هدف جنگ رواني
محمدرضا بهرامن
مهم تر از تحريمها و شرايط كنوني كشور جنگ روانياي است كه توسط امريكا و رسانههاي همسو عليه كشور ما راه افتاده است. لذا هماكنون مجموعه بنگاههاي كوچك و متوسط فعال كه بيشترين بار اشتغالزايي كشور را برعهده دارند، هدف اصلي اين جنگ روانياند. خنثيسازي اين جنگ، جز از طريق غالب كردن گفتمان عقلاني و عقلاني كردن مديريت فضاي كسب و كار كشور ممكن نيست. فضاي آشفته و ملتهب امروز ريسك سرمايهگذاري در كشور را بالا ميبرد و انگيزه سرمايهگذاري در توليد را از ريشه ميخشكاند. از اين رو، مقام معظم رهبري و مقام محترم رياست جمهوري اسلامي به صورت همزمان در روز عيد سعيد فطر صريح و روشن بر اين موضوع تاكيد كردهاند و نسبت به خطرات جدي آن هشدار دادهاند. حجم نقدينگي بالغ بر 1500 هزار ميليارد تومان يك خطر بالقوه است كه هر روز يك يا چند بخش اقتصاد كشور (سكه، ارز، مسكن و...) را آشفته و بيثبات ميكند و سرمايهها به جاي تمركز بر توليد، به سمت سفتهبازي و واسطهگري سرازير ميشوند. البته بايد توجه داشت كه اين حجم بالاي نقدينگي نتيجه سياستگذاريهاي كاملا مغاير با سرمايهگذاري و توليد و اشتغالزايي دولتهاي مختلف در طول 12 سال اخير است كه جامعه ما را بيش از هر زمان ديگري درگير كرده است، مانند انحراف از قانون سياستهاي اصل 44 كه آثار نامطلوب آن موجب بحرانهاي بزرگ صندوقهاي بازنشستگي و بنگاههاي اقتصادي كشور را در وضعيت كنوني كشور رقم زده است. ساختار سنتي غالب بر نظام بانكي و مالي و اعتباري كشور يكي ديگر از عوامل اصلي رواج سفتهبازي و واسطهگري در اقتصاد ايران است كه حتما نياز به يك تحول بنيادين دارد.
بايد پذيرفت با خروج امريكا از برجام فرصت تشكيل يك حوزه اقتصادي مستقل از امريكا فراهم شده است و تنها ديپلماسي هوشمندانه ايران ميتواند با همكاري كشورهاي اروپايي، روسيه، چين و كشورهاي آسياي ميانه كه ايران پل ارتباط آنها با آبهاي آزاد و منطقه خليج فارس به شمار ميرود، آيندهاي به مراتب بهتر را براي كشور ما رقم بزند. طي اين مسير با توجه به نقش غالب امريكا در نظام تجاري و ارزي جهان، البته كه آسان نيست اما اين يگانه راهكار عملي قابل تصور در شرايط موجود براي ما خواهد بود.
تغيير و تحول وضعيت كنوني ايران در بازارهاي بينالمللي و بهبود مبادلات پولي و بانكي كشور جز از طريق همكاري و تعامل با جهان ممكن نيست. تصميمسازان و سياستگذاران در جامعه امروز ما بايد بدانند گفتوگو با جهان به معناي غفلت از منابع داخلي نيست، مكمل آن است مكملي لازم و ضروري كه تحقق يكي بدون ديگري ممكن نيست. گفتوگو امروز كليد توسعه است و به طور كلي هرگونه سرمايهگذاري و سرمايهپذيري با گفتوگو در كشور عزيزمان آغاز ميشود. تحقير برجام تاييد نقض عهد امريكا در اين زمينه است.
خروج امريكا از برجام پايان ديپلماسي نيست و همانطور كه امريكا نيز تمام جهان نيست حتي به گمان من خروج قطعي امريكا از برجام ميتواند بهمراتب بهتر از شرايط يكي، دو سال گذشته باشد كه هر سه ماه يكبار برجام را زير سوال ميبرد و با ملتهب كردن شرايط جامعه ما به نوسانهاي ارزي و اقتصادي بيشتر در ايران دامن ميزد. اين يك فرصت است كه با مديريت صحيح سايه اختلافات و تنشهاي موجود در كشور را از ميان بردارد و اتحاد و انسجام اجتماعي كشور را تقويت و تحكيم كند. كشور عزيزمان ايران يك سرزمين استثنايي داراي مزيتهاي تمدني چندهزارساله و منابع معدني، طبيعي و گردشگري متعدد و متنوع است. اقتصاد ايران در نفت خلاصه نميشود بنابراين تحريم كامل ايران خوابي است كه هرگز تعبير نخواهد شد.