از مجاهدين انقلاب تا توسعه ملي تفاهم وحدت ايدئولوژيك و استراتژيك
سيدعمادالدين محمودي
ارديبهشت 96 خبر تشكيل اولين كنگره حزبي منتشر شد كه عضويت و فعاليت در قالب«سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران» وجه مشترك بسياري از اعضاي حاضر و گردانندگان آن بود. مجموعهاي خوشنام كه در اوايل دهه هفتاد با محوريت تقدم «وحدت ايدئولوژيك» بر «وحدت استراتژيك» شكل گرفت، تا به سرنوشت تجربه سازمان اول كه در دهه شصت تشكيل و پس از يك دوره چند ساله به زوال رفت، دچار نشود. ياران «بهزاد نبوي» كه جناح چپ سازمان اول را تشكيل ميدادند با آسيبشناسي تجربه سالهاي مبارزه عليه رژيم پهلوي و همچنين سالهاي مقابله با مجاهدين خلق در دهه شصت با تاكيد بر اولويت انسجام فكري و با خط مشي ايجاد يك جمع محدود و اليت، به جاي نفوذ و حضور در اركان بوروكراتيك دولت در دوران پسارحلت با انتشار ارگان رسمي خود هفتهنامه «عصرما» و حضور موثر در اركان درون تشكيلاتي جناح چپ، سياستورزي مدرن در دوران جديد را پايهريزي ميكردند. تكيه بر نظم و انضباط تشكيلاتي در كنار استفاده از ابزار رسانه و استراتژي نوين وجه مميزه سازمان با ساير گروههاي جريان چپ بود كه متعاقب اتفاقات مجلس چهارم و پنجم در حاشيه سياست ايران قرار داشتند.
در جريان انتخابات دوم خرداد گرايش به خاتمي نه از معبر نقد چپگرايانه نسبت به دولت سازندگي، كه از معبر نقد راستگرايانه شكل گرفت. در دوگانه «كيان ـ عصرما»، حلقه كيان برنده نزاع گفتماني بود تا ايده چپ اسلامي كه بر نقد سياستهاي تعديل اقتصادي دولت سارندگي استوار بود تا در قالب گفتمان جديد «اصلاحطلبي» مستحيل شود. با اين وجود نبوي و اعضاي سازمان با وجود شيفت پارادايم جامعه از «عدالت» به «آزادي»، همچنان وحدت ايدئولوژيك را مهمترين ضرورت پيشبرد امور ميخواندند. تا جايي كه هفتهنامه عصرما با طرح بحث«خودي- غيرخودي»، مرزبندي با بسياري از جريانهاي موثر در سبد راي خاتمي را امري ضروري تلقي ميكرد. بحثي كه در شرايط نسبتا باز ايجاد شده در دوره اصلاحات، مورد انتقاد جدي بسياري از فعالان سياسي محذوف در دوران بعد از انقلاب بود.
در چنين شرايطي تشكيل «جبهه مشاركت ايران اسلامي» با هدف ايجاد حزب فراگير كه هسته اصلي آن را اعضاي ستاد انتخاباتي خاتمي تشكيل ميدادند با نقد مشي سازمان، «وحدت فراگير استراتژيك» را ضرورت دوران جديد تلقي كرده تا به همين واسطه در جريان انتخابات شوراي اول و مجلس ششم بيشترين كرسي را در اختيار بگيرند. با اين وجود همچنان تيتريكهاي عصرما به قلم «سعيد حجاريان» نشان از آن داشت كه سازمان به «تحليل سياسي» به مثابه «اكت سياسي» مينگرد تا بهواسطه آن همچنان نقش جريانسازي فكري - اجتماعي خود را حفظ كرده و نشان دهد همچنان بر رويكرد خود اصرار دارد. از ديگر سوي كارگزاران سازندگي ضلع سوم جريان دوم خرداد را تشكيل ميدادند، تا علاوه بر حضور در اركان مديريتي، نقش واسط اصلاحطلبان با حاكميت را ايفا كنند. هر چند در برخي مقاطع، بهواسطه مخالفت مشاركت با نقش فعال هاشميرفسنجاني، اين سه ضلع در برابر هم قرار ميگرفتند. در چنين شرايطي نبوي با حضور در راس ستاد انتخاباتي اصلاحطلبان در انتخابات مجلس ششم و سپس حضور در مجلس به عنوان نايبرييس، نقش بالانسر در جبهه دوم خرداد را ايفا ميكرد. وي با اعلام حمايت از حضور هاشمي در ليست جريان دوم خرداد در انتخابات مجلس ششم و همچنين حمايت از رياست مهدي كروبي در مجلس بار ديگر نشان داد كه در سياست هركس بايد نقش خود را به درستي بشناسد. نقشي كه سازمان در دوره حياتش در قواره يك تشكيلات هماهنگكننده (coordinator) ايفا ميكرد. با اين وجود به نظر ميرسد، سازمان هر اندازه كه در پيشبرد تاكتيكي مسائل سرآمد بود، در مقام استراتژي توفيقي نداشت. طرح «آرامش فعال» به عنوان آلترناتيو استراتژي «فشار از پايين، چانهزني از بالا» كه به معناي سپردن امور سياسي به نخبگان و طرد بدنه اجتماعي اصلاحطلبان از معادلات سياسي بود، از مهمترين عوامل شكست در انتخابات شوراي دوم و سپس انتخابات رياستجمهوري 84 بود.
پس از وقايع سال 88 و انحلال مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب و منع فعاليت قانوني بسياري از شخصيتهاي معتبر و موثر دوم خردادي، «سياستورزي گعدهاي و محفلي» جاي خود را به «سياستورزي رسمي تشكيلاتي و جامعهمحور» داد. وضعيتي كه آفات فراواني را در دوره پس از 88 بر ساخت سياسي جريان اصلاحات وارد آورد تا ميراث اصلاحات بيش از آنكه از معبر تشكيلات منتقل شود، از طريق محافل غيررسمي و رانتي انتقال يابد. عدم وجود ساختار شفاف و عادلانه مبتني بر صلاحيت و شايستگي در فرآيند تصميمگيري وتصميمسازي اصلاحطلبان، بيش از هر عامل ديگري ضرورت سازماندهي در تشكيلات جريان اصلاحات را ضروري ميكند. در چنين شرايطي «حزب توسعه ملي ايران اسلامي» با ايستادن بر فراز دو دهه تجربه سازمان، اينبار با ايجاد توازن و تفاهم ميان «وحدت ايدئولوژيك» و «وحدت استراتژيك» سعي در ايجاد جرياني جديد در فضاي تشكيلاتي جبهه اصلاحات خواهد داشت.
عضو حزب توسعه ملي ايران اسلامي