستر اصلاحشده خيلي رسميتر و سازمانيافتهتر بود اما تغيير آن در كمتر از 24 ساعت نميتوانست با خلاقيت لازم همراه باشد و آن مفاهيم شور و نشاط را در هم آميزد. شايد اگر زمان بيشتري بود، پوستر بعدي اينقدر رسمي و كلاسيك نبود مثل پوستر اول مردمي بود.
اينبار هم زنان در حاشيه بودند.
نه، زنان در حاشيه نبودند. چند زن در فاصلههاي مختلف در پوستر بود و بعد از بازيكنان كه آقا بودند، قرار گرفتند. به نظر من كوتاهي زمان طراحي موجب نواقص موجود شد.
اگر از موضوع پوسترها عبور كنيم بايد از شما بپرسم كه فكر ميكنيد اين اثرگذاري افكار عمومي به الگويي براي افزايش مشاركت اجتماعي تبديل شود؟
مديريت شهري جديد مطالبات جمعي را كاملا ميشنود و نسبت به آنها واكنش نشان ميدهد. قبلا اينطور نبود و ما هميشه ارتباط يكسويه داشتيم. مديريت شهري اقدامات خود را انجام ميداد بدون اينكه نظر مخاطبان را جلب كند. اگر هم جلب ميكرد به يك سطح خاص و كوچك محدود بود. اينبار اما به صورت جمعي و در قالب يك ارتباط دوسويه با مردم تعامل كرد.
چه عاملي سبب ارتقا به روابط دوسويه شده است؟
اين تغيير به اعتقاد من ناشي از توسعه فضاي مجازي است و اين است كه ما ياد گرفتيم حرفهاي خود را بزنيم. ما پيش از اين حرفهاي خود را درگوشي ميزديم اما اينبار با صداي بلند حرف خود را زده و خواستيم كه شنيده شويم. نكته مهم اين است كه از اين رابطه تعاملي ايجاد شده و افزايش تمايل شهروندان براي تاثيرگذاري ميتوان در عرصه مديريت شهري و توسعه كلان كشور بهره برد. اين گام مهمي بود و در ساير موارد نيز ميتوان از اين حساسيت افكار عمومي و تعامل مديران استفاده كرد.
منظورم فقط حوزه مديريت شهري نيست. ميتوانيم منتظر افزايش توجه به نظرات مردم و اثرگذاري نظرات آنان در سطح كلان سياسي باشيم؟
حوزه مديريت شهري ميتواند مفاهيمي را بسازد كه براي سطح كلان اجتماعي الگو باشد. به عقيده من اكنون جامعه به سطحي از گفتوگو رسيده است. ميدانيم كه گفتوگو حاصل يك فرايند توسعهيافتهاي است؛ فرآيندي كه در آن من شهروند نسبت به مسائل مختلف پيراموني خود حساسيت و حتي راهكار نشان دهم و خواهان بهبود باشم. اين همه در عرصه تصميمسازي و رفتار اجتماعي بسيار موثر است.
ما اكنون به سطحي از تعامل ميان جامعه و جامعه تصميمساز رسيدهايم كه ميتوانيم جنس حرفهاي هم را بفهميم. آنچه از جنس بهبود است خيلي اثرگذارتر از انتقادات صرف است. ما بايد به سمت بهبود و مسووليتپذيري اجتماعي حركت كنيم. ما گفتوگو را از سطح نقادي به سمت ارايه راهكار بردهايم و حالا بايد از سمت تصميمگيرندگان بهبود پيدا كند و راهكارهاي ارايهشده، عملياتي شود. من فكر ميكنم توانستهايم به مجموعهاي از رفتارهاي جديد دست پيدا كنيم كه هم تصميمگيرندگان و هم شهروندان با يكديگر گفتوگو كنند. از طرح مطالبات فراتر رفتهايم و اكنون در مورد اينكه ما چه ميخواهيم؟ چطور ميخواهيم؟ و براي تحقق آن، چه كاري ميتوانيم انجام دهيم، صحبت ميشود.
رابطه سهگانه بين آنچه ميخواهيم، آنچه بايد انجام داد و آنچه من به عنوان شهروند بايد انجام دهم؛ مثلث توسعه است و اينجاست كه ما ميتوانيم به سوي توسعهيافتگي حركت كنيم.
پس بايد ماجراي پوستر تبليغاتي و حواشي سياسي و اجتماعي جامجهاني را به فال نيك گرفته و به حركت در مسير توسعه سياسي اميدوار شويم.
بله، من احساس ميكنم كه دهه چهارم انقلاب دهه تقويت اين مثلث است. مثلثي با اضلاع مسووليت شهروندي، بيان مطالبات با صداي بلند و تاثيرگذاري بر مسير تصميمگيري. ما وارد حلقه مديريت توسعهيافتگي كشور كه به بخشهاي برنامهريزي، انجام عمل، ارزيابي و اقدام تقسيم ميشود، شدهايم. در برخي نقاط ضعف و در برخي نقاط قوت داريم. در بخش مسووليت شهروندي ضعفهايي داريم كه بايد جبران شود. اين ناشي از حس اعتماد مشترك ميان تصميمسازان و شهروندان است. اين حس اعتماد بايد به صورت مداوم تقويت شود و همه احساس كنند كه نظرات آنها در تصميمگيريهاي كلان تاثير دارد.
قضييه تغيير پوستر ميدان وليعصر پالس مثبتي است كه نشان ميدهد ما در حلقه مديريت كشور قرار داريم و آن مثلث توسعه در حال شكلگرفتن است.